در یک ماه گذشته، تقویت خوش‌بینی‌‌ها نسبت به آینده روابط خارجی کشور با توافق هسته‌ای و بهبود انتظارات نسبت به اثرات گشایش‌های دیپلماتیک بر شرایط اقتصادی، موجب کاهش قیمت دلار در بازار آزاد شده و دلار با فاصله‌گرفتن از سطوح نزدیک به ۳۳۰۰ تومانی قبلی در میانه‌های بهار، وارد سطح نزدیک به ۳۱۰۰ تومانی شود. گفته می‌شود که این روند کاهشی، بیش از هر چیز در نتیجه تقویت انتظارات نسبت به نتایج توافق هسته‌‌ای صورت گرفته است. این در حالی است که با تقویت خوش‌بینی‌ها، بازار بورس رفتاری خلاف انتظار از خود نشان داده و شاخص بورس در مسیر نزولی قرار گرفته است. این رخداد، با روند قبلی بورس سازگار نبوده است؛ چرا که در گذشته، معمول این بود که با مخابره اخبار «مثبت»، دلار تا حدودی نزولی شده و بورس، جنبه افزایشی به خود بگیرد و با انتشار اخبار و سیگنال‌های «منفی» نیز، دلار در مسیر صعود قرار بگیرد و شاخص بورس نزولی شود. به بیان دیگر، شاخص‌های قیمتی این دو بازار معمولا به صورت «معکوس» حرکت می‌کردند. با این حال، در یک ماه گذشته شاخص‌های قیمتی بورس و ارز، همسو با هم روندی نزولی را در پیش گرفته‌اند که حالتی متناقض‌ را نمایان کرده است. برخی از کارشناسان در تحلیل این پدیده به تغییر شرایط بازارها در کشور پس از انتخابات و به‌ویژه در چندماه گذشته اشاره می‌کنند. در این دیدگاه، گفته می‌شود که در سال‌های گذشته بانک‌ها نرخ‌های سود بسیار کمتری را در مقایسه با تورم ارائه می‌کردند و این موضوع، موجب شده بود که فعالان اقتصادی که به دنبال سودهای بیشتری بودند یا حداقل می‌خواستند دارایی‌ خود را در مقابل تورم حفظ کنند، نگاهی به سرمایه‌گذاری خارج از بانک‌ها و به‌ویژه در بازارهای «ارز» و «بورس» داشته باشند. به همین دلیل، این دو بازار به نوعی رقیب هم بودند و بازدهی آنها، عکس هم عمل می‌کرد: روزهای خوب بورس با روزهای بد ارز همراه می‌شد و صعودهای ارز نیز در مقابل، به نزول‌های بورس منجر می‌شد؛ اما از اواخر سال گذشته و با انعطاف پیدا کردن نرخ‌های سود بانکی و تناسب نسبی آنها با تورم، سپرده‌گذاری در بانک‌ها جذابیت بیشتری پیدا کرد و به‌دلیل ریسک پایین سپرده‌گذاری، حجم زیادی از دارایی‌ها به بازار پول یعنی شبکه بانکی منتقل شد. البته این یکی از سناریوهایی است که برای توجیه روند متضاد شاخص‌های بورس و ارز مطرح شده است. در تحلیل دیگری، گفته می‌شود که علت اصلی افت هر دو بازار، کاهش تورم در ماه‌های گذشته و بهبود انتظارات تورمی بوده است. معمولا در شرایط تورم بالا، صاحبان دارایی انتظار دارند که «ارزش اسمی» دارایی‌هایشان حداقل متناسب با تورم افزایش پیدا کند. در نتیجه، تورم انتظاری فعالان اقتصادی، رفتار اقتصادی آنها را تحت تاثیر قرار می‌دهد. در ماه‌های گذشته با کاهش متوالی شاخص‌های تورم، این اطمینان به تدریج به مردم و فعالان اقتصادی داده شد که «هدف‌گذاری» دولت برای کاهش تورم، حتما محقق خواهد شد و در نتیجه، نگاه آنان به تورم آینده نیز با گذشته متفاوت شد. در نتیجه، نرخ‌های انتظاری فعالان اقتصادی از بازدهی بازارها نیز، دستخوش تغییر شده است و بازدهی‌های پایین‌تر، توجیه اقتصادی پیدا کرده است. در تحلیل دوم برای توجیه رفتار متضاد بورس و ارز در هفته‌های اخیر، گفته می‌شود که «تعدیل انتظارات با کاهش تورم»، موجب تعدیل بازدهی بازارهای بورس و ارز و رسیدن شاخص‌ها به سطوحی سازگار با تورم پایین شده است. این در حالی است که یک «نگاه سوم» نیز وجود دارد که رفتار دو بازار عمده دارایی را به صورت «مستقل» از هم تفسیر می‌کند. در این نگاه، رفتار هر کدام از بازارها با توجه به متغیرهای بنیادی اثرگذار بر آن بازار تحلیل می‌شود و فرض این تحلیل نیز این است که دو بازار «بورس» و «ارز» در حال حاضر اثرگذاری متقابل چندانی ندارند. این تفسیر، تایید می‌کند که روند کاهشی نرخ دلار عمدتا تحت تاثیر «خوش‌بینی به توافق هسته‌ای» بوده است، هر چند نقش عوامل «کاهنده تقاضای ارز» و همچنین، بهبود عرضه ارز در ماه‌های اخیر را نیز انکار نمی‌کند. مطابق این نظرگاه، توازن عرضه و تقاضا در هفته‌های اخیر، به سمت کاهش نرخ تغییر کرده است. علاوه‌بر این، رفتار اخیر بازار بورس نیز بیش از هر چیز، نتیجه رفتار هیجانی پیشین این بازار تفسیر می‌شود. گفته می‌شود که بازار بورس، به‌ویژه در پاییز سال گذشته دچار نوعی رفتار هیجانی شد که قیمت‌های موجود در این بازار را از قیمت‌های واقعی سهم‌ها نسبتا بیشتر کرد. گفته می‌شود که بازار بورس در ماه‌های گذشته، وارد فاز اصلاح قیمتی شده تا مجددا رشد خود را متناسب با واقعیت‌های اقتصاد کشور، از سر بگیرد. بنابراین با اصلاح متغیرهای قیمتی بورس و ارز متناسب شدن مجدد این شاخص‌ها با اقتصاد کلان کشور، از ماه‌های آینده قیمت‌های این بازارها، مجددا قابل پیش‌بینی خواهد شد و رفتاری متناسب با تحولات اقتصادی و اخبار اثرگذار، از خود نشان خواهد داد. بنابراین، گفته می‌شود که دو نوع «انتظارات» متفاوت بر دو بازار حاکم شده است: انتظارات عقلایی در بازار ارز و انتظارات تطبیقی در بازار بورس. در نظریه اقتصاد کلان، گفته می‌شود که انتظارات «تطبیقی» بیشتر «گذشته‌نگر» بوده و سعی می‌کند با توجه به روند طی شده از سوی شاخص‌ها، رفتار خود را جهت‌دهی کند. درحالی‌که «انتظارات عقلایی» همه متغیرها و داده‌ها را در تحلیل خود وارد می‌کند تا به پیش‌بینی واقع‌بینانه‌تری از آینده دست پیدا کند. بر این مبنا، گفته می‌شود که بورس ایران هنوز در حال تطبیق وضعیت فعلی خود با روند طی شده در گذشته و اصلاح این روند است و به همین دلیل، بهبود انتظارات به آینده، هنوز وارد این بازار نشده است.

رمزگشایی از واکنش متضاد بورس و دلار