شکاف‌ها همچنان عمیق است

بزرگ‌ترین موانع، تکنیکی و فنی هستند. این موضوعات شامل کمیت و کیفیت برنامه‌های هسته‌ای ایران، ایجاد مرز بین برنامه‌های هسته‌ای صلح‌آمیز و نظامی، ایجاد شفافیت و برنامه‌های موشک‌های بالستیک ایران است که گفته می‌شود به طور محرمانه در توافق هسته‌ای مقدماتی به آن پرداخته شده بود. خوش‌بینی غیرقابل ‌استدلالی فضای مذاکراتی را احاطه کرده است که هم‌اکنون بین ایران و گروه ۱+۵ در وین جریان دارد. مذاکراتی که قرار است توافق هسته‌ای مقدماتی را به توافقی جامع تبدیل کند که تضمین می‌کند اهداف هسته‌ای ایران صلح‌آمیز است.

تاکنون یک توافق‌نامه بهترین نتیجه این مذاکرات بوده است. دیگر گزینه‌ها شامل ادامه توسعه ظرفیت هسته‌ای ایران یا جنگ است.

برخی بر این گمان هستند که توافق هسته‌ای باید شامل موافقت تهران با نظارت‌های گسترده و کاهش سطح غنی‌سازی به ۵ درصد باشد. در غیر این صورت یا گزینه نظامی پیش رو خواهد بود یا ایران هسته‌ای.

شاید گزینه مطلوب در دسترس نباشد، اما این به آن معنی نیست که ایده‌آل به جدال با آن چیزی برود که قرار است تنها خوب باشد. البته همچنان شکاف‌ها بین دو طرف عمیق است.

برخی از این مشکلات ریشه سیاسی دارند.

اسرائیل به دنبال برچیده شدن برنامه‌های هسته‌ای ایران است. یک رویکرد مذاکره‌ای غیر ممکن که البته موافقان بسیاری در کنگره آمریکا دارد.

رهبری عالی جمهوری اسلامی نیز به تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای فضای مانور برای توافق هسته‌ای داده‌اند، اما چگونگی امتیازدهی ایران در این زمینه روشن نیست. احزاب سیاسی قدرتمند در ایران و آمریکا نیز به هر ترتیبی خواستار به نتیجه نرسیدن این مذاکرات هستند، حتی اگر برای آن جایگزین سازنده‌ای نداشته باشند.

تجربه نشان داده است که آمریکا و متحدانش نمی‌توانند تاسیسات غنی‌سازی ایران را که در اعماق زمین در کوه‌های نزدیک قم ساخته شده بپذیرند؛ اما مجاب کردن ایران برای تعطیلی سایت فردو به واقع دردسر ساز است.

ایران هم‌اکنون ۱۹ هزار سانتریفیوژ دارد که از این تعداد ۱۰هزار سانتریفیوژ فعال هستند. ایران می‌خواهد با کمک روسیه ظرفیت سانتریفیوژهای خود را افزایش دهد. این در حالی است که غرب می‌گوید تعداد سانتریفیوژهای ایران باید کمتر از ۴هزار دستگاه باشد.

یک شکاف عمیق دیگر نیز در مورد ذخایر اورانیوم غنی شده ایران وجود دارد. ایران هفت هزار و ۶۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده با خلوص پایین در اختیار دارد و می‌خواهد میزان این ذخایر را افزایش دهد. در مقابل، آمریکا و متحدانش می‌خواهند این ذخایر یا به صفحه‌های سوخت برای رآکتورها تبدیل شوند یا اینکه به مکان دیگری منتقل شوند.

در مورد بازرسی‌ها نیز باید گفت که هم‌اکنون بازرسی‌های گسترده‌تری نسبت به آنچه در توافق هسته‌ای مقدماتی تعهد شده بود، انجام می‌شود و اینکه دولت اوباما بتواند رضایت ایران را برای بازرسی‌های فراتر از پروتکل الحاقی جلب کند، دشوار خواهد بود.

ایران بر خلاف اسرائیل یکی از امضا‌کنندگان پیمان منع اشاعه هسته‌ای است؛ اما پروتکل الحاقی را امضا نکرده است.

در مورد برنامه‌های موشکی ایران، موانع زیادی به چشم می‌خورد و این روند مذاکرات را پیچیده‌تر خواهد کرد. غرب از پیشرفت این برنامه‌ها نگران است و می‌خواهد آن را کنترل کند و در مقابل، تهران خواستار پیش رفتن در این مسیر است.

البته هیچ یک از این دلایل به معنی این نیست که توافق غیرممکن خواهد بود.

حتی این امکان وجود دارد که طرفین بتوانند تا اواخر ماه ژوئیه که فرجه ۶ ماهه مذاکرات به پایان می‌رسد به توافق برسند؛ اما باید علائم هشداردهنده را دریافت کرد و احتیاط را چاشنی اقدامات کرد.

افزایش سطح امیدواری‌ها کمک‌کننده نیست. جدیتی که به ایرانیان و آمریکایی‌ها کمک کرد از بن‌بست طولانی خارج شده و به سوی تعامل گام بردارند باید یک الگو باشد. آنچه هم‌اکنون در مسیر دیپلماسی با ایران اتفاق افتاده یک دستاورد قابل توجه است.

هرگونه تلاش دیپلماتیک در هر دو طرف باید فراتر از کاهش اختلاف نظرها و توافق هسته‌ای باشد.

از سوی دیگر گزینه نظامی هیچ دستاوردی به همراه نخواهد داشت و به طور حتم امنیت اسرائیل را تضمین نمی‌کند. این اقدام، تندروهای ایرانی را نیز ترغیب می‌کند تا واکنش‌های رادیکال‌تری نشان دهند. جنگ سوم در خاورمیانه آخرین چیزی است که آمریکایی‌ها می‌خواهند یا به آن نیاز دارند.

منبع: دیپلماسی ایرانی