چرا نمی‌توانیم سیستم درست کنیم؟
اشاره: آنچه در زیر می‌خوانید، یادداشت جدید دکتر محمود سریع‌القلم است که برای انتشار در اختیار عصر ایران قرار گرفته است. در این یادداشت، حلقه مفقوده توسعه یعنی سیستم‌سازی به‌طور مختصر و مفید، مورد بحث قرار گرفته است.

چرا نمی‌توانیم سیستم درست کنیم؟ چون سیستم‌سازی اصولی دارد که باید آنها را در فرهنگ عمومی خودمان به‌وجود آوریم اما سوال مهم‌تر از اینکه چرا نمی‌توانیم سیستم درست کنیم، این است که چرا باید سیستم داشت؟ سیستم رانندگی، سیستم تصمیم‌گیری، سیستم ساختمان‌سازی، سیستم خط‌کشی خیابان‌ها، سیستم مالیاتی، سیستم قیمت‌گذاری، سیستم شست‌وشوی خودرو، سیستم راه رفتن در پیاده‌رو، سیستم تغذیه، سیستم گرفتن مدرک دکتری، سیستم مدیریت تلویزیون، سیستم دستیابی به یک تخصص، سیستم مدیریت یک رستوران، سیستم ارزیابی دوست و دشمن، سیستم داشتن روان سالم و سیستم حکمرانی. اگر هدف یک بنگاه، نهاد، شخص، موسسه، جامعه و حکومت، حفظ وضع موجود باشد، نیازی به سیستم نیست. سیستم صرفا برای حرکت، رشد، پیشرفت و توسعه است. سیستم یعنی رویه، قاعده، قانون، آیین‌نامه و منطق. قضاوت‌های فردی، غرایز، دخالت‌های فردی، عمل خارج از رویه و آیین‌نامه‌ها یعنی ضد سیستم. هر چیزی که بخواهد ساخته شود محتاج ورودی‌ها و خروجی‌های شفاف، روشن، تعریف شده و باثبات است. هر وقت لازم نبود رئیس یک سازمان را برای حل و فصل موضوعی ببینیم، می‌توانیم بگوییم در آن سازمان، سیستم وجود دارد. شرکت بوئینگ تابه‌حال 8700 بوئینگ 737 فروخته است و هم اکنون 4200 فروند سفارش همین نوع هواپیمای مسافری را داراست. این 4200 فروند تا 8 سال آینده تحویل داده خواهند شد. آیا می‌توان تصور کرد که بدون سیستم طراحی و اجرا و دریافت هزاران قطعه در زمان موعد، این تعداد هواپیما ساخته شود؟ قوه مقننه و دولت آلمان برای یک میلیون مهاجر عمدتا مسلمان در سال 2015، دو میلیارد یورو بودجه تصویب کرده، برای هر کدام پرونده پزشکی تشکیل داده، جهت تغذیه، مسکن و حتی پول تو جیبی آنها (600 یورو از اول ژانویه 2016) برنامه‌ریزی کرده و امیدوار است این مهاجران که 60 درصد آنها مردان زیر 30 سال هستند را با آموزش زبان آلمانی طی دو سال آینده به تدریج وارد بازار کار کند. آیا این اقدامات تابع افراد است یا مجموعه‌ای از قواعد و قوانین قابل اجرا؟ در جدول زیر، تاریخ توسعه نشان می‌دهد که نمونه ب، زمینه پیشرفت دارد.


جهان سومی‌ها عموما دولت قوی و جامعه ضعیف دارند. وقتی دولت و حکومت همه کاره هستند، جامعه ضعیف می‌ماند. درحالی که جامعه قوی آلمان به دولت این کشور می‌گوید من اجازه نمی‌دهم دولتم در بحران‌های خاورمیانه، فعالیت گسترده نظامی کند. جامعه تشکل و حق تشکل دارد. رسانه‌های مستقل می‌توانند در طیف مسائل آلمان، بنویسند و نظر دهند و افکار عمومی را شکل دهند. اشخاص صرفا فکر دارند و فکر می‌کنند و سیستم‌ها را می‌سازند. یک سیستم اجتماعی متشکل از احزاب، رسانه‌ها، گروه‌های مدنی و صنفی دیده می‌شوند. گفته می‌شود خانم مرکل به شدت با افکار عمومی، مدیریت می‌کند و آراء مردم که توسط یک تشکیلات حرفه‌ای در دفتر او سنجیده می‌شود اثر‌گذاری مستقیم بر مملکت داری آلمانی دارد. وقتی سیستم ساخته می‌شود، فکر اهمیت پیدا می‌کند و به‌صورت خودکار تخصص‌گرایی و شایسته‌سالاری رشد می‌کند. وفاداری به فکر، وفاداری به سیستم را به دنبال می‌آورد. قدرت اصلی کشورهای صنعتی در جامعه آنها است: در صنعت، موسسات، دانشگاه‌ها، بانک‌ها، شرکت‌های بیمه، بیمارستان‌ها، نهادهای مدنی و بنگاه‌ها که عموما خصوصی هستند. قدرت دولت‌ها ناشی از قدرت جوامع آنها است. در این چارچوب، افراد فقط برای این موسسات و نهادها فکر و ابداع می‌کنند و سیستم‌ها را رشد می‌دهند.


