دکتر مهدی فتح‌اله*

اگرچه طراحی و توسعه محصول و راهبرد پلت‌فرم‌های مشترک در نگاه اول به معنای تغییرات برجسته در ارتباطات با شبکه تامین نیست، اما دو جنبه‌ مهم که از پیامدهای توسعه محصولات و پلت‌فرم‌ها هستند باید در طول زنجیره مورد تاکید قرار گیرند. مورد نخست در ارتباط با کاهش هزینه از طریق توسعه‌ پلت‌فرم‌ها است و مورد دوم کاهش زمان در طول زنجیره می‌باشد.

کاهش هزینه: توسعه پلت‌فرم به معنای یکپارچگی محصول نیز است. این به معنای تولید بیشتر با استفاده از همان قطعات و مجموعه‌ها است که خود منجر به سودآوری در مقیاس اقتصادی شده و از این رو کاهش قیمت تمام شده و هزینه‌ها را هم برای تامین‌کننده، هم تولیدکننده و هم فروشندگان به دنبال خواهد داشت. سرانجام این امر می‌تواند بر پایگاه تامین‌کنندگان به صورت «یکپارچگی تامین‌کنندگان» یا به سادگی به صورت کاهش در تعداد تامین‌کنندگان نیز تاثیر گذارد. بر این اساس ظهور ابر تامین‎کنندگان از رویدادهای مهمی است که از طریق ادغام و تصاحب قطعه‎سازان بزرگ اتفاق افتاده و به شدت تعداد تامین‌کنندگان در رده‌های مختلف زنجیره را کاهش داده است. به عنوان نمونه تعداد تامین‌کنندگان و سازندگان کارخانه فورد از ۲۳۰۰ نفر در سال ۱۹۹۶ به ۱۳۰۰ نفر در سال ۲۰۰۰ کاهش یافته و در سال ۲۰۰۵ با ۷۴ درصد کاهش به ۶۰۰ سازنده رسیده است.

کاهش زمان: تغییرات ایجاد شده به وسیله‌ توسعه پلت‌فرم ممکن است تاثیر قابل توجهی بر ارتباط با تامین‌کنندگان داشته باشد. در حقیقت، اگر مدل توسعه محصول از «ساختن یک محصول و سپس تجدید نظر در آن» به مدل «پیش‌بینی و ساخت» تغییر یابد، آنگاه تامین‌کنندگان مجبور خواهند بود که خود، قطعات را آماده و قیمت‌گذاری نمایند، قطعاتی که باید به صورت فزاینده‌ای استانداردسازی شوند و امکان به اشتراک‌گذاری آنها در طیف متنوعی از محصولات نیز فراهم گردد. از سوی دیگر می‌توان گفت رویکرد استاندارد‌سازی، ماژولاریتی و مشترک‌سازی به مشارکت نزدیک تامین‌کنندگان در رده‌های مختلف نیز می‌انجامد.

تحقیقات به‌عمل آمده حاکی از آن است که در صنعت خودرو بیشترین ارزش افزوده در انتهای زنجیره تامین خودرو و در ارتباط با خدمات پس از فروش محقق می‌شود. بر اساس این روند در صنایع خودرو نقش هر یک از عناصر زنجیره نیز تغییر یافته است به نحوی ‌که پیش از این، فعالیت‌هایی از جمله خدمات پس از فروش، توزیع، فروش و بازاریابی و مدیریت نام و نشان تجاری توسط واسطه‌ها و توزیع‌کنندگان انجام می‌شد و خودروسازان به طور عمده به ساخت ، تولید و مونتاژ می‌پرداختند؛ ولی از این پس خودروسازان بیشتر به فرآیندهای توزیع، فروش و بازاریابی و مدیریت نام و نشان تجاری پرداخته و در مقابل بخش عمده‌ای از تولید و مونتاژ مجموعه‌ها و فوق مجموعه‌ها بر عهده تامین‌کنندگان گذاشته شده است. لذا تامین‌کنندگان نقش کلیدی‌تری در زنجیره تامین و تولید خودرو به دست می‌آورند. از این رو برخی از فواید راهبرد پلت‌فرم مشترک را در ارتباط با شبکه تامین‌کنندگان و لجستیک خودرو، می‌توان به شرح ذیل اعلام کرد:

