ویلیام لوئرز، توماس پیکرینگ و جیم والش* آیا امسال سال مذاکره با ایران بر مبنای اعتماد و احترام متقابلی است که اوباما چهار سال پیش از آن سخن گفته بود؟ تحقق این هدف بدون تغییر در تفکر ایران و بدون تغییر در استراتژی دیپلماتیک و سیاسی در آمریکا، امکان‌پذیر نیست. اما دو تحول صورت گرفته یکی در ایران و دیگری در منطقه، زمینه خوش‌بینی برای پیشرفت دیپلماتیک را فراهم کرده است. نخستین تحول، انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر در ایران است که طی آن حسن روحانی با حمایت میانه روها و اصلاح طلبان به پیروزی رسید. تحول دوم جنگ در سوریه است که می‌تواند به درگیری گسترده شیعیان و سنی‌ها در منطقه منجر شود. این روند تهدیدی جدی را متوجه منافع حیاتی ایران می‌کند و می‌تواند مشوقی برای جمهوری اسلامی باشد تا تنش‌ها با جامعه بین‌المللی را کاهش دهد. ایران و ایالات متحده تفاوت‌های مهمی دارند، اما توافق بر سر توانمندی هسته‌ای تهران باید یک اولویت باشد. این توافق می‌تواند راه را برای مذاکره ایران و آمریکا در موضوعات دیگر مانند عراق و افغانستان باز کند. از سوی دیگر بهبود روابط تهران - واشنگتن می‌تواند به نفع بحران سوریه باشد. باوجود فرصت‌ها و مشوق‌های جدید، آمریکا و ایران همچنان با دیده تردید به یکدیگر می‌نگرند. تاریخ مشترک آنها مملو از فرصت‌های از دست رفته و سوءتفاهم‌ها است. برای غلبه بر چنین بی‌اعتمادی مشترکی، باید روابط قوی بنیانگذاری شود. در این مقاله ما پیشنهاد احیای روند دیپلماتیک برای توافق دوجانبه بر سر اعمال محدودیت‌هایی در فعالیت‌های هسته‌ای ایران را پیشنهاد می‌دهیم. محدودیت‌هایی که تضمین کند برنامه‌های هسته‌ای ایران به سوی ساخت تسلیحات هسته‌ای منحرف نمی‌شود.

برنامه‌های هسته ای پاشنه آشیل روابط ایران و آمریکا

ایالات متحده دلایل زیادی برای نگران بودن در مورد فعالیت‌های ایران دارد. تهدید اسرائیل، حمایت از حزب‌الله و حماس، سیاست‌های داخلی جمهوری اسلامی و اخیرا حمایت همه جانبه از دولت اسد. اما عمده ترین نگرانی آمریکا در مورد برنامه‌های هسته‌ای ایران است.

آیا ایران در حال ساخت سلاح هسته‌ای است؟ برخی اطلاعات و برآوردهای جاسوسی در آمریکا، اسرائیل و دیگر کشورها، نشان می‌دهد که ایران تصمیم استراتژیک ساخت بمب هسته‌ای را اتخاذ نکرده‌است. به طور خلاصه، هنوز هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد ایران تصمیم برای ساخت سلاح هسته‌ای را اتخاذ کرده اما در عین حال ایران توانایی‌های اولیه برای حرکت در چنین مسیری را دارد. در حالی که واشنگتن به طور جدی در مورد برنامه‌های هسته‌ای ایران نگران است، تهران نیز تردیدهای خود را دارد. رهبران ایران در مورد نیت واقعی آمریکا تردید داشته و معتقدند واشنگتن به دنبال تغییر رژیم در ایران است. در صورتی که دو طرف به جای نیت خوانی به واقعیت‌ها توجه کنند، احتمال توافق دوجانبه بیشتر خواهد بود.

توسعه‌های جدید، فرصت‌های جدید

باتوجه به سه دهه بی‌اعتمادی دوجانبه بین ایران و آمریکا، روابط نمی تواند به سرعت متحول شود. البته دو عامل شامل انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری در ایران و فضای جدید در خاورمیانه، می‌تواند به برخی تغییر رویکرد‌ها در ایران و ایالات متحده کمک کند. انتخاب حسن روحانی به عنوان رییس‌جمهور ایران، نویدبخش تغییرات احتمالی در روابط ایران و آمریکاست. نخست، آمریکا دیگر ناگزیر نیست با دولت احمدی‌نژاد معامله کند که هولوکاست را انکار کرده بود. همین عدم حضور احمدی‌نژاد موجب می‌شود که فضای سیاسی بیشتری برای مذاکره ایجاد شود. رییس‌جمهور جدید ایران یک مذاکره‌کننده سابق هسته‌ای است که روابط خوبی با مقام معظم رهبری دارد که تصمیم‌گیری نهایی در امور داخلی و خارجی را برعهده دارند.