سوال: فرض می‌کنیم این بحث، صحیح و دقیق است. چگونه این سیستم درست می‌شود؟

جواب: در کشورهای در حال توسعه، مسوولیت سیستم‌سازی با دولت و حاکمیت است.


سوال: چگونه می‌شود که یک حاکمیت و دولت سیستم می‌سازند؟


جواب: وقتی که ۴ مورد زیر برای مجموعه حاکمیت و دولت از اهمیت جدی برخوردار باشد:

۱. آینده کشور به‌عنوان یک سیستم.

۲. کیفیت زندگی مردم از طریق ایجاد رقابت و شفافیت.

۳. سیستم‌سازی برای تولید ثروت از طریق بخش خصوصی، مزیت نسبی، رقابت منطقه‌ای و بین‌المللی.

۴. منطبق کردن ریل سیاست خارجی بر ریل الزامات توسعه اقتصادی.


سوال: این چهار اصل را از کجا آورده‌اید؟

جواب: تجربه بشری در 60 سال گذشته.


سوال: پس فرهنگ، تدین و سنت چه می‌شود؟

جواب: بدون امکانات، بدون درآمد و ثروت ملی، فرهنگ و تدین و سنت حفظ و متبلور نمی‌شوند.

ساختن یک تمدن جدید، امکانات می‌خواهد. چطور می‌شود کشوری ۹۰ درصد بودجه اش صرف هزینه‌های جاری شود و در عین حال بخواهد مزیت نسبی داشته و رقابت کند. بدون تولید ثروت، نه کار پایدار سیاسی می‌شود کرد و نه کار پایدار فرهنگی و نه می‌شود تمدن ساخت.


آیا می‌توانید پنج مسوول یا سیاستمدار کره‌جنوبی را نام ببرید؟

احتمالا خیر. چون کره‌جنوبی یک سیستم است. چرا دولت جدید کانادا، دو مهاجر که تبعه کانادا شده‌اند را در کابینه عضو می‌کند. شهروند کانادایی که از فرقه سیک هندی است به وزارت اقتصاد منصوب نشده بلکه به وزارت دفاع که در حیطه امنیتی‌ترین نهادهای یک کشور است منصوب شده است. دلیل: کانادا یک سیستم است. شخص سیک هندی برای یک سیستم کار خواهد کرد و ویژگی‌های شخصی و سوابق او نقشی در تصمیم‌گیری‌های او ندارد.

به همین دلیل یک ایرانی در یک کشور صنعتی، به بالاترین درجه سمت سیاسی یا اقتصادی یا بانکی می‌رسد چون محل تولد، رنگ مو، لهجه و مرام او اهمیت ندارد بلکه تنها ملاک، دانش و تخصص و توانایی‌های فکری اوست. همان طور که مشاهده می‌شود آزادی فکر و آزادی برای خلاقیت، شایسته‌سالاری و تخصص‌گرایی به مراتب مهم‌تر و تعیین‌کننده‌تر از آزادی سیاسی است. تا زمانی که در طیف مسائل، سیستم نسازیم و با قاعده و قانون و آیین‌نامه و تخصص تصمیم نگیریم براساس خود تئوری سیستم‌ها، نباید در انتظار بهبود و اصلاح و پیشرفت و افزایش کیفیت‌ها باشیم. شرکت هواپیمایی امارات، 60 هواپیمای ایرباس 380 سفارش داده که قیمت آن حدود 21 میلیارد دلار می‌شود و می‌خواهد دبی را به مهم ترین هاب جهان تبدیل کند. اگر امارات، سیستم درست نکند و از بهترین‌ها (شامل ایرانی‌ها) استفاده نکند، نمی‌تواند این هاب را ایجاد کند.


رقابت و شفافیت و تخصص، مهم‌ترین اصول سیستم‌سازی هستند. در کشور، ۳۰۰ میلیون حساب در نظام بانکی وجود دارد که ۳۸ میلیون آن حساب‌هایی است که دارای شماره شناسه و کد ملی تطبیق داده نشده، است. از این تعداد، ۳۰ میلیون حساب راکد و هشت میلیون حساب فعال است (مجله تجارت فردا، ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، صفحه ۶۰). آیا در یک نظام بانکی که سیستمی و شفاف باشد، ممکن است هشت میلیون حساب فعال بدون شناسه وجود داشته باشد؟

عموم اقتصاددانان کشور اعتقاد دارند که با ثبات بودن سیاست‌گذاری‌ها و شفاف بودن فعالیت‌های اقتصادی مهم‌ترین عامل در عملکرد مثبت کل نظام اقتصادی خواهد بود.


فکر آزاد و فرصت خلاقیت در یک نظام قاعده‌مند و رقابتی، سیستم‌سازی را تقویت می‌کند. اما مهم‌تر از همه آنها، پیامدهای سیستم‌سازی است.

در جامعه‌ای که با تئوری سیستم‌ها مدیریت می‌شود و همه جا مانند خلقت، سیستم وجود دارد، 1) راستگویی به‌صورت خودکار رواج پیدا می‌کند و ۲) عموما افراد مجبور می‌شوند با هم همکاری کنند و ویژگی‌های شخصی آنها به حاشیه می‌رود.

چرا نمی‌توانیم سیستم درست کنیم؟