مهدیه شادرخ- گروه تحلیل: دو متغیر اشتغال و سهم اشتغال ناقص طی سال‌های اخیر روندی معکوس با یکدیگر داشته‌اند، به‌نحوی‌که سیر صعودی یکی با سیر نزولی دیگری همراه بوده است. در عین حال واقعیت‌های آماری اقتصاد ایران نشان می‌دهد در کوتاه‌مدت ممکن است میان اشتغال و تولید واگرایی وجود داشته باشد و بهبود رشد اقتصادی الزاما به بهبود اشتغال نخواهد انجامید، موضوعی که در گزارش «معماری بیکاری با رشد اقتصادی» در تاریخ 13 دی 93 تشریح شد. به همین ترتیب نمی‌توان انتظار داشت که الزاما رابطه مشخصی میان وضعیت تولید و سهم اشتغال ناقص وجود داشته باشد.


در مورد رابطه معکوس اشتغال و سهم اشتغال ناقص، آمارها نشان می‌دهد که در بهار سال ۱۳۹۴ در حالی متوسط سالانه اشتغال به 5/ 21 میلیون نفر افزایش یافته که متوسط سهم اشتغال ناقص به 5/ 9 درصد کاهش یافته است. پویایی‌های بازار کار عامل این رفتار را توضیح می‌دهد. زمانی که بازار کار کشور با بهبود وضعیت مواجه می‌شود و تقاضا برای نیروی کار افزایش یافته و در نتیجه میزان اشتغال افزایش می‌یابد، کارفرمایان برای حفظ نیروی کار خود تمایل بیشتری برای استخدام تمام وقت نیروی کار داشته و در نتیجه با کاهش استخدام پاره‌وقت، سهم اشتغال ناقص نیز کاهش می‌یابد. در مقابل زمانی که وضعیت بازار کار با تضعیف مواجه می‌شود و تقاضا برای نیروی کار و در نتیجه میزان اشتغال کاهش می‌یابد، کارفرمایان نیز برای کاهش ریسک خود تمایل کمتری برای استخدام تمام وقت نیروی کار داشته و در نتیجه با افزایش استخدام پاره‌وقت، سهم اشتغال ناقص نیز در بازار کار افزایش می‌یابد.


مطابق تعریف مرکز آمار، افراد دارای اشتغال ناقص زمانی؛ تمام شاغلانی هستند که در هفته مرجع، حاضر در سرکار یا غایب موقت از محل کار بوده، به دلایل اقتصادی نظیر رکود، پیدا نکردن کار با ساعت کار بیشتر، قرار داشتن در فصل غیر کاری و ... کمتر از ۴۴ ساعت کار کرده، خواهان و آماده برای انجام کار اضافی در هفته مرجع بوده‌اند. مقدار اشتغال ناقص نیز مجموع ساعت کار اضافی (تا سقف ۴۴ ساعت) است که افراد دارای اشتغال ناقص تمایل به انجام آن دارند.


سهم اشتغال ناقص نشان می‌دهد، چند درصد جمعیت شاغل دارای اشتغال ناقص هستند. بر اساس تازه‌ترین نتایج نیروی کار، 4/ 9 درصد از شاغلان در سال منتهی به بهار ۱۳۹۴ دارای اشتغال ناقص بوده‌اند. این نسبت در بهار ۱۳۹۴، بین مردان ۱۰ درصد و در بین زنان 7/ 4 درصد و همچنین در نقاط شهری 1/ 8 درصد و در نقاط روستایی 8/ 11 درصد بوده است. این نتایج همچنین نشان می‌دهد 4/ 3 درصد زمان بالقوه کار شاغلان را مقدار اشتغال ناقص تشکیل می‌دهد. این شاخص در بین مردان 4/ 3 درصد و در بین زنان 6/ 2 درصد و همچنین در نقاط شهری 9/ 2 درصد و در نقاط روستایی 4/ 4 درصد بوده است. نرخ اشتغال ناقص که نشان‌دهنده درصد جمعیت فعال دارای اشتغال ناقص است نیز بر اساس نتایج در فصل بهار 2/ 8 درصد (از جمعیت فعال ۱۰ ساله و بیشتر) بوده است.


