تفاوت ارتباط خودروساز و قطعهساز در ایران و جهان
این در حالی است که مقیاس جهانی نشان میدهد در کشورهای صاحبنام عرصه صنعت خودرو، خودروسازان و قطعهسازان رابطهای استاندارد و تعریف شده بر مبنای پارامترهای مختلف دارند، اما در ایران چندان توجهی به این پارامترها نمیشود و از همین رو ارتباطی مناسب و به اصطلاح «برد-برد» بین خودروساز و قطعهساز برقرار نیست.
گروه خودرو- این روزها ارتباط میان خودروسازان و قطعهسازان کشور رو به تیرگی رفته، به شکلی که اثرات آن هم اکنون دامان تولید را نیز گرفته و اولی به دومی پول نمیدهد و دومی طبق شنیدهها، قطعه در اختیار اولی نمیگذارد.
این در حالی است که مقیاس جهانی نشان میدهد در کشورهای صاحبنام عرصه صنعت خودرو، خودروسازان و قطعهسازان رابطهای استاندارد و تعریف شده بر مبنای پارامترهای مختلف دارند، اما در ایران چندان توجهی به این پارامترها نمیشود و از همین رو ارتباطی مناسب و به اصطلاح «برد-برد» بین خودروساز و قطعهساز برقرار نیست. بنابر استاندارد فعلی در دنیا، پنج شاخص «پتانسیل سود»، «سازمان»، «اعتماد»، «تلاش برای دستیابی به تعالی» و «چشمانداز» را برای سنجش نوع ارتباط خودروسازان و قطعهسازان در نظر میگیرند و این شاخصها هستند که نشان میدهند کدام خودروساز توانسته رابطه ای بهتر با قطعهسازان خود داشته باشد.
پتانسیل ضرر!
اولین پارامتری که برای بررسی ارتباط بین قطعهساز و خودروساز در نظر گرفته شده، «پتانسیل سود» است، حال آنکه به نظر میرسد در ایران باید نام آن را پتانسیل ضرر بگذاریم، زیرا ظاهرا سود چندانی در کار نیست و قطعهسازان و خودروسازان ضرر میدهند. طبق این پارامتر، خودروسازان با قطعهسازانی قرارداد میبندند و کار میکنند که از بنیه مالی آن مطمئن باشند. به عبارت بهتر، قطعهساز موردنظر نه تنها نباید بدهکار باشد، بلکه سودده بودن نیز شرط بعدی است و خودروساز زمانی با آن قرارداد میبندد که مطمئن شود این قطعهساز از بنیه مالی لازم برای فعالیت و تامین قطعه برخوردار است.این در شرایطی است که کارشناسان معتقدند خودروسازان و قطعهسازان ایرانی در این پارامتر فاصلهای زیادی با استاندارد جهانی دارند. کارشناسان میگویند، یکی از دلایل مهم این فاصله زیاد، وامهای بانکی کمبهره در دیگر کشورها است که به آنها این امکان را می دهد برای ارتقای سیستمهای تولید خود برنامهریزی کنند. در ایران اما بانکها تسهیلاتی با بهرههای کلان (گاهی بالای ۳۰ درصد) به تولیدکنندگان به خصوص خودروسازان میپردازند و از نظر کارشناسان، این موضوع مانع سرمایهگذاری در جهت ارتقای سیستمها شده است.طبق آمار، در حال حاضر شرکتهای جگوار، پورشه و بیامو ردههای برتر در این پارامتر طی سال ۲۰۱۲ به خود اختصاص دادهاند.
شاخص سازمان
دومین پارامتر موردنظر برای بررسی رابطه بین خودروسازان و قطعهسازان، «سازمان» است که موضوعی درون شرکتی به شمار میرود.شرکتی در بخش سازمان قویتر است که درون مجموعه اش قابلیتهای لازم برای پاسخگویی به نیاز مشتریان وجود داشته باشد، به عبارت بهتر، هر کسی در این شرکت کار خود را بداند و ارتباطی مناسب بین افراد برقرار باشد تا به واسطه آن، پاسخ مناسبی به نیاز مشتری داده شود.در شرکتهایی که سازمان قوی دارند، بخش فروش و تولید و خرید و... همه از هم جدا است و در عین حال ارتباطی سیستماتیک بین شان برقرار است و این سبب میشود مشتری وقتی به آن شرکت مراجعه میکند، پاسخی جامع و کامل بشنود.حال آن طور که کارشناسان میگویند، قطعهسازان ایرانی نیز تا حدودی توانستهاند این استاندارد را رعایت کنند و فاصله شان با دنیا، زیاد و وحشتناک نیست.در بخش خودروسازان نیز ساپکو و سازه گستر به عنوان دو تامینکننده اصلی قطعات صنعت خودرو کشور، وضعیت مناسبی به لحاظ سیستم اداری دارند. طبق آمار، هم اکنون تویوتا و بیامو و بنز برترین شرکتهای خودروساز دنیا در پارامتر سازمان به حساب میآیند.
