پیروزی غیرقابل انتظار حسن روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری، بهترین موقعیت را طی سال‌ها برای تجدید نظر آمریکا در روابط خود با ایران ایجاد کرده است. دمیدن روحی تازه به تعامل دیپلماتیک همچنان بهترین گزینه برای دستیابی به دو هدف است که برای منافع ایالات متحده در خاورمیانه ضروری به شمار می‌رود: بازداشتن جمهوری اسلامی ایران از آنچه غرب دستیابی به سلاح هسته‌ای می‌نامد و جلوگیری از اقدام نظامی علیه ایران که منطقه را به آتش خواهد کشید. دلایل متعددی برای خوش‌بینی محتاطانه، نسبت به پیروزی روحانی در انتخابات اخیر وجود دارد. نخست، او یک محمود احمدی‌نژاد دیگر نیست. او به جای جبهه گیری علیه ایالات متحده و تهدید همسایگان، به دنبال بهبود روابط با جامعه بین‌المللی است. روحانی متعهد شده سیاست آشتی و صلح را دنبال کند. او حتی مخالف تندروی‌های بیش از اندازه‌ای است که در دولت احمدی‌نژاد صورت گرفت. روحانی که خود سابقه ریاست هیات مذاکره کننده هسته‌ای ایران را دارد، در گذشته با تعلیق غنی‌سازی اورانیوم موافقت کرده است. او در دوران تبلیغات ریاست‌جمهوری با اشاره به آمریکا گفت: منطق می‌گوید ایران و آمریکا باید بیشتر در مورد آینده فکر کنند و برای یافتن راه حل مشکلات پای میز مذاکره بنشینند. وی افزود: ما بر این باوریم که مساله هسته‌ای تنها از طریق گفت‌وگو و نه تهدید و تحریم حل می‌شود. انتخاب روحانی فرصتی مغتنم برای بررسی مجدد سیاست آمریکا در قبال ایران ایجاد کرده است. شماری از مقامات امنیتی ملی آمریکا از هر دو حزب به اوباما توصیه می‌کنند در سیاست کنونی خود در قبال جمهوری اسلامی، بین تحریم‌ها و تعامل دیپلماتیک، توازن ایجاد کند. به گمان آنها اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران، پیش از اینکه روحانی بتواند دست به عمل بزند، اشتباه است. تحریم‌های مضاعف از دید این گروه نمی‌تواند به نفع اغلب رای‌دهندگان باشد که به میانه‌روی و اعتدال رای داده‌اند. از سوی دیگر این فشار‌ها می‌تواند در گشایشی که برای رهبران میانه رو ایجاد شده، اختلال ایجاد کند. در واقع آمریکا با اعمال تحریم‌های بیشتر به آنها پیغام می‌دهد که فارغ از اینکه چه تحولاتی روی داده، کاخ سفید همچنان به دنبال فشار بیشتر بر ایران است. به این ترتیب ایران انگیزه کمتری برای بازگشتن پای میز مذاکره و انجام گفت‌وگو‌های کارساز ، خواهد داشت. ایالات متحده باید سه گام بردارد که به تهران نشان دهد در طی کردن مسیر دیپلماتیک، قاطعیت دارد. نخست، جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا باید سیاست عدم ارتباط با جمهوری اسلامی را ملغی کند، چرا که این استراتژی دیپلمات‌های آمریکایی را از تعامل و ارتباط با همتایان ایرانی، بازمی‌دارد. در واقع آمریکا با صحبت کردن با مقامات ایرانی، چیزی از دست نمی‌دهد. فرمانده سابق ستاد مشترک آمریکا می‌گوید: ایالات متحده حتی در تاریک‌ترین روزهای جنگ سرد نیز با جماهیر شوروی سابق مذاکره می‌کرد و کاخ سفید باید راهی برای ارتباط با دولت ایران باز کند. دوم، ایالات متحده و ایران باید با مذاکره مستقیم بدون پیش شرط و با دامنه وسیعی از موضوعات، موافقت کنند. یک راهکار مذاکره می‌تواند شامل طیف گسترده‌ای از مذاکرات از جنگ در سوریه گرفته تا عراق و افغانستان باشد. این در حالی است که لازمه بازداشتن ایران از (بنا به ادعای غرب) دستیابی به سلاح هسته‌ای نیز حل بسیاری از مشکلات منطقه‌ای مانند سوریه است. سوم، کنگره آمریکا باید علاوه بر تحریم‌های مضاعف علیه ایران، حقوق بشر و دیپلماسی را در دستور کار خود قرار دهد. تعیین یک نماینده ویژه برای رهبری مذاکرات دوجانبه و چندجانبه با تهران ، روند سیاست دو سویه تحریم و دیپلماسی را هموارتر می‌کند. افکار عمومی در آمریکا باید بدانند که نمایندگان آنها برای امنیت کشور تلاش می‌کنند و هدف آنها پرهیز از به راه افتادن جنگ پر هزینه دیگری در خاورمیانه است. البته هیچ چیز موفقیت احیای روند تعامل دیپلماتیک با ایران را تضمین نمی‌کند. پیشرفت کند و سخت خواهد بود و به صبوری دو طرف و همچنین قاطعیت نیاز دارد. اما در عین حال هیچ گزینه بهتری در دسترس نیست. دیپلماسی مداوم و جدی، بهترین امید آمریکا برای جلوگیری از هسته‌ای شدن ایران و جنگی دیگر در منطقه است. منبع: پولیتیکو / دیپلماسی ایرانی