روند متوسط سالانه سهم اشتغال ناقص در بهار ۱۳۹۰ با مقدار ۱۰ درصد با پیمودن مسیری نزولی تا تابستان ۱۳۹۱ به ۸/ ۸ درصد رسیده است. پس از آن و در پاییز همان سال افزایش یافته و به ۲/ ۹ درصد رسید. این درحالی است که روند متوسط سالانه اشتغال نیز تا پاییز سال ۱۳۹۱ با روند متوسط سالانه سهم اشتغال ناقص هم‌رفتار بوده‌اند؛ به‌نحوی‌که متوسط اشتغال از ابتدای ۱۳۹۰ با ۸/ ۲۰ میلیون نفر با روندی نزولی در تابستان ۱۳۹۱ به ۶/ ۲۰ میلیون نفر رسید و پس از آن و در پاییز همان سال به ۹/ ۲۰ میلیون نفر افزایش یافت.


اما نکته جالب توجه آن است که از اواخر سال ۱۳۹۱ روند ‌دو متغیر اشتغال و نسبت اشتغال ناقص معکوس شده است. در حالی که متوسط سالانه اشتغال از پاییز ۱۳۹۱ با افزایش مواجه شده و تا تابستان سال بعد به بالاترین میزان خود در چهار سال اخیر یعنی 6/ 21 میلیون نفر رسید، اما متوسط سهم اشتغال ناقص طی این دوره با روندی کاهشی مواجه بوده و در پاییز ۱۳۹۲، پایین‌ترین مقدار خود در چهار سال اخیر یعنی 6/ 8 درصد را تجربه کرد. متوسط سالانه اشتغال پس از آنکه در تابستان ۱۳۹۲ به بالاترین میزان خود در چهار سال اخیر رسیده بود، روندی کاهشی را از سر گرفت و درست یک سال بعد با کاهش ۷۰۰ هزار شغل به 9/ 20 میلیون نفر رسید. در مقابل متوسط سهم اشتغال ناقص، بر خلاف متوسط اشتغال تا یک سال بعد روندی صعودی در پیش گرفت به نحوی که در سال منتهی به پاییز ۱۳۹۳ به 9/ 7 درصد رسید. پس از آن و با از سرگرفته شدن روند صعودی ایجاد اشتغال در کشور و رسیدن متوسط سالانه اشتغال در سال منتهی به بهار ۱۳۹۴، به 5/ 21 میلیون نفر، متوسط سهم اشتغال ناقص مجددا در مسیر نزولی قرار گرفت و در بهار ۱۳۹۴ به 5/ 9 درصد کاهش یافت.


بنابراین بررسی آماری روند دو متغیر اشتغال و سهم اشتغال ناقص حاکی از آن است که این دو متغیر در دو سال اخیر روندی معکوس با یکدیگر داشته‌اند، به‌نحوی‌که سیر صعودی یکی با سیر نزولی دیگری همراه بوده است. عامل این رفتار را باید در پویایی‌های بازار کار جست. زمانی که بازار کار کشور با بهبود وضعیت مواجه می‌شود و تقاضا برای نیروی کار افزایش یافته و در نتیجه میزان اشتغال افزایش می‌یابد، کارفرمایان برای حفظ نیروی کار خود تمایل بیشتری برای استخدام تمام وقت نیروی کار داشته و در نتیجه با کاهش استخدام پاره‌وقت، سهم اشتغال ناقص نیز کاهش می‌یابد، در مقابل زمانی که وضعیت بازار کار با تضعیف مواجه می‌شود و تقاضا برای نیروی کار و در نتیجه میزان اشتغال کاهش می‌یابد، کارفرمایان نیز تمایل کمتری برای استخدام تمام‌وقت نیروی کارداشته و در نتیجه با افزایش استخدام پاره‌وقت، سهم اشتغال ناقص نیز در بازار کار افزایش می‌یابد.

حرکت معکوس «اشتغال» و «سهم اشتغال ناقص»