فرصت‌ها و تهدیدهای پیش روی دولت جدید در بخش کشاورزی

دنیای اقتصاد- «افزایش سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی»، «توسعه مکانیزاسیون و استفاده از فناوری و ماشین‌آلات نوین»، «رقابتی کردن محصولات»، «ایجاد ارتباط مستمر و تعریف شده میان مراکز فنی، بخش تحصیلکرده با کشاورزان»، «افزایش کیفیت محصولات و امنیت غذایی»، «راه‌اندازی شهرک‌های کشاورزی» و‌ «پرداخت یارانه به تولید و حمایت بیمه‌ای محصولات»، اینها همه ایده‌ها و راهکارهای رییس کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس برای ارتقای بخش کشاورزی در ایران است. به اعتقاد عباسعلی رجایی، اکنون زمان آن رسیده تا ایران به عنوان یک کشور قدرتمند در منطقه به «برند»سازی محصولات کشاورزی بپردازد و با صادرات محصولات خود زمینه وابستگی به درآمدهای نفتی را کاهش دهد. وی در گفت‌وگوی مفصلی با روزنامه «دنیای‌اقتصاد» به بررسی چالش‌ها و فرصت‌های این حوزه پرداخته است. لطفا در چند جمله وضعیت کشاورزی ایران را تبیین کنید. اگر بخواهیم در دو جمله وضعیت کشاورزی کشور را در شرایط فعلی تبیین کنیم می‌توان گفت کشاورزی خرد مالکی و دارای نظام معیشتی و حمایتی است و عملا شاخص‌های بهره‌وری در این نوع کشاورزی پایین است و در نتیجه هنوز نمی‌توانیم رقابت قابل قبولی در ارتباط با کشورهای پیشرفته داشته باشیم. از نظر شما محدودیت‌های فعلی در بخش کشاورزی ایران چیست؟ در حال حاضر کشور ما با محدودیت‌های زیادی مواجه است اما برای همه این محدودیت‌ها راهکارهایی وجود دارد که به فرصت تبدیل شود. به عنوان اولین محدودیت باید مطرح کنم که کشور ما با محدودیت منابع آب مواجه است. ایران در کمربند خشک و نیمه‌خشکی از نظر جغرافیایی قرار دارد، ما با محدودیت‌هایی جدی در بحث آب مواجهیم، به صورتی که آب در کشور ما بسیار غیربهره‌ور استفاده می‌شود، اما حتی اگر آب در کشور ما به صورت کاملا بهره‌ور استفاده شود باز هم ما با محدودیت منابع آبی مواجهیم. دومین محدودیت در ایران موضوع استفاده از اراضی مستعد کشاورزی به روش سنتی است که این مساله به محدودیتی برای کشور بدل شده است. به این دلیل که اگر بخواهیم با روش سنتی و غیرصنعتی کار را پیش ببریم با کمبود زمین مواجه خواهیم شد. سومین محدودیت مربوط به منابع سرمایه‌ای در حوزه کشاورزی است که این منابع محدود هستند به این معنی که سرمایه‌های ما در حوزه کشاورزی سرمایه بسیار بالایی نیست؛ چراکه هم دولت سرمایه‌گذاری لازم را نکرده است، هم بخش خصوصی و غیردولتی و طرف خارجی نیز علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری در این بخش نبوده است. اما به عنوان چهارمین محدودیت باید از زیرساخت‌های بخش کشاورزی یاد کنم؛ چراکه در کشور ما زیرساخت‌های این بخش به اندازه کافی شکل نگرفته و علاقه‌مندی‌ هم در دولت برای این کار وجود نداشته است. به عنوان مثال زیرساخت‌هایی همچون توسعه منابع آب، توسعه اراضی و اصلاح ساختار اراضی، زیرساخت‌های تامین نقدینگی و سرمایه‌گذاری و همچنین بیمه بخش کشاورزی در کشور به اندازه کافی انجام نشده است. پنجمین محدودیت مربوط به خرد بودن اراضی کشاورزی در ایران است که این مساله موجب شده است توسعه مکانیزاسیون در بخش کشاورزی به طور جدی در ایران دنبال نشود و محدودیت‌های زیادی به دنبال داشته باشد. نیروی انسانی در این بخش هم تاثیرگذار بوده است؟ بله، میانگین سنی بالای تولیدکنندگان بخش کشاورزی و میانگین سنی پایین تحصیلات این قشر یکی دیگر از محدودیت‌های جدی است که بخش کشاورزی ایران با آن مواجه است؛ چراکه این محدودیت‌ها موجب شده نگاه ترویجی به بخش کشاورزی در کشور با چالش مواجه شود. هفتمین محدودیت را می‌توان مدیریت در بخش کشاورزی عنوان کرد که این مدیریت در ایران بسیار پویا، فعال و تحول‌گرا نیست. چه چیزهایی را در بخش کشاورزی ایران فرصت می‌نامید و به اعتقاد شما چه فرصت‌هایی در انتظار ابن بخش است؟ چهار فصل بودن ایران یکی از فرصت‌ها و مهم‌ترین ویژگی‌های کشورمان است که کمک می‌کند ما این توانایی را داشته باشیم تا در تمامی فصول سال کشاورزی و تولید انجام دهیم. قرار داشتن در جغرافیایی که بتوانیم ارتباطات بسیار نزدیک و اقتصادی با همسایگانمان و دنیا داشته باشیم دومین فرصت بخش کشاورزی ایران است. دستیابی کشور به سه دریای بزرگ در اطراف، وجود نیروی جوان تحصیلکرده در بخش کشاورزی که به صورت بالقوه در کشور وجود دارد، وجود دانشکده‌های کشاورزی و توان علمی آنها و مراکز تحقیقات کشاورزی و فرصت استفاده از نور خورشید که در کشورمان به اندازه کافی وجود دارد، از دیگر فرصت‌هایی است که در بخش کشاورزی ایران وجود دارد و باید به نحو احسن از آن بهره‌برداری کنیم. همچنین بخش عظیمی از سرزمین ما هنوز مورد استفاده کشاورزی قرار نگرفته و در بهره‌وری کشاورزی ما نقشی نداشته است. به عنوان مثال ۱۸ میلیون هکتار از اراضی ایران برای کشاورزی مورد استفاده قرار گرفته و مابقی جنگل، مرتع و بیابان است که ما می‌توانیم از آنها به نوعی در بخش کشاورزی استفاده کنیم. همچنین منابع نفتی در کشور وجود دارد که می‌توان از آن در مسیر توسعه سرزمین استفاده کرد. یکی دیگر از فرصت‌هایی که برای بخش کشاورزی در ایران وجود دارد موضوع خصوصی بودن کشاورزی در ایران است که یک امتیاز خوبی است که ما از آن برخورداریم؛ چراکه دیگر نیاز نیست تلاش کنیم تا کشاورزی را در ایران خصوصی کنیم. تهدیدهای بخش کشاورزی را در ایران چگونه دسته‌بندی می‌کنید؟ موضوعات زیادی بخش کشاورزی ایران را تهدید می‌کند. یکی از تهدیدهای ما عدم رقابتی بودن بخش کشاورزی ما با سایر کشورها است و این موضوع است که واردات محصولات کشاورزی را توجیه‌پذیر می‌کند. یکی دیگر از تهدیدهای این بخش پایین بودن کیفیت بخشی از محصولات کشاورزی است که منجر به بازدهی پایین در این بخش می‌شود. همچنین همسایگی ایران با بسیاری از کشورها موجب می‌شود که ما با آفات، بیماری‌ها و تهدیدهایی در بخش کشاورزی به دلیل همین همسایگی مواجه شویم که باید حتما برای این مساله فکری شود. وابستگی بخشی از تولیدات کشور به نهاده های تولید که از خارج وارد می‌شود یکی دیگر از تهدیدهایی است که بخش کشاورزی ما را مورد هدف قرار داده است. به عنوان مثال بخشی از طیور و علوفه مورد نیاز دام کشور از خارج وارد می‌شود و به همین دلیل وابستگی به نرخ ارز در بازار که مربوط به بخش نهاده های تولید است منجر به بروز مشکلاتی می‌شود. خشکسالی و سایر بلایای طبیعی و همچنین جوان‌گریزی در بخش کشاورزی نیز از تهدیدهای دیگری است که این بخش را دچار مشکل کرده است. رقابتی کردن کالاها در بخش کشاورزی چه اهمیتی دارد؟ به اعتقاد من، برای رقابتی کردن کالاهای بخش کشاورزی چند مورد ضروری است. اول اینکه هزینه تمام شده کالاهای تولیدی را کاهش دهیم برای این کار نیز باید میزان بهره‌وری از خاک و آب را افزایش دهیم تا میزان محصولات در واحد سطح نیز افزایش پیدا کند. همچنین باید با کیفی‌سازی محصولات کشاورزی زمینه رقابت را بیش از پیش فراهم کنیم. نکته دیگر نحوه عرضه محصولات کشاورزی به بازار هدف و کیفیت بسته‌بندی این محصولات است که باید مورد توجه زیادی قرار بگیرد؛ چرا که بسته‌بندی رقابت‌پذیری محصول را افزایش می‌دهد. نکته دیگری که به اعتقاد من باید در بخش کشاورزی به آن توجه بیشتری نسبت به گذشته انجام شود تاسیس پالایشگاه آب و سرمایه‌گذاری برای راه‌اندازی این پالایشگاه است اکنون ما در کشور در حوزه نفت و گاز سرمایه‌گذاری‌های جدی انجام می‌دهیم این در حالی است که ما هر بشکه نفت را ۱۱۰ دلار می‌فروشیم، اما اگر در حوزه کشاورزی برای راه‌اندازی پالایشگاه آب سرمایه‌گذاری کنیم و روش‌های نوین کشت را به کار بگیریم می‌توانیم عایداتی چندین برابر فروش نفت داشته باشیم. این به آن معنا است که اگر در بخش مدرن‌سازی کشاورزی سرمایه‌گذاری شود و در عین حال از روش‌های مدرن کشت استفاده کنیم کشور ما این قابلیت را دارد تا درآمد فروش محصولات کشاورزی در سال را به ۲۰ میلیارد دلار برساند و همه اینها به مجموع درآمد غیرنفتی کشور اضافه می‌شود و زمینه اشتغال پایدار را نیز فراهم می‌کند. برای همه این تهدیدها و محدودیت‌ها راهکارهایی عملی وجود دارد؟ البته که این طور است به نظر می‌رسد با شرایطی که جغرافیای ایران دارد و به‌رغم همه این تهدیدها و محدودیت‌ها ما می‌توانیم فرصت‌های بخش کشاورزی را در ایران افزایش دهیم که این اقدامات مستلزم وجود یک نگاه و نگرش نوین و تحول‌گرا به بخش کشاورزی است. به اعتقاد من برای تولید در کشور سه گزینه مهم است: اول اینکه از تمام ظرفیت‌های فعلی بخش کشاورزی استفاده کنیم، زیرا ما اکنون در همین محدوده‌ای که داریم کار می‌کنیم از تمام ظرفیت‌ها استفاده نکرده‌ایم. دوم اینکه ظرفیت‌های موجود بخش کشاورزی را بهره‌ور کنیم که این مورد نیز با همان نگرش نوین و حرکت به سمت مکانیزاسیون کردن کشاورزی عملی خواهد شد و پیش‌بینی ما این است که با استفاده بهره‌ور از ظرفیت‌های موجود می‌توان تا ۵/۲ برابر محصولات فعلی را افزایش داد. سومین مورد استفاده از تکنولوژی‌های نوین در بخش کشاورزی است که مساله بسیار مهمی است و این امکان را برای ما فراهم می‌کند تا با دنیا رقابت کنیم، این تفکر که می‌توان بدون بهره‌گیری تکنولوژی‌های نوین در بخش کشاورزی، یک کشاورزی نوین و قابل رقابت داشته باشیم، کاملا غلط است؛ چراکه برای رقابت در بخش کشاورزی با دنیا نیازمند استفاده از فناوری‌های نوین همچون نانوفناوری، بیوتکنولوژی و بیوفناوری در بخش کشاورزی هستیم همچنین باید از ماشین‌آلات مدرن و روش‌های نوین در این بخش بهره‌مند شویم تا بتوانیم به اهداف مهمی همچون برندسازی در بخش تولید کشاورزی بپردازیم. چطور می‌توان به این اهداف رسید؟ باید از ظرفیت‌های جدید بخش کشاورزی در کشور نیز استفاده کنیم و از همه قسمت‌های پهنه سرزمینی ایران برای این موضوع بهره بگیریم حتی باید روی مناطقی همچون زمین‌های سنگلاخی نیز سرمایه‌گذاری کنیم؛ چراکه ظرفیت‌های جدید در بخش کشاورزی می‌تواند حجم بالایی در تولید کشاورزی ایجاد کند. به اعتقاد من هزاره سوم هزاره آب و غذا است و کشورها برای دستیابی به این دو منبع مهم به جنگ‌های خونینی متوسل خواهند شد؛ بنابراین ما از هم‌اکنون باید سرمایه‌گذاری‌های مناسب را در این بخش انجام دهیم حتی اگر به قیمت هزینه و سرمایه‌گذاری‌های بیشتر تمام شود. به همین منظور باید از دریاهای پیرامونی‌مان برای بخش کشاورزی استفاده کنیم موضوعی که تاکنون مورد توجه ما در ایران نبوده است و هیچ استفاده‌ای از آن نبرده‌ایم یا اینکه باید از ۳۶ میلیون هکتار اراضی بیابانی و کم‌بازده کشورمان نیز در حوزه کشاورزی استفاده کنیم. ما می‌توانیم با بهره‌گیری از روش‌های نوین در تولید هم هزینه‌ها را پایین بیاوریم و هم این عدم توازن سرزمینی که در حال حاضر با آن مواجهیم را به یک توازن منطقه‌ای تبدیل کنیم و برای جمعیت آینده غذا، آب و امنیت غذایی و همچنین امکان سکونت و شغل را فراهم کنیم. به اعتقاد من همه اینها از الزامات تولید است که باید مورد توجه قرار بگیرد. چه راهکارهایی برای رسیدن به این اهداف وجود دارد؟ یکی از مهم‌ترین موضوعات سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی است؛ زیرا که در طول سال‌های بعد از انقلاب این موضوع بسیار کم مورد توجه قرار گرفته است و کل سرمایه‌گذاری‌های کشور در بخش کشاورزی در مجموع ۴ درصد بوده است. خوشبختانه در سال‌های اخیر با استفاده از سرمایه توسعه ملی در بخش کشاورزی تکان بسیار کوچکی برای سرمایه‌گذاری در این بخش انجام شده است اما اگر دنبال تحول و تامین غذا هستیم حتما باید میزان سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی را به بالای ۱۵درصد برسانیم و این موضوع مستلزم زمان کوتاهی نیست و باید برنامه‌های کوتاه‌مدت و بلندمدتی را برای عملی شدن این اهداف در نظر داشته باشیم. به نظر من کشاورزی و تولید غذا یکی از مهم‌ترین پایه‌های اصلی استقلال کشورها است و اگر می‌خواهیم به عنوان یک کشور مسلمان و ام‌القرای اسلام حرف‌ها و ارزش‌های خودمان را به دنیا صادر کنیم حتما باید به این بخش توجه کنیم؛ چراکه ما می‌توانیم برند «حلال» را به تمامی دنیا صادر کنیم و همچنین به هدف اقتصاد مقاومتی که شعار امسال نیز هست، برسیم. از سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی یاد کردید، این سرمایه‌گذاری‌ها به چه شکلی و در کجا باید انجام شود؟ به اعتقاد من در درجه اول باید در زیرساخت‌های بخش کشاورزی سرمایه‌گذاری کنیم که این زیرساخت‌ها شامل تامین آب و شبکه‌های آبیاری می‌شود که باید حتما از سوی دولت این سرمایه‌گذاری‌ها انجام شود. همان‌گونه که دولت برای بخش‌های مهمی همچون حمل و نقل زمینی و هوایی زیرساخت‌هایی همچون راهسازی و جاده‌سازی و همین طور خرید هواپیما را در نظر می‌گیرد برای بخش کشاورزی نیز باید سرمایه‌گذاری‌هایی انجام دهد تا زیرساخت‌های آن مهیا شود. در این زمینه نقش دولت چه خواهد بود؟وچه انتظاراتی از دولت برای کمک به بخش کشاورزی می‌رود؟ به اعتقاد من دولت باید شبکه زیرساخت کشاورزی در کشور را تامین و شبکه‌های اصلی آب را تعریف کند همچنین با تجهیز و نوسازی اراضی و یکپارچه‌سازی اراضی، انجام عملیات زهکشی و مرغوب‌سازی زمین به شکل‌گیری زیرساخت‌‌های بخش کشاورزی کمک کند. یکی دیگر از مهم‌ترین زیرساخت‌ها برای بخش کشاورزی به اعتقاد من سرمایه‌گذاری و طراحی شهرک‌های کشاورزی است که می‌تواند کمک زیادی به تمرکز بخش کشاورزی، کند. اگر این سرمایه‌گذاری‌های دولتی در حوزه زیرساخت‌های بخش کشاورزی در ایران انجام شود من تصور می‌کنم که بخش کشاورزی ما از وضعیت فعلی درآمده و نجات پیدا کند. به اعتقاد من همه مردم و به ویژه بخش تولید از نظام دلالی در حوزه کشاورزی نگران هستند و این موضوع تنها با سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی آن هم از سوی دولت رفع می‌شود. یکی از مهم‌ترین الزامات بخش کشاورزی که دولت باید به آن کمک کند شکل‌گیری تشکل‌های بخش کشاورزی است که من از آنها به عنوان حلقه مفقوده حوزه کشاورزی یاد می‌کنم. شرایط فعلی کشور نشان می‌دهد که ما تشکل‌ منسجمی در بخش کشاورزی نداریم و اگر هم تاکنون چنین تشکل‌هایی بوده‌اند نمایندگان واقعی بخش کشاورزی نبوده‌اند به همین دلیل با ورود دولت به این بخش می‌توان نماینده‌های واقعی هر حوزه را شناسایی کرد و در مسیر تقویت آنان گام برداشت و اقداماتی همچون تامین نهاده‌های تولید را از طریق این تشکل‌ها بسیار منسجم‌تر از شرایط فعلی انجام داد. شکل‌گیری نظام بهره‌برداری بخش کشاورزی نیز یکی دیگر از مهم‌ترین مواردی است که باید مورد توجه قرار گیرد، چرا که اگر نظام بهره‌برداری در کشور به صورت منسجم شکل بگیرد کمک‌های مهمی به رفع مشکلات بخش کشاورزی خواهد شد. همچنین اگر بخواهیم از اقتصاد معیشتی، حمایتی به یک اقتصاد بهره‌ور برسیم باید حتما مالکان بخش کشاورزی جای خودشان را به مدیران تولید بخش کشاورزی بدهند و این موضوع تنها در یک نظام بهره‌ور ممکن است. این به آن معناست که باید مالکیت بخش کشاورزی از مدیریت آن جدا شود. از دیگر اولویت‌هایی که باید در شرایط فعلی در بخش کشاورزی به آن توجه شود فاصله بین تحقیق و توسعه در بخش کشاورزی با مزارع تولید است،که باید این فاصله کم شود و ارتباط بین فارغ‌التحصیلان کشاورزی و همچنین مجموعه‌های فنی و ترویجی با تولیدکنندگان برقرار شود این موضوع به سلامت و امنیت غذایی بسیار کمک می‌کند و زمینه کیفی‌سازی بخش کشاورزی را فراهم می‌کند. در زمان حاضر ما در بخش کیفی‌سازی محصولات کشاورزی چندان پرقدرت وارد نشده‌ایم و شکل‌گیری این زنجیره ارتباطی میان مجموعه‌های فنی و ترویجی و زمین‌های کشاورزی کمک می‌کند تا مثلا کشاورز بداند که چه میزان کود و سم را باید به زمین کشاورزی تزریق کند این به آن معنا است که ما برای مصرف این مواد نیازمند نسخه‌ای از سوی فرد متخصص آن باشیم. این در حالی است که در شرایط فعلی این موضوع مورد توجه قرار نمی‌گیرد و کشاورز به هر میزان که تصور کند درست است سموم و کودهای شیمیایی را در زمین استفاده می‌کند و این مساله باعث می‌شود تا باقی‌مانده سموم و کودهای شیمیایی در محصولات کشاورزی ما رسوب کند و از کیفیت محصولات ما برای رقابت در بازار جهانی کاسته شود. آیا به حمایت بیمه‌ای و یارانه‌ای در بخش کشاورزی اعتقاد دارید؟ و اگر این طور است چگونه باید آن را عملیاتی کرد؟ به اعتقاد من حتما باید یارانه بخش کشاورزی وجود داشته باشد و متناسب با موضوعات و به صورت هدفمند به این بخش تزریق شود من یارانه را به دو بخش تقسیم می‌کنم به این صورت که از مزرعه تا سفره دو نوع یارانه باید تعریف شود ۱ یارانه تولید: که چون بخش کشاورزی بخش پرریسکی است باید به این بخش اختصاص پیدا کند و ۲ یارانه به مصرف‌کننده: که یارانه نیز بر اساس استاندارد تغذیه و سلامت، تخصیص پیدا می‌کند نکته مهم در پرداخت یارانه‌ها این است که هیچ یک از این یارانه‌ها نباید به نفع دیگری مصادره شود.