اخلاق انسان مهم‌تر از مواضع سیاسی اوست

گروه خبر: محمود سریع‌القلم، استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی معتقد است که «حفظ ارزش‌هایی همچون انسانیت، معنویت و عدالت در سایه تورم دو‌رقمی، درآمدهای محدود و فقر قابل‌تصور نیست.» سریع‌القلم در گفت‌و‌گو با «ایسنا» به این موضوع اشاره کرده که «در جامعه ایران، هزاران جزیره فکری و فلسفی وجود دارد» و به همین دلیل «اصل اختلاف در ایران میان گروه‌های فکری و سیاسی است و هنوز گفت‌وگوی دقیق، علمی و بی‌تکلف فکری میان جریان‌های مختلف آغاز نشده است.» وی ریشه تخریب‌ها را در «حسد، کینه و خشم» دانسته و معتقد است: «شخصی که تواناست و تخصص و تربیت اصیل دارد، به تخریب دیگران روی نمی‌آورد؛ بنابراین شهروندانی که قانون و مقررات را رعایت می‌کنند، نباید مورد بی‌حرمتی دستگاه‌های تبلیغاتی قرار بگیرند.» سریع‌القلم همچنین با بیان اینکه «جامعه در عین حالی‌که گرایش مذهبی داشته و هویت خود را حفظ کرده است، خواهان بهترین‌های جهان هم است»، گفت: «جامعه ایران به بین‌المللی شدن علاقه دارد.»

اجماع میان نخبگان

از استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی پرسیده شده که «چرا نخبگان در ایران قادر نیستند به اجماع نظر برسند و چگونه می‌توان به چنین اجماعی دست یافت؟» سریع‌القلم در پاسخ معتقد است: «ایران به لحاظ اقتصادی و سازماندهی اجتماعی، جامعه مدرنی نیست؛ اما در عین حال متون قابل‌توجهی از پست مدرنیزم در ایران ترجمه شده و عده‌ای را مشغول کرده است، اما هنوز گفت‌وگوی دقیق، علمی و بی‌تکلف فکری میان جریان‌های گوناگون، آغاز نشده است.»

من و شما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم با هزاران جزیره فکری و فلسفی. فارغ‌التحصیلان علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(ع) با فارغ‌التحصیلان علوم سیاسی دانشگاه تهران در دو عالم مختلف استنباطی سیر می‌کنند و طبعاً دامنه‌های مشترک محدودی دارند و همین‌گونه است در اقتصاد، مدیریت،‌ ارتباطات و شاخه‌های دیگر علوم انسانی. انسجام فلسفی و نظری در متونی که افراد و جریان‌ها در یک جامعه به آن معتقدند، مبنای اجماع در حکمرانی است. کمونیست‌ها،‌ سوسیالیست‌ها، محافظه‌کاران و مشتقات این جریان‌ها در فرانسه عموماً از منابع مشترک استنباطی و فلسفی برخوردارند.

در واقع تعریف آنها از انسان، جامعه، کارآمدی، آزادی، عدالت و نظام بین‌الملل به هم بسیار نزدیک است و به همین دلیل توانسته‌اند یک نظام اجتماعی بسازند و با تغییر دولت‌ها، نوسان اندکی دارند. انسان مساوی است با متونی که می‌خواند. هر دانشگاهی برای خود متونی دارد و هر جریانی برای خودش تلقیات خاص خود را دارد. منافع ملی وقتی شکل می‌گیرد که در ادبیات و متون، اشتراک وجود داشته باشد. «کشور» غریب است و هرکس کار خودش را می‌کند.

نباید انتظار داشت همه زاهد شوند

این استاد دانشگاه در پاسخ به سوالی در مورد اینکه «آیا برای دستیابی به توسعه باید با ادبیات اقتصادی صحبت کرد و صحبت با ادبیات اقتصادی موجب نمی‌شود که ارزش‌های جامعه و نظام به انزوا برود؟»، گفت: «اگر منظور از ادبیات اقتصادی توجه به ثبات اقتصادی و رفع نیازهای اولیه یک جامعه باشد، بلی، این صحیح است. انسان اول به بقا و تامین نیازهای اولیه خود فکر می‌کند. اکثریت مطلق این‌گونه هستند. نباید انتظار داشته باشیم همه را زاهد کنیم.» او افزود: «واقعیت این است که فقر، تبعات منفی فراوانی دارد. به همین دلیل، طبقه متوسط بنیان سلامتی روانی و اجتماعی یک کشور است چون از مراحل اولیه نیاز عبور کرده و سپس به فکر فرهنگ،‌ تمدن‌، منافع ملی‌، عدالت،‌ صداقت و آزادی است. دیانت و درستکاری انسان هم در گرو سلامت اقتصادی اوست. حفظ ارزش‌ها که همان انسانیت و عدالت است در سایه تورم دو رقمی و درآمدهای محدود قابل‌تصور نیست.»

