دکتر مصطفی زهرانی، رئیس دانشکده روابط بینالملل وزارت خارجه:
مزیتهای همسایگی عامل موفقیت در برابر تحریم ها
درخصوص مساله تحریمها باید گفت که ما ناخواسته خود را در جنگ روانی دشمن قرار دادیم چرا که موضوع هستهای و به تبع آن اثرگذاری تحریمهای اقتصادی را بیش از حد بزرگ کردیم و عملا سرنوشت کشور را گره زدیم به مسالهای که نباید واقعا به این میزان باشد. این بسیار بد است که کنگره آمریکا یک ملت بزرگ مثل ایران را متهم کند که به دلیل فشارهای ناشی از تحریم آمدند و وارد مذاکره شدند. واقعیت این است که از زمان روی کار آمدن دولت روحانی، شاخصهای اقتصادی ما بسیار مثبت شده است. در بعد رشد از منفی ۵/۱ درصد به حدود ۴ درصد، تورم حدودا نصف شده و در بقیه شاخصها وضع اقتصادی بهبود یافته است.
درخصوص مساله تحریمها باید گفت که ما ناخواسته خود را در جنگ روانی دشمن قرار دادیم چرا که موضوع هستهای و به تبع آن اثرگذاری تحریمهای اقتصادی را بیش از حد بزرگ کردیم و عملا سرنوشت کشور را گره زدیم به مسالهای که نباید واقعا به این میزان باشد. این بسیار بد است که کنگره آمریکا یک ملت بزرگ مثل ایران را متهم کند که به دلیل فشارهای ناشی از تحریم آمدند و وارد مذاکره شدند. واقعیت این است که از زمان روی کار آمدن دولت روحانی، شاخصهای اقتصادی ما بسیار مثبت شده است. در بعد رشد از منفی ۵/۱ درصد به حدود ۴ درصد، تورم حدودا نصف شده و در بقیه شاخصها وضع اقتصادی بهبود یافته است. برخلاف دوران احمدینژاد که نمیشد پیشبینی درستی از اوضاع اقتصادی ارائه کرد، الان این پیشبینی قابل دسترس تر شده است. بنابراین این موضوع امکان برنامهریزی در تمام سطوح را بالا میبرد و افزایش میدهد. از اینرو در شرایط تحریم، اگر ملت سرجای خودش باشد و نظام و حکومت برنامهریزی درست و دقیق انجام دهند و افراد توانمند و سالم به لحاظ اقتصادی را به کار بگیرند، کشور نیازمند این نخواهد بود که خود را در برابر فشار خارجی آسیبپذیر ببیند. سوال اینجاست که چرا اینطور شده است؟ با وجود اینکه تحریمها همچنان سر جای خود است و چیزی از آن کم نشده، پس چرا وضع اقتصادی بهتر شده و با قبل قابل مقایسه نیست. نتیجهگیری این است که، تحریمها به خودی خود نمیتواند عامل تعیینکننده در اقتصاد جامعهای مثل ایران باشد. آنچه اهمیت دارد، مدیریت صحیح، توانمند و سالم است که در وضع کنونی دولت روحانی توانسته قابلترین و توانمندترین مدیران ۳۵ ساله بعد از انقلاب را که ضمنا سالمترین هم هستند به خدمت بگمارد، این امر مهم است که ضمن تداوم تحریمها، توانسته است وضعیت اقتصادی را به خوبی سامان دهد.
نکته بعدی این است که تحریمهای اقتصادی یک پروسه یادگیری است، هم کسی که تحریم میکند یاد میگیرد برای فشار و ملت تحریم شده یاد میگیرد چگونه مقاومت کند و تحریمها را دور بزند. از این حیث تحریمها علیه ایران بعد از کوبا طولانیترین تحریمها و به لحاظ شدت و فراگیری به قول خود اوباما، شدیدترین و کاملترین تحریمهای تاریخ است.
اما متقابلا ایران طی این سالهای فشار، یاد گرفته است که چگونه با تحریمها مقابله کند؛ نخست این که اقتصاد ما پایههای مستحکمی دارد، دوم: ما یک اقتصاد غیررسمی هم داریم که بسیار قدرتمند عمل میکند (همچون عدد و رقم که در اختیار دولت نیست، خانوار، شهرهای مرزی، نوع مبادلات و...).
سوم: ما دو فرهنگ ناشی از تحولات بعد از انقلاب را باید خیلی دقیق مورد بررسی قرار دهیم. فرهنگسازی اول، محصول و نتیجه جنگ هشت ساله است. در این جنگ ملت ما یاد گرفت که چگونه با نفت بشکهای ۶ دلار هم به دفاع خود ادامه دهد، هم اقتصاد خود را با شرایط ویژه جنگ تداوم و تطبیق بدهد.
