آینده به سود همکاری بلندمدت ایران و غرب است

کامران کرمی سیدحسین سیف‌زاده از استادان بازنشسته گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران است که اکنون در کالج راکویل در مریلند آمریکا همکاری پاره‌وقت دارد. بسیاری از اهل سیاست و علم در ایران با تجربیات آموزشی-پژوهشی او آشنا هستند. سیف‌زاده در طول بیش از سه دهه فعالیت آموزشی و پژوهشی خود تا کنون ۲۲ کتاب تالیف کرده و ۱۷۲ مقاله فارسی و انگلیسی به رشته تحریر درآورده ‌است که بسیاری از این آثار همچون؛ «نوسازی و دگرگونی سیاسی، نظریه‌های روابط بین‌الملل، اصول روابط‌بین‌الملل، سیاست خارجی ایران و مدرنیته و نظریه‌های جدید علم سیاست» به عنوان متون پایه‌ای در دانشگاه‌ها تدریس و مطالعه می‌شود. در این میان برخی از کتاب‌های جدید او همچنان از سال ۸۶ در انتظار مجوز چاپ از وزارت ارشاد قرار دارد. سیف‌زاده در این گفت‌و‌گو با نگاه متفاوت و خاص خود به توافق هسته‌ای ژنو به عنوان گامی نگاه می‌کند که با وجود اختلافات و کارشکنی‌ها می‌تواند به سود همکاری‌های بلندمدت ایران و غرب بینجامد. متن گفت‌و‌گوی گروه دیپلماسی «دنیای اقتصاد» با سیف‌زاده در پی می‌آید: پس از توافق هسته‌ای ژنو میان ایران و ۱+۵، دیدگاهی کمی‌گرایانه در داخل کشور مطرح شده مبنی‌بر اینکه ایران دستاوردهای اندکی از این توافق به‌دست آورده است؛ در‌صورتی‌که اگر تحلیل ما از این توافق در یک چارچوب کیفی باشد، می‌توان درک بهتری از زوایای این توافق به‌دست آورد. تحلیل و ارزیابی حضرتعالی در این چارچوب کیفی چیست و چه گستره‌ای را شامل می‌شود؟

تصور می‌کنم که بدون توجه به شرایط متنی (پندارهای ذهنی و بزنگاه‌های تاریخی) صحبت کردن راه به جایی نمی‌برد. شاید خوب باشد که به شرایط متنی توجه کنیم و حتی از لحاظ کمی ببینیم چه دستاورد دیگری می‌شد داشت و تیم مذاکره‌کننده کوتاهی کردند. بد نیست دستاورد ۳۵ سال مخاصمه بین ایران و آمریکا و گسترش آن به مخاصمه ایران و اروپا را در ترازوی دو مقایسه قرار دهیم: ۱) مقایسه وضعیت تولید سرانه ملی و کیفیت زندگی امروز هر ایرانی با وضعیت غیرمخاصمه‌ای خود و جایگاه بین‌المللی ایران و ایرانی و ۲) مقایسه هر دو وضعیت گذشته و حال ایران با دو کشور ترکیه و کره‌جنوبی. از لحاظ کیفی نمی‌دانم که آیا این زیستار امروزین جای زیستار کشمکش قبلی شده یا اینکه نسیمی موقتی وزیدن گرفته است.

از لحاظ کیفی، اگر چنین تحولی حادث شده باشد، آن وقت دادن این هزینه مالی/جانی/حیثیتی برای تحول از «زیستار قبلی» به «زیستاری با خصوصیت مذاکره کردن» را باید به کشور تبریک گفت. به کلام حکیم سعدی:

همی تا برآید به تدبیر کار

مدارای دشمن به از کارزار

چو نتوان عدو را به قوت شکست

به نعمت بباید در فتنه بست

گر اندیشه باشد ز خصمت گزند

به تعویذ احسان زبانش ببند

عدو را بجای خسک در بریز

که احسان کند کند، دندان تیز

استدلال مخالفان یا منتقدان این توافق‌نامه را در چه عواملی می‌دانید؟

من نیت خوانی نمی‌دانم و مایل نیستم که در جایگاه قضاوت و داوری بنشینم. تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که این روایت، زیستاری نیست و بین پندارهای مفروضش با بزنگاه تاریخی موجود ناسازگاری وجود دارد.

فارغ از این نگاه بدبینانه و منتقدانه پیرامون توافق هسته‌ای، دسته دیگر این معامله را به مثابه گام اول مناسبی تعبیر می‌کنند که راه را برای همکاری گسترده‌تر و عمیق‌تر هموار می‌کند. آیا بر اساس منطق تسری می‌توان گفت که این توافق به دیگر حوزه‌ها سرایت پیدا کند؟

منطق تسری افقی و عمودی محصول جامعه مدرن است و نه جامعه عمدتا در حال گذار ایران. در جوامع مدرن، دولت به مثابه نهادی است برای حاکم کردن انسان‌ها بر سرنوشت خود. وقتی اروپاییان دریافتند که در مقابل آمریکای قاره‌ای و ابرقدرت نمی‌توانند راه به جایی ببرند، به همگرایی با خود و وابستگی متقابل با آمریکا روی آوردند. اما در جوامع در حال گذاری چون ایران، چنان‌که قبلا گفتم، معمولا زیستار آرمان‌گرایانه غالب است. زیستار آرمان‌گرایانه، زیستاری است که مخلوقِ اندرکنش بین نیروی طبیعی غرایز حب و بغضی، با بزنگاه‌های تاریخی است.

