روایت مشاور هاشمی رفسنجانی از روز رد صلاحیت آیتالله
غلامعلی رجایی از مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی در سایت جماران نوشت: اینجانب به دلیل موقعیت کاری و ارتباط نزدیکم با آیتالله هاشمی که از توفیقات الهی به من است، از نزدیک در جریان تقریبا کامل این واقعه (رد صلاحیت)بودهام و با توجه به این موقعیت، نگاهی درونی به مساله نموده و ناگفتههایی رابیان کردهام. «سهشنبه ۳۱ اردیبهشت حدود ساعت ۹ و پنج دقیقه صبح بود که آیتالله هاشمی طبق معمول همیشه به مجمع آمد. بالای پلهها و جلوی دفترکارشان منتظر بودم تا مسالهای را خدمتشان عرض کنم. پلهها را تندتند و به صورت نیم دو بالا میآمدند.
غلامعلی رجایی از مشاوران آیتالله هاشمی رفسنجانی در سایت جماران نوشت: اینجانب به دلیل موقعیت کاری و ارتباط نزدیکم با آیتالله هاشمی که از توفیقات الهی به من است، از نزدیک در جریان تقریبا کامل این واقعه (رد صلاحیت)بودهام و با توجه به این موقعیت، نگاهی درونی به مساله نموده و ناگفتههایی رابیان کردهام. «سهشنبه ۳۱ اردیبهشت حدود ساعت ۹ و پنج دقیقه صبح بود که آیتالله هاشمی طبق معمول همیشه به مجمع آمد. بالای پلهها و جلوی دفترکارشان منتظر بودم تا مسالهای را خدمتشان عرض کنم. پلهها را تندتند و به صورت نیم دو بالا میآمدند. محافظین بعدا که از دیدن این صحنه متعجب شده بودم به من گفتند ایشان هر روز با این تند طی کردن پلهها که حدود ۴۰ پله میشود، قصد ورزش و تست نفسی دارند. معلوم میشود از دقایق کوتاه عمرشان هم بهخوبی بهره میبرند. دقایقی گذشت و حاج آقا تازه داشت وارد اتاق خود میشد که صدایی مرا متوجه خود کرد. آقای دکترعلی لاریجانی ریاست مجلس داشت از پلهها بالا میآمد. معلوم بود در آن صبح اول وقت کاری مجلس که مشغول بررسی لایحه بودجه است، برای مذاکره در امر مهمی به ملاقات آقای هاشمی آمده است. پس از اینکه ملاقات نیم ساعته او تمام شد و از اتاق بیرون آمد که برود، به چهرهاش که نگاه کردم، احساس کردم از ملاقاتش با حاج آقا نتیجه نگرفته است و راضی نیست. یک ساعت بعد معلوم شد حدسم درست بوده است. تا آن لحظه نمیدانستیم دکتر لاریجانی در آن وقت غیرمتعارف ملاقات برای چه به مجمع آمده است. حدس میزدم حتما در رابطه با انتخابات است. ساعت ده صبح که آقای دکترعلی مطهری با جمعی از اصولگرایان مانند آقای دکترعباسپور، آقای علوی نماینده مجلس خبرگان و خانم پیشگاهی فرد با آقای هاشمی ملاقات داشتند و میخواستند در این ملاقات ستاد اصولگرایان ایشان را فعال کنند، پس از بحث و بررسیها و کسب نظر و دیدگاههای آقای هاشمی در مورد مرزبندی و نحوه ارتباط این ستاد با ستاد مرکزی آیتالله که جناب آقای مهندس اسحاق جهانگیری آن را اداره میکرد، آقای هاشمی سر صحبت را باز کردند و گفتند: آقای دکترعلی لاریجانی صبح به من تلفن زدند و پیشنهاد ملاقات دادند. گفتم به مجمع بیایید. نیم ساعت با من ملاقات داشت. پیغامی از شورای نگهبان آورده بود که من ازحضور در صحنه انتخابات انصراف بدهم. من به ایشان گفتم: هرگز این کار را نمیکنم. پس از بحثهایی که شد، گفتم: رهبری به من بگویند انصراف بده که در این صورت البته با ذکر دستور رهبری انصراف میدهم. راه دیگر این است که شورای نگهبان اعلام عدم احراز صلاحیت بکند، خوب بکند. من هیچ اعتراضی نخواهم کرد. آقای هاشمی گفتند: به آقای لاریجانی گفتم: اگربدون دلیل انصراف بدهم به مردم چه جواب بدهم؟ و مردم چه میگویند؟ آقای هاشمی گفتند: آقای لاریجانی وقتی موضع مرا دید، از من پرسید: اگر شما انصراف ندهید و شورای نگهبان صلاحیت شما را رد بکند، در این صورت عکسالعمل شما چه خواهد بود؟ به ایشان گفتم: عکسالعملی نشان نخواهم داد. با مردم صحبت خواهم کرد و مسائل را با آنها درمیان خواهم گذاشت. بعدها از آقای هاشمی شنیدم، صبح زود آن روز، آقای دکتر حسن روحانی به منزل ایشان رفته و او هم از طرف شورای نگهبان به وی پیغام داده انصراف بدهند که ایشان این پیشنهاد را قاطعانه رد کرده است. گذشت آنچه گذشت! و شد آنچه شد! و رفت آنچه رفت! قطعا خبرهای دیگری هم در این یکی دو روز اعلام نتایج در این باره وجود دارد که آقای هاشمی در خاطراتشان در سال ۹۲ خواهند نوشت و نوشتهاند. خود من از منبع موثقی که شاهد واقعه بوده است، شنیدم، وقتی بحث صلاحیت آیتالله هاشمی در شورا مطرح شده است، نظر تقریبا همه اعضای شورا این بوده است که صلاحیت ایشان نیاز به بحث و بررسی ندارد و پرونده را کنار گذاشتهاند تا به موارد دیگری برسند. در اواسط جلسه مقاماتی احتمالا! بدون اطلاع قبلی به شورا آمدهاند و خواستهاند در جلسه شرکت کنند تا درباره مطلب مهمی نظر مشورتی! بدهند. سپس بعضی از اعضای شورا معترضانه این حضور را بیسابقه و مغایر با اصول کاری شورا و در نتیجه نافی مسوولیت خود دانسته و حضور آقایان را نپذیرفتهاند. در کشاکشهای بعدی، قرار شده فقط مقام مافوق آنها، در جلسه شرکت کند و مشورت(؟) بدهد! و بقیه همکاران وی از جلسه شورا بیرون بروند که بعد از این، قضایا سیر و مسیر دیگری پیدا کرده است. که انشاءالله، شاید! بیست و چند سال دیگر در خاطرات آیتالله هاشمی، جزئیات بیشتر آن را خواهید شنید و خواهند خواند!
ارسال نظر