گزینه نخست، دیپلماسی اجباری

واشنگتن می‌تواند رویکرد قدیمی خود را در مورد ایران دنبال کند. رویکردی که از زمان سقوط رژیم پهلوی در دستور کار سیاست خارجی آمریکا قرار دارد و از آن با عنوان سیاست دوسویه مبنی بر ترکیب تحریم‌ها و دیپلماسی یاد می‌شود. یکی از جایگزین‌ها، افزایش فشار است. در واقع بسیاری در واشنگتن بر این باورند که تحریم‌های بیشتر و تهدید به اقدام نظامی می‌تواند واکنش مناسبی باشد. اجبار بیشتر تنها این باور را در بین مقامات تهران تقویت می‌کند که هدف آمریکا نابودی رژیم است و به همین دلیل تمایل به توافق دیپلماتیک کاهش می‌یابد. اعمال فشار کمک کرد که ایران به میز مذاکره باز‌گردد، اما مذاکرات دیپلماتیک نمی‌تواند تا زمانی که دو طرف به خواسته‌هایشان دست می‌یابند، به نتیجه برسد.

گزینه دوم، دیپلماسی فعال

دولت اوباما باید نشان دهد که تغییرات ایجاد شده در ایران را جدی گرفته و به دنبال تغییر رژیم در ایران نیست. رویکرد جدید آمریکا در مورد رییس‌جمهور جدید ایران باید به زودی آغاز شود؛ حتی این رویکرد باید پیش از مراسم تحلیف روحانی در دستور کار قرار می‌گرفت. رویکردی که در اینجا توصیه می‌شود با توجه به این واقعیت‌ها طراحی شده است. این رویکرد بر مبنای دروسی است که از نشست‌های گذشته با ایران، گرفته‌ایم. ایالات متحده نیز باید به سهم خود با ادامه فعالیت‌های هسته‌ای صلح آمیز در ایران با برخی فعالیت‌های غنی‌سازی موافقت کرده و تحریم‌ها را تعدیل کند. آمریکا می‌تواند با روند گام به گام در مقابل پیشرفت ایران به سوی حل مساله، تحریم‌ها را یکی پس از دیگری لغو کند.

دستیابی به چنین توافق‌هایی مستلزم تلاش کاخ سفید در جهت طراحی یک چارچوب کاری است. به همین منظور گام‌های زیر برای دو طرف توصیه می‌شود که می‌تواند به لحاظ سیاسی دشوار باشد و سیاست‌های داخلی در دو کشور نیز بر آن تاثیر بگذارد:

- ارسال پیام تبریکی از سوی اوباما برای حسن روحانی که در آن امید به بهبود روابط ایران و آمریکا بدون یادآوری اشتباهات گذشته و درخواست‌های خاص، مطرح شده باشد.

- دولت باید از طریق کشورهای دوست، نشان دهد که به دنبال ملاقاتی بین باراک اوباما و حسن روحانی است که می‌تواند در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل انجام شود. چنین نشستی می‌تواند در حین مجمع عمومی سازمان ملل به صورت دوجانبه برگزار شود یا اینکه در حاشیه آن باشد. وزرای خارجه می‌توانند در هماهنگی این نشست نقش‌آفرینی کنند.

- تلاش جدید و مذاکره که برای دستیابی به توافق‌های مورد نظر، ضروری است و توجه ویژه مقامات عالی دو کشور را می‌طلبد.

- گفت‌وگو‌های دوجانبه و معمول و متداول با ایران می‌تواند یک گام موازی مهم دیگر باشد. تیم‌های دائم در دو طرف می‌توانند در دستیابی به اهداف بلندمدت از طریق برداشتن گام‌های تدریجی کمک کنند. اگر ایالات متحده به دنبال توافق با ایران بر سر برنامه‌های هسته‌ای‌اش است، باید رویکرد جدیدی را در تفکر کاخ سفید در مورد ایران، پایه‌ریزی کند. فرصت‌های شرح داده شده در این مقاله دوباره تکرار نخواهند شد. امسال سالی است که می‌توان در آن به هدفی که اوباما چهار سال پیش آن را اعلام کرده بود، دست یافت. هدفی که مبنای آن مذاکره بر اساس اعتماد است.

منبع: دیپلماسی ایرانی