موسسه بروکینگز بررسی کرد
روحانی و جنگ سرد در خاورمیانه
انتخاب حسن روحانی به عنوان رییسجمهور ایران سطحی از خوشبینی نه تنها در مورد چشم انداز حل مساله هستهای تهران، بلکه بهبود روابط ایران و عربستان سعودی پدید آورده است. روابطی که در منطقه پرتنش خاورمیانه که گروههای جداییطلب و فرقه گرا برای نفوذ هرچه بیشتر در آن تلاش میکنند، از اهمیت ویژهای برخوردار است. روحانی به نوبه خود نسبت به برقراری سطح جدیدی از روابط با ریاض ابراز تمایل کرده است. حتی سعودیها نیز که در مورد مقاصد ایران دچار بدبینی هستند، با روی کار آمدن دولت جدید، انگیزه پیدا کردهاند.
انتخاب حسن روحانی به عنوان رییسجمهور ایران سطحی از خوشبینی نه تنها در مورد چشم انداز حل مساله هستهای تهران، بلکه بهبود روابط ایران و عربستان سعودی پدید آورده است. روابطی که در منطقه پرتنش خاورمیانه که گروههای جداییطلب و فرقه گرا برای نفوذ هرچه بیشتر در آن تلاش میکنند، از اهمیت ویژهای برخوردار است. روحانی به نوبه خود نسبت به برقراری سطح جدیدی از روابط با ریاض ابراز تمایل کرده است. حتی سعودیها نیز که در مورد مقاصد ایران دچار بدبینی هستند، با روی کار آمدن دولت جدید، انگیزه پیدا کردهاند. یکی از منابع این خوشبینی، نقش قدیمی روحانی در تلاشهای موفقی است که موجب تقویت روابط ایران و عربستان شد. روحانی به عنوان دستیار ارشد علیاکبر هاشمی رفسنجانی، رییسجمهور اسبق ایران، در اواسط سالهای ۱۹۹۰ به طور مستقیم با سعودیها مذاکره کرد. هدف از این گفتوگوها، ارتقای روابط پس از جنگ ایران و عراق و حمایت ریاض از صدام حسین در جریان این درگیری ۸ ساله بود. این تلاشها در دوران ریاستجمهوری محمد خاتمی نیز ادامه یافت. در آن دوران ، وزیر کشور عربستان به تهران سفر کرد (۲۰۰۱) و توافقنامههایی در خصوص همکاری بر سر موضوعاتی شامل قاچاق مواد مخدر، امضا شد. این یک توافقنامه دوجانبه و نه یک اتحاد امنیتی بود، اما توانست سطح روابط دوجانبه را بهبود ببخشد. در حالی که انتخاب روحانی زمینههایی برای امیدواری ایجاد کرده، باید به این نکته توجه داشت که فضای ژئوپلتیک منطقه در مقایسه با سالهای ۱۹۹۰ که پروژه احیای روابط تهران - ریاض دنبال میشود، با شرایط حال حاضر تفاوت زیادی دارد. هم سعودیها و هم ایرانیان زمینههای متعددی برای اختلاف نظر دارند، اما در عین حال منافع مشترکی نیز به چشم میخورد. مهمترین تفاوت ژئوپلتیک بین دهه ۹۰ میلادی و حال حاضر، سقوط صدام حسین و بحران در سوریه است. حزب بعث در عراق و خاندان اسد در سوریه کمترین راه را برای نفوذ خارجی در کشورهایشان باقی گذاشته بودند. اما حمله سال ۲۰۰۳ آمریکا به عراق؛ راه نفوذ ایران در این کشور را هموار کرد. ترکیه و عربستان سعودی نیز هر یک به سهم خود در این بازی وارد شدند. البته این نیروهای خارجی در منطقه نبودند که با فشار وارد صحنه عراق شدند، بلکه این گروههای داخلی در عراق بودند که نیروهای خارجی را به حمایت از خود فرا خواندند. اکنون روند مشابهی در سوریه ایجاد شده است. به بیان دیگر عراق و سوریه که زمانی خود از بازیگران منطقهای به شمار میرفتند، اکنون به میدانی برای رقابت نیروهای خارجی تبدیل شدهاند. جنگ سرد جدید خاورمیانه با سیاستهای این دو کشور عربی تضعیف شده پیش میرود و کشورهایی مانند لبنان و یمن نیز به آن افزوده شدهاند. مداخله ایران و عربستان سعودی در این کشورها نه تنها با اهداف این کشورها بلکه با ساختار روابط منطقهای و بینالمللی هدایت میشود. بیرون ماندن از این درگیری، عرصه را برای مانوردهی رقبا آماده میکند. به همین دلیل هر اندازه که روحانی به بهبود روابط با عربستان علاقهمند باشد، بعید به نظر میرسد که از دستاوردهای ایران در عراق صرفنظر کند. از سوی دیگر سعودیها نیز با وجود امیدواریهایی که به رییسجمهور جدید ایران دارند، صحنه سوریه را برای نشان دادن حسن نیت به ایران، ترک نخواهند کرد. از آنجا که امید اندکی به بهبود شرایط عراق و سوریه در دورهای میان مدت یا کوتاه مدت وجود دارد، شانس از سرگیری واقعی روابط ایران و عربستان نیز اندک است. با این حال، حتی در بدبینانهترین شرایط نیز پیروزی روحانی میتواند امیدهایی را در روابط تهران - ریاض ایجاد کند و دست کم شتاب رقابتها و فرقه گرایی را کاهش دهد. فرقه گرایی به ماهیت درگیریهای سوریه و عراق تبدیل شده است. اما برخی کشورهای منطقه نیز در دامن زدن به این تنشها نقش دارند و به این ترتیب سیاستها در کل منطقه مسموم میشود. از سوی دیگر فرقه گرایی در منطقه علیه منافع دراز مدت ایران و عربستان کار میکند. برای سعودی ها، این روند به منزله تحریک اقلیت شیعه و سوق دادن آنها به سوی ایران است. در همین حال جهادگرایان سنی نیز بیش از هر زمان دیگری به سوی ریاض جذب میشوند. همچنین فرقهگرایی در منطقه برای منافع آمریکا نیز مخرب است و خاورمیانه را با بی ثباتی بیشتری مواجه میکند که در نتیجه آن زمینه فعالیت بیشتر نیروهای القاعده فراهم میشود. در صورتی که روحانی بتواند روابط بهتری را بین تهران و ریاض ایجاد کند، از میزان فرقه گرایی در رقابتهای دوجانبه کاسته میشود و در نتیجه آن همه طرفهای دخیل در منطقه سود میبرند. منبع: دیپلماسی ایرانی
ارسال نظر