سناریوهای چهار ماه آینده
دکتر مهدی ذاکریان استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی واحد علوم و تحقیقات ۶ ماه نخستی که از سوم آذر ماه سال گذشته برای دستیابی به یک توافق جامع هستهای توسط ایران و ۶ قدرت جهانی تعیین شده بود، پایان یافت و دوطرف مذاکرات را برای یک دوره چهار ماهه دیگر تمدید کردند. در رابطه با دلایل دست نیافتن به توافق جامع در این ۶ ماه چندین عامل را میتوان ذکر کرد که از جمله مهمترینشان این است که افقهای دو طرف و انتظاراتشان بسیار بزرگ بود. طرف غربی و بهطور کل گروه ۱+۵ خواهان همکاری کامل و به دست آوردن اعتماد جامع نسبت به برنامههای هستهای ایران بودند.
دکتر مهدی ذاکریان استادیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی واحد علوم و تحقیقات ۶ ماه نخستی که از سوم آذر ماه سال گذشته برای دستیابی به یک توافق جامع هستهای توسط ایران و ۶ قدرت جهانی تعیین شده بود، پایان یافت و دوطرف مذاکرات را برای یک دوره چهار ماهه دیگر تمدید کردند. در رابطه با دلایل دست نیافتن به توافق جامع در این ۶ ماه چندین عامل را میتوان ذکر کرد که از جمله مهمترینشان این است که افقهای دو طرف و انتظاراتشان بسیار بزرگ بود. طرف غربی و بهطور کل گروه ۱+۵ خواهان همکاری کامل و به دست آوردن اعتماد جامع نسبت به برنامههای هستهای ایران بودند. آنها در این راستا، مفروض اشتباهی داشتند مبنی بر اینکه غنیسازی در ایران باید به حداقل تقلیل یابد. از سوی دیگر در ایران نیز این انتظار بزرگ بهوجود آمده بود که تحریمها باید یکجا به صفر برسد تا توافق نهایی میان طرفین صورت پذیرد. این ۶ ماه نشان داد این انتظارات از سوی دو طرف، بزرگ بود. اما اکنون سوال اینجا است که آیا روند فرآیند مذاکرات در این ۶ ماه به سمت این انتظارات بوده است یا خیر؟ پاسخ مثبت است و فرآیند گفتوگوها به این سمت بود. همچنانکه طرف غربی به ویژه آمریکا اذعان کرد که ایران اقدامات بزرگی را در راستای توافق انجام داده، به تمام تعهداتش عمل کرده و اجازه داده بازرسیهای آژانس بهطور منظم انجام گیرد. بنابراین ایران توانسته ثابت کند که قابل اعتماد است. اما با وجود این فرآیند مثبت، شکافهایی میان خواستههای ایران و غرب وجود دارد که موجب شده مذاکرات یک دوره ۴ ماهه دیگر نیز تمدید شود.
در رابطه با دستاوردهای این فرآیند مثبت برای ایران نیز مواردی را مشخصا میتوان ذکر کرد؛ از جمله اینکه تاکنون بخشی از پولهای بلوکه شده ایران پرداخت شده، کلیه تحریمهایی که قرار بوده تعلیق شود، تعلیق شده و فراتر از آن کلیت تحریمها با سستی و رخوت مواجه شده است. به گونهای که درهای همکاری اقتصادی، مالی و صنعتی میان ایران و قدرتهای بزرگ باز شده است. همچنین در این ۶ ماه آمدوشدهای صنعتی و اقتصادی بسیاری میان ایران و کشورهای بزرگ صورت گرفت. تمامی این موارد نشان میدهد فرآیند مذاکرات مثبت بوده و این مساله به توانمندی ایران در مذاکرات و توجه به منافع ملی باز میگردد. مساله دیگر سناریوهایی است که ممکن است در این ۴ ماه اتفاق بیفتد.