فرهنگ دوم ناشی از تحریمهای طولانی مدت است، در این فرهنگ یاد گرفتیم که میتوانیم با حداقل صادرات نفت، اقتصاد کشور را مدیریت کنیم. عوامل مقابله با تحریم برای جامعهای مثل ایران فراوان است، اما یک عامل مهم که همه نظریهپردازان تحریم به آن اعتقاد دارند این است که به میزانی که همسایگان کشور تحریم شده افزایش یابد، امکان موفقیت تحریمها به حداقل میرسد. از این حیث کم کشوری را میتوان در دنیا پیدا کرد که این مزیت ایران یعنی همسایگان زیاد را داشته باشد. این عامل میتواند قدرت مانور کشور تحریم شده را دو چندان نماید و این مزیت بسیار ویژه جمهوری اسلامی ایران است.
کشوری که این تعداد همسایه دارد، نباید در برابر فشارهای اقتصادی دشمن احساس ضعف کند. عامل موثر دیگر در تحریمها، اجماع بینالمللی به نفع کشور تحریمکننده است، اما کشوری که تعداد همسایگان زیادی داشته باشد به صورت منطقی قادر است اجماع را به نفع خود شکست دهد، این انشقاق اکنون در بحث تحریمها علیه ایران به روشنی دیده میشود و به اعتراف خود غربیها و آمریکاییها بازگشت انسجام قبلی غیرممکن شده است. با توجه به نکات ذکر شده در بالا باید به موضوع مذاکرات هستهای نگاهی منطقی و عقلانی داشته باشیم. به طور قطع و یقین هر ملتی باید در برابر بحرانهای بینالمللی ساختگی علیه خود تلاش کند و ایران و دولت موجود نیز این کار را به نحو احسن انجام میدهد اما نباید به گونهای وانمود شود که اگر پرونده هستهای موفق نبود، همه چیز شکست میخورد یا بر عکس اگر پرونده موفق بود همه چیز به سرعت اصلاح میشود.
واقعیت آن است که مردم ایران اولین ملت تاریخ هستندکه بحرانهای بسیار بزرگی را پشت سر گذاشتهاند و به زندگی خود ادامه دادهاند. اکنون نیز این ملت به مسیر خود ادامه میدهد. سرنوشت مذاکرات هر چه که باشد، بهطور حتم باید بحران ساختگی مرتفع شود، اما نباید ناخواسته در دام عملیات روانی دشمن قرار گرفت. درخصوص دورنمای مذاکرات هم باید گفت که امروز جهان با مشکلات زیادی روبهرو است، هم در سطح منطقهای و هم در سطح نظام جهانی. بنابراین در این شرایط لزوم ایجاد یک بحران جدید دیده نمیشود، بازیگران پرونده هستهای ایران نیز به نظر میآید تمایلی ندارند به شرایط قبل از توافق ژنو برگردند. بنابراین همه طرفین نگاه به جلو دارند، مساله سر چگونگی است، اروپاییها انرژی چندانی برای این موضوع صرف نمیکنند، دولت اوباما اراده حل کار را دارد، اما کارشکنیها و جنجالپردازیهای اسرائیل را در برابر خود دارد، بنابراین نوعی تقابل قدرت در داخل آمریکا دیده میشود، با این حال نقش دولت اوباما تعیینکننده است. در منطقه ما نیز کسانی مثل اسرائیل و برخی دولتهای دیگر از حل این موضوع خوشحال نیستند، دیگر بازیگران بینالمللی مثل روسیه و چین نگاههای مخصوص به خود را دارند، بهنظر میآید تاکنون راه زیادی برای رسیدن به توافق طی شده است، برخی از به اصطلاح کارشناسان آمریکایی با طرح موضوعات تکنیکی باعث شدهاند تا مقامات آمریکایی نتوانند تصمیم سیاسی لازم و به موقع را اتخاذ کنند. بر این اساس آنچه اهمیت دارد، تصمیمگیری سیاسی از ناحیه آمریکا است. از این رو میتوان گفت رسیدن به مصالحه هم دور است هم نزدیک، اما فاکتورهای بینالمللی و منطقهای و نقش سازندهای که ایران در برابر این بحرانها دارد، باعث میشود که کشورهای عضو دائم شورای امنیت نتوانند این نقش را نادیده بگیرند.
ارسال نظر