راهکارهای توسعه در دنیای امروز

سریع‌القلم در پاسخ به این پرسش که «در دنیای امروز با چه الگویی می‌توان به توسعه دست پیدا کرد»، گفت: «سپردن امور اقتصادی به‌صورت رقابتی به دست مردم و تمرکز بر تولید کالا و ارائه خدمات به‌صورت منطقه‌ای و بین‌المللی و کسب تدریجی سهم بازار در پاره‌ای از کالاها و خدمات راه دستیابی به توسعه است. نتیجه ایجاد اشتغال و تولید،‌ ثروت برای همه خواهد بود. نقش دولت صرفا نظارت بر قانون، تنظیم سیستم مالیاتی عادلانه‌، ایجاد امنیت و روابط معتدل بین‌المللی است. قوه مقننه در حفظ حاکمیت ملی،‌ هویت ملی و امنیت ملی نقش اساسی دارد.»

مشکلات فرهنگی فعلی ایران

استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی «قبول نکردن و راحت نبودن ما ایرانیان نسبت به تفاوت‌های فکری، تقسیم کردن افکار به افکار درست و غلط، تقسیم کردن افراد به خوب و بد و خودی و غیرخودی، قبول نکردن توانایی‌ها و مهارت‌های افراد و اولویت دادن به مواضع سیاسی آنها، تمایل شدید به کار با افراد ضعیف و متملق و حذف افراد توانا» را ۶ مشکل فرهنگی موجود در ایران نام برده است. وی تاکید کرد: افرادی که با توانایی‌ها و ظرفیت‌ها و فکر انسان‌ها آشنا نیستند صرفا به مسائل ظاهری و حاشیه‌ای توجه می‌کنند. البته هر فردی مساوی است با سطح فکری خاص و به خصوص مکانی که درس خوانده و با کسانی که مشارکت کرده است. خیلی نباید انتظار داشت.

سریع‌القلم در پاسخ به این پرسش که «چگونه می‌توان فرهنگ سیاسی ایران را متناسب با نظام مدرن و توسعه‌یافته به لحاظ سیاسی تغییر داد؟»، گفته است: «مبنای تحول، کار آموزشی است؛ آموزش در مدارس و رسانه‌ها است. این روش زمان قابل‌توجهی را در بر می‌گیرد، اما اهتمام کوتاه‌مدت بر دو ستون بنا می‌شود؛ اول، کار بین‌المللی و در کوران روابط بین‌المللی تجارت،‌ فناوری و تولید و دوم، کار اقتصادی که موجب می‌شود شهروندان استانداردهای خود را جهانی کنند چون فراتر از نهاد دولت باید زحمت بکشند، رقابت کنند،‌ فکر کنند و بازاریابی کنند. کار اقتصادی و بین‌المللی به سرعت، سطح جامعه را ارتقا می‌بخشد.»