• سهولت تامین و تولید قطعات و مجموعه‌های مستقل مشترک و استاندارد در محصولات توسط تامین‌کنندگان؛

• امکان واگذاری مسوولیت کیفیت و عملکرد هر مجموعه به طور مستقل به تامین‌کننده؛

• سهولت طراحی تولید و مونتاژ و توسعه و ارتقای محصولات بر مبنای ماژول‌های مستقل؛

• سهولت برنامه‎ریزی تامین قطعات و مجموعه‌های مشترک و استاندارد از تامین‎کنندگان مختلف، توسط خودروساز؛

• امکان ساماندهی رده‌بندی و توسعه تامین‎کنندگان تخصصی به ازای قطعات و مجموعه‌های مشترک؛

• ایجاد جریان ارزش در طول زنجیره‎ای از فرآیند تامین، تولید و توزیع در سطح جهانی با توجه به استاندارد‌سازی قطعات و مجموعه‌ها و نیز متمایز‌سازی محصولات؛

• سهولت ساماندهی کانال‌ها و مجاری تامین، توزیع و لجستیک خانواده‎ای از اجزا، قطعات و مجموعه‌های مشترک؛

• ساماندهی تسهیلات لجستیکی از قبیل انبارها، باراندازها، وسایط حمل و نقل، فروشگاه‌ها، کانال‌های توزیع و دیگر تسهیلات؛

• واگذاری طراحی و هماهنگی زنجیره تامین به تامین‌کنندگان توسط خودورسازان؛

• لزوم فراگیری تامین‌کنندگان جهت فعالیت همزمان در مناطق جغرافیایی مختلف.

عوامل موثر در زنجیره ارزش‌آفرینی خودروسازی، از قطعه‌سازان رده سوم تا شرکت خودروساز، در هر یک از فرآیندهای این زنجیره به شیوه جدید و کامل‌تری ایفای نقش و تمرکز می‌کنند. به عنوان مثال خودروساز از طراحی خودرو تا ارتباط با مشتری را هدایت می‌کند. تامین‌کنندگان رده اول سیستم‌ها را تامین و بر زنجیره تامین مدیریت می‌کنند. سازندگان رده دوم، خدمات نوآوری و فناوری ماژول‌ها را تامین می‌کنند و رده سومی‌ها مواد اولیه را فراهم کرده و فرآیند تولید قطعه را انجام می‌دهند. این واقعیت‌ها و جهت‌گیری‌ها الزامات تازه‌ای را پیش روی بخش تامین نهاده و نتایجی را در این بخش در پی داشته است که از آن جمله می‌توان به لزوم رشد مقیاس برای تامین‌کنندگان، جهت‌گیری تجدید سرمایه‌گذاری‌ها و رقابت‌پذیری هزینه، نقش تقویت‌کنندگی متقابل رشد و مقیاس، تمرکز رشد بر تامین‌کنندگان رده اول و دوم بزرگ‌تر، ظهور طبقه جدیدی از تامین‌کنندگان رده اول (ابرتامین‌کنندگان)، دنبال کردن راهکارهایی برای ارائه خدمات با هزینه پایین تر توسط تامین‌کنندگان بزرگ‌تر، بازتعریف بازیگران و مقاصد استراتژیک با توجه به تحول نقش‌ها در زنجیره ارزش صنایع خودروسازی و اندازه و مقیاس تامین‌کنندگان بزرگ‌تر نشان‌دهنده همبستگی معنی‌دار بین ساختار سرمایه و نقش در زنجیره ارزشی است، اشاره کرد.

*رییس موسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی