گرد و غبار محصول شخم طبیعت
دکترسید حسین ثنایینژاد عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد طی سالهای اخیر هر از چند گاهی غباری تند بر میخیزد و گرد ماتم بر چهره شهرهای بزرگ و کوچک مینشاند. گاه این غبارها را توفانی سهمگین نیز همراهی کرده و خسارتهایی سنگین نیز برجای میگذارد. توفان اخیر تهران را میتوان از این دست دانست. اگرچه کارشناسان و دستاندرکاران این موضوع اظهارنظرهای متعددی کردهاند اما هنوز کار پژوهشی قابل اتکایی در این زمینه انجام نشده است تا معلوم شود که منشا چنین توفانهایی چیست و آیا گردوغبارهایی که اخیرا آسمان صاف را تیره و تار میسازد یک ویژگی طبیعت اقلیمی ایران است یا اینکه تغییر اقلیم و گرم شدن جهانی در پشت این ماجرا است یا اصولا داستان دیگری است.
دکترسید حسین ثنایینژاد عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد طی سالهای اخیر هر از چند گاهی غباری تند بر میخیزد و گرد ماتم بر چهره شهرهای بزرگ و کوچک مینشاند. گاه این غبارها را توفانی سهمگین نیز همراهی کرده و خسارتهایی سنگین نیز برجای میگذارد. توفان اخیر تهران را میتوان از این دست دانست. اگرچه کارشناسان و دستاندرکاران این موضوع اظهارنظرهای متعددی کردهاند اما هنوز کار پژوهشی قابل اتکایی در این زمینه انجام نشده است تا معلوم شود که منشا چنین توفانهایی چیست و آیا گردوغبارهایی که اخیرا آسمان صاف را تیره و تار میسازد یک ویژگی طبیعت اقلیمی ایران است یا اینکه تغییر اقلیم و گرم شدن جهانی در پشت این ماجرا است یا اصولا داستان دیگری است. در این مقاله کوتاه هر سه احتمال را بررسی خواهیم کرد. آیا توفانهای گردوغبار یک ویژگی اقلیمی در بسیاری از مناطق ایران است؟ بیگمان بخش عظیمی از مساحت کشور را کویرهای بزرگ در مناطق مرکزی ایران اشغال کردهاند. هنگام وزش باد در این مناطق طبیعتا غبار از سطح خاک خشک کویری جدا شده و در مسیر باد به حرکت در میآید. غبارهای تابستانی برای مردمی که در شهرهای حاشیه کویر زندگی میکنند یک پدیده آشنا است. شهرهایی مثل سبزوار، بردسکن، کاشمر، فردوس و نظایر اینها از این جمله به شمار میروند. در مناطقی مثل زابل بادهای ۱۲۰ روزه شهرت جهانی یافتهاند که در بسیاری از موارد با حرکت شنهای روان همراه هستند. این بادها چنان حجم سنگینی از ماسهها را جابهجا میکنند که هر ساله شاهد مسدود شدن جاده زابل به وسیله این ماسهها هستیم. مناطقی از خوزستان نیز در فصل تابستان دچار چنین گرد و غبارهایی هستند که یک مشخصه اقلیمی در آنجا به شمار میرود. اما آیا توفانی که تهران را درنوردید و گرد و غبارهای غلیظی که گاهی مشهد را در خود فرو میبرد نیز میتواند یک مشخصه اقلیمی به شمار آید؟ جواب این سوال بیآنکه به دادههای طولانی مدت اقلیمی مراجعه شود از طرف عموم مردم بیگمان منفی است. تا زمانیکه نتایج مطالعه آماری در این زمینه منتشر نشده ما همین نتیجه حافظه عمومی را میپذیریم و در آخر بر اساس آن بحث خواهیم کرد. مساله بعدی تاثیر تغییر اقلیم و گرم شدن جهانی بر وقوع چنین پدیدههایی است. متاسفانه مدلهای مربوط به تغییر اقلیم هنوز دارای عدم قطعیتهای فراوان هستند و نمیتوان بر اساس آنها اظهارنظر قطعی کرد. علاوهبر این وقوع توفانهایی از این دست در منطقهای به وسعت چند صد کیلومتر را نمیتوان در این مدلها شبیهسازی کرد و بر اساس آن نتیجه گرفت که آیا پدیده تغییر اقلیم جهانی در حال حاضر به درجهای از شدت رسیده است که چنین تغییرات شگرفی را در مقیاس محلی ایجاد کند؟ آن دو دلیل، یعنی «ویژگی اقلیمی» و «تغییر اقلیم جهانی» چه علت به وجود آمدن این توفانهای گرد و غبار باشند و چه نباشند عامل دیگری هم در این ماجرا دخیل است که در پی میآید و بی تردید یک علت مهم هست! داستان از این قرار است که ما به مدد تراکتورها و بولدوزرهای پرقدرت بخشهای وسیعی از زمینهایی را که قبلا دارای پوشش گیاهی طبیعی (اگر چه از نوع گیاهان بیابانی) بودهاند خراشیدهایم و شخم زدهایم و خاک دست نخورده تثبیت شده در طبیعت بکر آنها را آشفته کردهایم. بهخصوص پس از رشد ناگهانی قیمت زمین در یک دهه گذشته، افراد سودجو به جان زمینهای منابع طبیعی افتادند و با قصد تصرف زمینها، دیمزارهای صوری ایجاد کردهاند. عموما این دیمزارها فاقد توجیه اقتصادی برای دیمکاری بوده و به حال خود رها شدهاند. علاوهبر این زمینهای کشاورزی آبی که در چند دهه گذشته چندین برابر وسعت یافتهاند در دوره آیش (آیش به معنی زمین آماده برای کشت است) خود میتوانند منشا بالقوه دیگری برای تشدید این گرد و غبارها باشند. اضافه بر همه اینها وقوع خشکسالیهایی نظیر آنچه امسال در بخشهای وسیعی ازکشور ما رخ داده است نیز در خشکتر شدن زمینهای شخم زده شده تاثیر بسزایی داشته و عامل تشدیدکنندهای به شمار میرود. از این نوشتار کوتاه یک نتیجهگیری قطعی میتوان داشت که بر اساس آن شاید بتوان اندکی از این غبار را زدود. اینکه مدیریت اراضی منابع طبیعی و کشاورزی کشور نیازمند توجه ویژه است و ضروری است این زمینها و سرمایههای ملی در چارچوب یک طرح جامع که بر اساس آمایش سرزمین تهیه شده باشد مدیریت شده و سرنوشت سلامت میلیونها انسان در کف بیتدبیری افرادی اندک به حال خود رها نشود. اگر مجالی باشد در نوشتار بعدی در باره نقش آمایش سرزمین در این باره قلم خواهم زد.
ارسال نظر