معمولا برای نجات از این وضعیت، از اقتدارگرایی استفاده می‌کنند. اقتدارگرایی حکومت زور نیست؛ بلکه حکومت عقلای متعهد برای نجات کشور از آرمان‌گرایی است. آلمان، ژاپن و ایتالیا توسط آمریکا از این فضای زیستاری بیرون آمدند. یک‌بار هم با همت قوام‌السلطنه، آمریکا کمک کرد تا برخی در دهه ۱۳۲۰ بخشی از ایران را تسلیم شوروی نکنند. امروز پوتین در روسیه و رهبران چین به تبعیت از دنگ شیائوپینگ فقید در حال عبور کشورشان از این آرمان‌گرایی هستند. جای تاسف است این دوکشور که حاضر نیستند ایران را در جمع شانگهای یا بریکز (Brics)بپذیرند، از قبَلِ آرمان‌گرایی ایرانی چه سودها بردند.

برخی از کارشناسان و تحلیلگران در ارزیابی خود ازتوافق ژنو معتقدند که این توافق، تنها محصول تحریم‌ها بر ایران نیست؛ تجدید موضع سیاست‌های آمریکا نیز نقش مهمی را در این امر بازی کرده است. این نگاه واقع بینانه در ایران و آمریکا را در رسیدن به یک توافق اولیه چطور ارزیابی می‌کنید؟

ایران و آمریکا از نظر استراتژیک یاران یکدیگرند، هر چند که از منظر دینی و اخلاق فلسفی با هم اختلاف دارند. اگر ایرانی‌ها ایدئولوژیک نشوند، ایران و آمریکا می‌توانند در جهت توسعه اقتصادی جهان و منطقه با هم کار کنند. به نظر من، چون هم چین و هم روسیه و در مواردی معدود حتی ژاپن نشان داده‌اند که هنوز نگاه «قاپ‌زنی» (Praetorian) دارند و نه همکاری و رقابت لیبرالی؛ بنابراین در حال جایابی جدید برای توسعه جهانی اقتصادی هستند. به نظر می‌رسد که منطقه خاورمیانه، بویژه ایران، بهترین جا محسوب می‌شود. تصور رهبران سرمایه‌داری جهانی گویا بر این واقع شده است که خاورمیانه استعداد ایجاد توسعه در جهان را دارد. در کتاب سیاست خارجی چاپ شده توسط نشر میزان و سه کتابی که برای مرکزتحقیقات استراتژیک تهیه کردم و متاسفانه بیش از ۱۰ سال است که در صف دریافت مجوز چاپ وزارت ارشاد گرفتار مانده است، این مطلب را توضیح داده‌ام.

در عرصه پر هرج و مرج ژئواستراتژیک خاورمیانه، چنین تغییراتی هر چقدر که زیرکانه باشند، برای سایر کشورهای منطقه، مخصوصا عربستان سعودی پیام‌هایی در پی خواهد داشت، مفهوم این توافق برای سایر کشورها به‌خصوص همسایگان ما چیست؟

متاسفیم که نه تنها عربستان؛ بلکه قطر توانست چند ده میلیارد از منابع گازی ایران را به غارت ببرد و دبی هم تجارت و هم فضای ارتباطی هوایی را از ایران ربود. با عنایت به اینکه آمریکا در حال رسیدن به جایگاه بزرگ‌ترین صادرکننده نفتی است، دیگر نیازی نمی‌بیند که هزینه مشکلات عربستان و بنیادگراهای سلفی را بدهد، به‌ویژه که در ایران نیز دیدگاه و رویکرد مثبتی به تعامل پدید آمده است. البته جایگاه و نقش آرمانگرایی اوبامای آفریقایی‌تبار و نیمه مسلمان را نیز نمی‌توان دست کم گرفت.

تقویت دیپلماسی منطقه‌ای یکی از مواردی است که در این میان می‌تواند نقش مهمی در تبدیل تهدیدات محیطی به فرصت‌های همکاری به‌وجود آورد و بازوی مکملی برای بازیابی جایگاه ما در نظام بین‌الملل به‌ویژه در بحث کاهش تحریم‌ها و بهبود تعاملات اقتصادی باشد. ارزیابی حضرتعالی از دیپلماسی منطقه‌ای دولت یازدهم چیست؟

باز در کتاب اصول روابط بین‌الملل خود از مقدورات و محذورات صحبت کرده‌ام. در این کتاب و کتاب سیاست خارجی ایران خود گفته‌ام که ایران مسلمان می‌تواند حتی در برطرف کردن بحران اعراب- اسرائیل نقش اخلاقی- دینی ایفا و به حل مشکل کمک کند. درخصوص بازی در سطح بین‌المللی، ایران می‌تواند نقش آلمان تحت مدیریت ویلی برانت در نزدیکی بین شرق و غرب را در رابطه با جنوب و شمال ایفا کند. مبالغی را که هزینه جذب کشورها برای مبارزه با شمال شد می‌توان صرفه‌جویی کرد و به جای آن، ایران را وارد جریان سازندگی دنیا کرد. با مدل مصالحه مشفقانه‌ای که داده‌ام می‌توان به این هدف، جامه تحقق پوشاند.

چشم‌انداز حضرتعالی از آینده مذاکرات ایران و ۱+۵ موسوم به گام نهایی چیست و آیا می‌توان گفت که در این چارچوب ایران و غرب بتوانند به یک دهه مذاکرات فرسایشی پایان دهند؟

به‌رغم آنکه احتمال افت‌و‌خیز زیاد است و برخی داخلی‌ها در شیپور دولت‌های مخالف همکاری ایران و آمریکا می‌دمند، اما آینده به سود همکاری بلندمدت ایران و غرب، به‌ویژه ایران و آمریکا است.