اعتماد متقابل؟
به نظر میرسد هم اکنون اصلیترین مشکلی که میان خودروسازان و قطعهسازان ایرانی وجود دارد، اعتماد متقابل است، حال آنکه این پارامتر اهمیتی زیاد را در استاندارد جهانی دارا است.اعتماد متقابل به این معنا است که خودروساز و قطعهساز متقابلا نسبت به عملکرد یکدیگر اطمینان داشته باشند. این اعتماد متقابل، مباحث مربوط به تولید و تامین قطعه و پرداختهای مالی و... را شامل میشود و خودروساز و قطعه ساز وقتی به هم اعتماد متقابل دارند که مثلا اولی پول دومی را بدهد و دومی نیز تامین قطعات لازم را برای اولی انجام دهد.شرکتهای برتر در این پارامتر، آنقدر نسبت به عملکرد یکدیگر مطمئن هستند که مثلا وقتی خودروساز میخواهد توسعه محصول انجام دهد، از همان قطعهسازان زیرمجموعه خود استفاده میکند و از آن سو قطعهساز نیز به خودروساز این اطمینان را میدهد که همواره در بحث تولید به تعهدات خود پایبند میماند.این در حالی است که هم اکنون به دلیل بی اعتمادی خودروسازان و قطعهسازان داخلی، تولید افت کرده و یکی پول آن یکی را نمیدهد و آن یکی نیز قطعه در اختیار این یکی نمیگذارد.در واقع به عکس دنیا که رابطه خودروساز و قطعهساز به صورت برد-برد است، در ایران به دلیل مشکلات مالی و مسائل حاشیهای، کمتر اعتمادی وجود دارد و به تبع آن، طرفین از هم راضی نیستند. بنابر آمار، هوندا و مزدا و جگوار سه شرکت برتر در پارامتر اعتماد به شمار میروند.
تعالی در کار است؟
چهارمین پارامتری که از آن برای سنجش ارتباط خودروساز و قطعهساز در دنیا استفاده میکنند، «تلاش برای دستیابی به تعالی» است که آئودی و بیامو و بنز سه شرکت خودروساز برتر در این مورد به حساب میآیند. به گفته کارشناسان، تلاش برای رسیدن به تعالی به آن معنا است که هر سازمانی در درون خود به فکر بهبود مستمر در همه حوزهها باشد.شرکتهایی که نمره مناسبی در این پارامتر میآورند، همواره در حال تغییر و تحول سیستمهای خود هستند و به اصطلاح هر روز بهتر از دیروز عمل میکنند. کارشناسان معتقدند یکی از عوامل اصلی و تعیینکننده در تعالی سازمان، مشارکت کارکنان است که ظاهرا در صنعت قطعهسازی و خودروسازی ایران این موضوع ضعف زیادی دارد.در واقع «نظام مشارکت» تعیینکننده میزان تعالی سازمانها است، حال آنکه در ایران به دلیل ضعف این نظام، تعالی چندانی در شرکتهای قطعهساز و خودروساز دیده نمیشود.
چشماندازی که نیست
اما آخرین پارامتر تعیینکننده در مورد نوع ارتباط خودروسازان و قطعهسازان در سطح دنیا، «چشمانداز» است، چشماندازی که به نگاه مشترک میان طرفین (خودروساز و قطعهساز) نیاز دارد.
در کشورهای صاحبنام صنعت خودرو، خودروساز نسبت به اهداف آتی قطعهسازان مطلع است، یعنی میپرسد و بر اساس آن حتی برنامهریزی هم میکند، اما کارشناسان میگویند که در ایران نه کسی سوال میکند و نه طبعا کسی جواب میدهد. به گفته آنها، چون نه خودروساز و نه قطعهساز هیچکدام آیندهای برای خود متصور نیستند، بنابراین چشماندازی هم ندارند که طبق آن بخواهند سرمایهگذاری کنند و ارتقا سیستم بدهند. طبق آمار، بیامو و فولکس واگن و آئودی سه شرکت برتر در پارامتر چشمانداز هستند.
ارسال نظر