راهکار کاهش شکاف میان مردم و دولت

سریع‌القلم نخستین راهکار کاهش شکاف میان حاکمیت و مردم را «یکسان شمردن همه شهروندان» دانسته و می‌افزاید: «هر فرد ایرانی باید از دید دولت و حاکمیت محترم باشد ولو اینکه افکار او متفاوت باشد. مادامی که فرد مخل امنیت کشور نیست و طبق قانون و مقررات زندگی می‌کند نباید مورد بی‌احترامی و بی‌حرمتی دستگاه‌های تبلیغاتی اعم از تلویزیون، رسانه‌ها و روزنامه‌ها قرار بگیرد. به‌عنوان مثال باید در نظر داشت که بی‌احترامی به یک هنرمند قبل از اینکه به لحاظ سیاسی کار درستی باشد، از لحاظ اجتماعی و روانشناسی اجتماعی، نوعی بی‌خردی است.» او افزود: «در ایران بعضی اوقات، احترام و محبت کارسازتر از استدلال است. طبیعی است از این روش هم می‌توان به‌نحو احسن در مقاطع خاص استفاده کرد. البته متاسفانه چپ‌زدگی و وجود فرهنگ کمونیستی که دائما در پی برچسب زدن به افراد بوده است جای فرهنگ تسامح و خویشتن‌داری اصیل ایرانی - دینی ما را گرفته است.» سریع‌القلم اضافه کرد: «خیلی از این جریان‌ها،‌ سایت‌ها و افرادی که صنعت و تخصص آنها ایجاد شکاف میان ملت و حاکمیت است نسبت به آنچه انجام می‌دهند آگاه نیستند. عموما این افراد ضعیف هستند. شخصی که توانا است و تخصص دارد و تربیت اصیل شده است طبعا این‌گونه رفتارها را نخواهد داشت چون به‌شدت برای خود احترام قائل است.» وی دومین مساله در از میان برداشتن شکاف دولت و ملت را «تمرکز بر حل‌و‌فصل مسائل زندگی مردم» دانست و افزود: «حاکمیت و دولت هر کشوری فقط و منحصرا دو وظیفه بیشتر ندارد؛ یکی مدیریت کارآمد اقتصادی و دیگری ایجاد امنیت. سایر امور دست خود مردم و جامعه مدنی است. وقتی هوا سالم باشد، ادارات کارآمد باشند، نرخ تورم حداکثر دو درصد باشد، بتوان با گذرنامه ایرانی به ۱۳۵ کشور (مانند مالزی) سفر کرد، وقتی ورود و انجام تشریفات به فرودگاه بین‌المللی برای یک شهروند عادی دو ساعت و ۱۵ دقیقه طول نکشد، وقتی جاده‌ها امن باشند، وقتی بیت‌المال حساب و کتاب داشته باشد، وقتی امور با آیین‌نامه اداره شود، وقتی رسانه‌های ملی، خودی و غیرخودی نداشته باشند، وقتی دریافت وام بانکی برای همه از مراحل حقوقی مشترکی برخوردار باشد، می‌توان شکاف‌ها را به حداقل رساند.» این استاد علوم سیاسی به تجربه شخصی خود در فرودگاه زوریخ سوئیس اشاره کرده و افزوده است: «قبلا در یادداشتی از این ماجرا که در فرودگاه زوریخ ناگهان وزیر خارجه سوئد را در صف تحویل چمدان دیدم نوشته ام؛ اینکه وزیر خارجه سوئد که کشور محترم و متمدنی در جهان است اینقدر ساده و مانند دیگران در صف تحویل چمدان در فرودگاه بایستد و ‌خدم وحشم و ده‌ها خبرنگار او را همراهی نکنند واقعا یک ارزش است و آفرین به حکومت،‌ دولت و ملت سوئد که چنین سیستمی را طراحی کرده‌اند که حتی از یک کرون سوئد کسی نمی‌تواند سوءاستفاده کند. یکبار با آقای کارل بیلت وزیر امور خارجه سوئد در مورد دموکراسی در مصر صحبت می‌کردیم، نحوه سوال کردن او خیلی جالب بود. او می‌گفت من چند نظر دارم که می‌خواهم آنها را محک بزنم و ببینم تا چه میزان نزدیک به حقیقت فکر می‌کنم. ما چند وزیر در فرهنگ خودمان می‌شناسیم که حتی در ناخودآگاه خود حس کنند که می‌توانند از دیگران بیاموزند و سوال کنند؟»

اخلاق مهم‌تر از مواضع سیاسی

سریع‌القلم با تاکید بر اینکه « اخلاق و مدنیت انسان به مراتب مهم‌تر از مواضع سیاسی او است» افزود: «مواضع سیاسی، سیال هستند و با دانش بیشتر قابلیت بهتر شدن و دقیق‌تر شدن را دارند، ولی مدنیت و اخلاق انسان به مراتب بنیادی‌تر است. اگر شما دقت و تجربه کنید در جلساتی که در کشور ما تشکیل می‌شود افراد بیشتر اظهارنظر می‌کنند تا سوال.»

بزرگ‌ترین چالش توسعه

سریع‌القلم در ادامه این گفت‌و‌گو، طراحی و نهادینه کردن ساختارها را بزرگ‌ترین چالش‌های حکمرانی دانست و گفت: «اگر قرار باشد ساختارسازی شود ابتدا باید حکمرانان و سپس جامعه، قاعده‌پذیری را در همه امور بپذیرند. ساختارسازی در اقتصاد، مدیریت شهری، نظام بانکی،‌ سیاست خارجی و ... یعنی انجام امور بر اساس اصول و مبانی و قواعد مورد اجماع و مورد توافق. البته با بروز مشکلات و نارسایی‌ها می‌توان مقررات را اصلاح کرد و تکامل بخشید.»