چارلز ناس* کاردار اسبق ایالات متحده آمریکا در تهران دیپلماسی ایرانی: واکنش‌های فوری به توافق هسته‌ای میان ایران و شش کشور مذاکره‌کننده تا حدودی کاسته شده است و هم‌اکنون می‌توانیم با آرامش به ارزیابی نشست هسته‌ای بپردازیم. اولین نتیجه‌ای که می‌گیریم این است که رئیس‌جمهور اوباما در مصاحبه مطبوعاتی‌اش مبالغه نکرد: این یک توافق بزرگ است که احتمالا بازی در خاورمیانه را عوض می‌کند. این مساله برای مخالفانی که در کنگره هستند و هیچ چیز نمی‌دانند، یک یادآوری بود تا بدانند خرد و صبر به همراه دیپلماسی می‌تواند کار کند.

وقتی اوباما به ریاست جمهوری انتخاب شد، نمی‌توانست اقدامات چندانی در ارتباط با هند، پاکستان و کره شمالی که هر کدام سلاح هسته‌ای داشتند، انجام دهد. اسرائیل و ایالات متحده، ایران را به‌عنوان یک کشور پیچیده هسته‌ای می‌دیدند که در عین حال به‌عنوان یک قدرت بالقوه هسته‌ای، تهدیدی برای امنیت اسرائیل و مسبب رقابت تسلیحات هسته‌ای احتمالی در خاورمیانه است.

اوباما همانند روسای جمهوری قبلی متعهد به حفظ امنیت اسرائیل است، اما همچنین این نکته را هم اعلام کرده است که قصد دارد تا جایی که ممکن باشد رقابت‌ها و دشمنی‌های گذشته را حل کند. (کوبا در آمریکای مرکزی، دومین مثال در زمینه پاک کردن میراث گذشتگان است).

چرا کارشناسان عاقل همانند اکثریت مردم آمریکا موافق این توافق هستند؟ چون ایران موافقت کرده است بر برنامه هسته‌ای‌اش محدودیت‌هایی اعمال کند. اما نقطه کلیدی از نظر شرکت‌کنندگان غربی در این مذاکرات، رژیم بازرسی دقیقی است که آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای از استخراج اورانیوم از معادن تا فرآیند غنی‌سازی انجام می‌دهد. بازرسان احتمالا می‌توانند هرگونه تلاش برای تقلب در شرایط توافقنامه را شناسایی کنند. ایران تاکنون چندین بار اعتراض کرده است که به هیچ‌وجه قصد تبدیل شدن به یک قدرت هسته‌ای را نداشته است.

ایران در سال ۲۰۰۳ پیشنهاد «معامله بزرگ» را داده بود، اما با انتخاب رئیس‌جمهور اوباما و روحانی بود که در نهایت درها برای گفت‌وگوی دو کشور باز شد، به ویژه درباره مسائلی که بر ثبات خاورمیانه و جنگ یا صلح تاثیر می‌گذارد. این درحالی است که ایران تحت فشار تحریم‌ها است و قصد دارد به این انزوای اقتصادی و دیپلماتیک خود پایان دهد.

از بهبود روابط میان ایالات متحده و ایران از سال ۲۰۰۳ در غیاب یک لابی موثر و همزمان حملاتی که از سوی رسانه‌های آمریکایی صورت می‌گرفت، ممانعت به عمل آمد. در واقع دو کشور دارای منافع استراتژیکی در افغانستان، عراق و پاکستان هستند. ایجاد توازن میان نگرانی‌های مشابهی همچون اختلاف بر سر سوریه و آینده اسد، حزب‌الله و تهدیدش برای اسرائیل هم وجود دارد. البته به نظر می‌رسد دو کشور در ماه‌های اخیر تلاش‌هایی برای حل این قبیل مسائل هم داشته‌اند. دیپلماسی حکیمانه بیشتر از این می‌تواند تلخی روابط میان دو کشور را برطرف کند. اما صبر و تمایل ما که می‌تواند پیاممان را به رهبران ایران در زمینه روابط حقوقی و اجتماعی برساند، ضروری است.

در مقیاس بزرگ‌تر منطقه‌ای، سیاست ما در خاورمیانه سال‌ها است که بر اساس برتری اسرائیل و متحدان غیررسمی‌اش، پادشاهی‌های سلفی که منابع مالی اصلی سازمان‌های مختلف تروریستی سلفی را تامین می‌کنند، تعیین شده است. عربستان سعودی و شیخ‌نشین‌های سنی در حالی از احساسات ضد‌سنی ایران شکایت می‌کنند که خودشان به‌طور قابل توجهی احساسات و اقدامات ضد‌شیعه را به منظور تضعیف سیاست‌های ایران در منطقه ترویج می‌کنند.

بزرگ‌ترین‌ بازنده توافق، از لحاظ شخصی، نتانیاهو و از لحاظ ژئوپلیتیک، اسرائیل است. نتانیاهو با ترس خودساخته‌ای که به وجود آورده است، هر سال ادعا می‌کند که ایران در حال دستیابی به سلاح هسته‌ای است. سرمایه‌گذاری‌های وی در سیاست داخلی آمریکا شکست خورده است و اقدامات وی برای ممانعت از توافق که خواست اوباما و کری است، احمقانه به نظر می‌رسد.

منبع: لوب لاگ