امید شریفی

دانشجوی دکتری اقتصاد دانشگاه بوعلی سینا همدان
غالبا تمایل بر این است که برنامه‌ریزی آگاهانه بهتر از مکانیسم یا نهادی است که به‌طور طبیعی رشد کرده است. این مساله در مباحث اقتصادی به تشکیل دو طیف اقتصاددانان طرفدار مکانیسم بازار و برنامه‌ریزی متمرکز شد.


این سوال اساسی که آیا امکان دارد بازار بدون نیاز به برنامه‌ریزی آگاهانه انگیزه تعداد زیادی از عوامل اقتصادی را برآورده کند، همواره منشا اختلاف بوده است. نظم بازار بیشتر شبیه یک بازی است که تمامی بازیکنان اهداف خاص خویش را دنبال می‌کنند و هر‌یک از شرکت در بازی منتفع می‌شوند. نحوه مشارکت در بازی به مهارت و شانس بستگی دارد. از آغاز بازی این مساله که هر بازیکن به چه میزان از خلق ثروت منتفع می‌شود نامشخص است. اصطلاح بازی موقعیت استراتژیکی را ترسیم می‌کند که افراد می‌توانند به یکدیگر سود برسانند و یا به تقابل با هم بپردازند. واضح است شرکت در بازی که نتیجه آن از قبل مشخص است بی معنا است و در این حالت وظیفه دولت به‌عنوان داور تعیین قواعد منصفانه بازی است.

این قواعد باید از نظر فعالان اقتصادی عادلانه باشد. با افزایش تعداد بازیگران اهمیت ارتباطات بین بازیکنان دوچندان می‌شود. در نظام بازار این سیستم ارتباطات از طریق سازوکار قیمت‌ها عمل می‌کند. پاداش هر بازیکن قیمتی است که وی می‌تواند کالای تولیدی خود را بفروشد و به نوعی نمایانگر تقاضای سایران برای محصول تولیدی وی است، بنابراین قیمت‌ها به فعالان اقتصادی علامت می‌دهد. تولیدکننده کالا را تولید می‌کند زیرا می‌داند تقاضا برای کالای وی در قیمتی که مطلوب اوست، وجود دارد. در این حالت مکانیسم قیمت منتقل‌کننده پیچیده‌ترین اطلاعات بازار می‌شود. افزایش قیمت یک نهاده تولیدی سبب افزایش تقاضا برای نهاده جانشین شده و کارآیی در تولید را منجر می‌شود. انجام این مساله از طریق برنامه‌ریزی مرکزی دشوار و پیچیده است. در سیستم بازار توافق در اهداف نیست که ترکیب تولیدات را پدید می‌آورد و تنها قیمت‌های نسبی سبب انتقال اطلاعات و تاثیر بر رفتار فعالان اقتصادی است.

پاداش بازار منعکس‌کننده ارزش کالا برای دیگران و ارزش کوشش فرد برای تولید کالاست. این نظر بر خلاف نظریه ارزش کار است که ارزش کالا را با مقدار ماده صرف شده در تولید آن کالا مرتبط می‌سازد. براساس نظریه ارزش کار چون سرمایه‌داران هیچ نیروی کاری در تولید کالا صرف نمی‌کنند، هیچ ارزشی به آن نمی‌دهند اما از نظر مکانیسم بازار داستان چنین است. بر اساس سازوکار بازار قیمت‌ها به تولیدکنندگان اطلاع می‌دهند که چه حد ارزش دارد که نیروی کار و سرمایه و نهاده‌های تولید را صرف تولید یک کالا کنند. بر این اساس پاداش بازاری به دلیل ارائه کالای درست در زمان مناسب است. این مساله به تخصیص کارآی منابع منجر می‌شود. البته ضعف هماهنگی و وقفه در علامت‌دهی را باید مد‌نظر داشت. به گفته هایک غیرمنطقی خواهد بود که از سیستمی که برای نیل به اهداف مشترک کار نمی‌کند و افراد صرفا برای کسب منابع فردی با دیگران تعامل می‌کنند، انتظار بیش از حد داشته باشیم.