درواقع سناریوهای ۴ ماه آینده را باید با توجه به آسیبپذیر بودن خاورمیانه طراحی کرد. ایران در خاورمیانه قرار دارد و این در شرایطی است که در خاورمیانه همواره رویدادهای پیش بینی نشده رخ میدهد؛ نمونه آن در عراق و بحث داعش یا در غزه است. چه بسا در این چند ماه پیش رو، اتفاقات دیگری نیز در منطقه رخ دهد. من بر این باورم که ایران باید تمامی تلاشهای معقولش را بهکار گیرد تا از این رویدادها در جهت کمک به مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ بهره گیرد. در این رویدادها ایران باید نشان دهد که شاقول یا موازنهگر اعتدال در منطقه است و از ظرفیت بالایی برای کمک به حل بحرانهای منطقه و برخورد منطقی با مشکلات برخوردار است. اتفاقا سیاست خارجی ایران در قبال دو بحران بهوجود آمده در عراق توسط داعش و در غزه توسط اسرائیل بر پایه یک سیاست خارجی مبتنی بر عقلانیت، پویایی و همکاری با جامعه جهانی بوده است.
سناریوی دوم در این ۴ ماه نیز به مخالفان توافق ایران و ۱+۵ در داخل و خارج از کشور مربوط میشود. باید توجه داشت که این مخالفان دست روی دست نگذاشتهاند و ممکن است دستاوردهای ۶ ماه گذشته را در این مدت زیرسوال ببرند. اینجا است که روشنگری رسانهها و در صحنه بودن مردم میتواند نقش موثری داشته باشد. بهویژه حمایتی که رهبری از تیم مذاکرهکننده و فعالیتهایشان در فرآیند مذاکرات انجام دادند، میتواند کمکی باشد برای پیشبرد و ادامه روند مذاکرات و منعی برای فعالیت افراطیون دو طرف یعنی افراطیون داخل ایران و همچنین افراطیون وابسته به صهیونیسم که علاقهای به حضور جهانی ایران ندارند.
نکتهای که من در گذشته نیز به آن اشاره کردم این است که اگر افراطیون در آیپک و دیگر لابیهای طرفدار اسرائیل سعی در برهم زدن توافق ایران و ۱+۵ دارند انگیزهای جز کمک به بقای اسرائیل ندارند. به بیان دیگر آنها به فکر منافع شخصی خود نیستند، بلکه منافع صهیونیسم جهانی و اسرائیل را تقویت میکنند؛ اما با نهایت تاسف آنهایی که در داخل ایران نسبت به فرآیند مذاکرات در ۶ ماه گذشته داد وااسلاما سر میدادند و ممکن است خللی نیز در ادامه فرآیند موفق مذاکرات در ۴ ماه آینده وارد آورند، انگیزهشان صرفا منافع شخصی و جناحی است. امروزه هر انسان عاقلی میداند از هنگام آغاز مذاکرات هستهای، اسرائیل در انزوا قرار گرفته، عربستان و قطر در معادلات منطقهای و جهانی به حاشیه رانده شدهاند، ترکیه منزوی و مصر نیز ناکارآمد شده است.
درواقع این جمهوری اسلامی ایران است که اکنون در متن قرار گرفته است و با کمی تدبیر، میتواند کانون آمدوشدهای بینالمللی برای حل مسائل منطقه قرار گیرد. از دیگر سو لازم است که در طول چند ماه آینده، وزارت امور خارجه دستاورد خویش را در سازمان ملل مبنی بر جهان عاری از خشونت و افراطیگری که در سازمان ملل به تصویب رسیده و ادامه همان قطعنامه گفتوگوی تمدنها است جدی بگیرند و در این زمینه گفتوگوهای بینالمللی به ویژه در سطح غیرحکومتی برگزار کند. به عبارتی زاویه دیپلماسی عمومی را نیز برای به نتیجه رسیدن فرآیند مذاکرات پیشرو، با ابزار جهان عاری از خشونت و گفتوگوی تمدنها تعقیب و دنبال کند.
ارسال نظر