دو پیشنهادی که غرب باید به ایران بدهد
پیتر جنکینز* حسن روحانی، رییسجمهور جدید ایران با دیپلماسی که از آغاز به کار دولتش به کار گرفته، به جهان نشان داده است که پس از هشت سال، بار دیگر کنترل دولت در دست مردی است که غرب میتواند با او تعامل کند. مقایسه این موقعیت، با سال ۱۹۸۵، قیاس نامناسبی نیست، زمانی که میخائیل گورباچف کنترل اتحاد جماهیر شوروی سابق را بر عهده گرفت، البته نباید این نکته را فراموش کرد که اکنون دیدگاه بسیاری از روسها در مورد گورباچف و سیاستهایش چندان مطلوب نیست. اوباما نیز به سهم خود نشان داده که فرصت ایجاد شده را درک میکند.
پیتر جنکینز* حسن روحانی، رییسجمهور جدید ایران با دیپلماسی که از آغاز به کار دولتش به کار گرفته، به جهان نشان داده است که پس از هشت سال، بار دیگر کنترل دولت در دست مردی است که غرب میتواند با او تعامل کند. مقایسه این موقعیت، با سال ۱۹۸۵، قیاس نامناسبی نیست، زمانی که میخائیل گورباچف کنترل اتحاد جماهیر شوروی سابق را بر عهده گرفت، البته نباید این نکته را فراموش کرد که اکنون دیدگاه بسیاری از روسها در مورد گورباچف و سیاستهایش چندان مطلوب نیست. اوباما نیز به سهم خود نشان داده که فرصت ایجاد شده را درک میکند. یک راهکار مذاکرهای بر سر برنامههای هستهای ایران، فشار برای اقدام نظامی علیه تاسیسات هستهای جمهوری اسلامی را کاهش میدهد، اقدامی که میتواند پیامدهای غیر قابل پیشبینی برای جهان به همراه داشته باشد.
آسانترین راهحل مذاکرهای برای گفتوگوهای سه شنبه در ژنو این است که روی پیمان منع اشاعه هستهای و توانایی دولت روحانی برای محاسبه آنچه به نفع ایران است، تمرکز شود. پیمان منع اشاعه هستهای به ایران اجازه میدهد در مقابل تعهد هستهای نشدن و موافقت با بازرسیهای گسترده، از تکنولوژی صلحآمیز هستهای استفاده کند. زمانی که نوبت به برآورد منافع ملی میرسد، روحانی و محمد جواد ظریف، وزیر خارجهاش، یک فرم دارند. آنها تجربه مذاکره با انگلیس، فرانسه و آلمان در سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ را دارند که به تعلیق غنیسازی اورانیوم و همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی منجر شد. من بهعنوان نماینده سابق انگلیس در آژانس بینالمللی انرژی اتمی، میتوانم تیزهوشی آنها را تصدیق کنم. ایران دیگر اکنون به ایجاد بازدارندگی هستهای در مقابل رژیم صدام حسین نیاز ندارد. ایران نمیتواند هزینههای انسانی و اقتصادی عبور از خط قرمز هستهای و ورود به باشگاه هستهای را تقبل کند. از سوی دیگر هستهای شدن ایران، ریسک به راه افتادن چرخه هستهای در منطقه را به دنبال دارد که در نهایت امنیت جمهوری اسلامی را تهدید میکند.
غرب از ایران میخواهد به طور عملی - و نهتنها از طریق تعهدهای شفاهی و کتبی- ثابت کند تمایلی به ساخت سلاح هستهای به وسیله اورانیوم غنی شده، ندارد. خوشبختانه روحانی میتواند در این مورد به غرب کمک کند.
یکی از روشهایی که میتوان از اهداف هستهای ایران اطمینان حاصل کرد، نظارت جدیتر بر تاسیسات غنیسازی اورانیوم ایران است. این به معنی آن است که در صورت تصمیمگیری ایران برای غنیسازی، بالاتر از سطح مورد نیاز برای اهداف غیرنظامی، آژانس به سرعت مطلع میشود و زمان کافی برای عکسالعمل در اختیار خواهد داشت.
کاهش ظرفیت غنیسازی ایران نیز میتواند یک اقدام اعتمادساز دیگر باشد. به این ترتیب بخشی از هزاران دستگاه سانتریفیوژ نصب شده در ایران، باید از چرخه تولید خارج شوند.
اما معمولا در مذاکرات کنترل تسلیحاتی ترغیب طرف مقابل به عقبگرد در فعالیتهای هستهای، دشوار است. بنابراین گزینه جایگزین این است که مذاکرهکنندگان راهی پیدا کنند که به موجب آن سانتریفیوژها زمان بیشتری برای تولید اورانیوم غنی شده با کاربرد تسلیحاتی نیاز داشته باشند. همچنین احتمالا از ایران خواسته میشود، بخشی از ذخایر اورانیوم غنی شده را تحت مهر و موم آژانس درآورد یا اینکه آن را به خارج از کشور منتقل کند.
برای دستیابی به چنین اهدافی، مذاکرهکنندگان غربی باید دو پیشنهاد روی میز بگذارند. نخست، لغو تحریمهایی که از سال ۲۰۰۷، علیه ایران اعمال میشود. به خصوص تحریمهای نفتی و مالی. دوم، تضمین این نکته که آمریکا و متحدانش پس از دوره گذار، آزادی عمل ایران در بهرهمندی از تکنولوژی صلحآمیز هستهای را میپذیرند. این تکنولوژی غنیسازی به منظور تولید سوخت مورد نیاز رآکتورها را نیز شامل میشود.
این در حالی است که بیتوجهی به لزوم به توافق رسیدن با ایران میتواند مشکلساز باشد. اینکه اوباما تحت فشار لابی اسرائیل یا کنگره به طور جدی برای معامله با ایران اقدام نکند، نگرانکننده است.
* نماینده سابق انگلیس در آژانس بینالمللی انرژی اتمی
منبع: تلگراف/ دیپلماسی ایرانی
ارسال نظر