یادداشت
ساماندهی نیروی انسانی
باز هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفتهایم و مآلا فردی بهعنوان رییسجمهور انتخاب میشود و باز هم چرخهای به نام تغییرات وسیع در حوزه کادرهای اجرایی کشور کلید خواهد خورد. صدها و گاه هزاران مدیر با تجربه به خانههایشان خواهند رفت و تعدادی نیروی معمولا کمتجربه جایگزین خواهند شد. ساماندهی نیروی انسانی باز هم در آستانه انتخابات ریاستجمهوری قرار گرفتهایم و مآلا فردی بهعنوان رییسجمهور انتخاب میشود و باز هم چرخهای به نام تغییرات وسیع در حوزه کادرهای اجرایی کشور کلید خواهد خورد.
باز هم در آستانه انتخابات ریاست جمهوری قرار گرفتهایم و مآلا فردی بهعنوان رییسجمهور انتخاب میشود و باز هم چرخهای به نام تغییرات وسیع در حوزه کادرهای اجرایی کشور کلید خواهد خورد. صدها و گاه هزاران مدیر با تجربه به خانههایشان خواهند رفت و تعدادی نیروی معمولا کمتجربه جایگزین خواهند شد. ساماندهی نیروی انسانی باز هم در آستانه انتخابات ریاستجمهوری قرار گرفتهایم و مآلا فردی بهعنوان رییسجمهور انتخاب میشود و باز هم چرخهای به نام تغییرات وسیع در حوزه کادرهای اجرایی کشور کلید خواهد خورد. صدها و گاه هزاران مدیر با تجربه به خانههایشان خواهند رفت و تعدادی نیروی معمولا کم تجربه جایگزین خواهند شد. این چرخه با شدت و حدت کم و زیاد در ادوار مختلف ریاستجمهوری وجود داشته است. هرکس میداند که این چرخه غیرعقلانی چه هزینههای گزافی به کشورمان آن هم در شرایط تحریم و مشکلات اقتصادی تحمیل خواهد نمود. گاهی فکر میکنم تفاوت ما با کشورهایی همچون مالزی، ترکیه و کره جنوبی چیست؟ ما به وفور نعمتهای خدادادی داریم، که آنان از آن بیبهره هستند. تاریخ و تمدن بزرگی داریم، میلیونها جوان باهوش و تحصیل کرده و عاشق خدمت داریم. پس مشکل کجا است؟ به نظر میرسد، آنان به تجربه دریافتهاند که مهمترین سرمایه، نیروی انسانی کارآمد است. نظاماتی ایجاد کردهاند که بهترینها در هر رشتهای به تدریج زمام امور را در دست گرفته و به اتکای آنان بتوانند برنامههای جامع توسعه را طراحی و اجرا نمایند. نیروی انسانی با تجربه و کارآمد از هر سرمایهای بالاتر است. خداوند متعال در پس خلقت عالم با آن همه شگفتی، آنگاه که به خلق انسان میرسد میفرمایند فتبارکالله احسن الخالقین. متاسفانه داشتن یک سیستم پارلمانی بدون اتکا به احزاب شناسنامهدار یکی از علل مهم این عارضه است. در کنار آن تنگ نظریها نیز دلیل دیگری است. این ضایعه در حوزه اقتصاد، سیاست، فرهنگ و ورزش و... به چشم میخورد، ناگهان در حوزه دیپلماسی دهها سفیر و کارمند باتجربه خانهنشین میشوند. حساسترین مناصب به آدمهای بیتجربه داده میشود. خروجی چنین فرآیندی روشن است، برای توضیح چند مثال بیان میشود: ۱- ما در حوزه دفاعی پیشرفتهای مهمی داشتهایم، به نظر نگارنده یکی از علل اصلی ثبات در مدیران این حوزه به دلیل حساسیت مقامات بالای نظام است. نوعا کادرها در این حوزه با تغییر وزرا حفظ شدهاند. نتیجه آن پیشرفتهای شگرف در این باب است. ۲- در حوزه ورزشی در هر فدراسیونی مدیر باتجربه و با ثبات داشتهایم، در سطح جهانی موفق بوده و حتی کرسیهای بینالمللی کسب کردهایم. فدراسیون والیبال، تکواندو و بسکتبال مثالهای خوبی هستند. علاوه بر قرار گرفتن در جایگاه اول آسیا در رنکینگ جهانی نیز در ده کشور اول هستیم. ۳- در حوزه نفت و پتروشیمی، آنگاه که کادرهای باتجربهای در مصدر کار بودند رشد قابل توجهی حاصل شد. در عسلویه بیش از ۱۲۰ هزار شاغل بودند، تعداد زیادی پتروشیمی ساخته شد، بخش خصوصی فعال شد. با حذف آقایان شرایط آن است که میبینید و همسایه جنوبی گازها در حوزه مشترک را میبلعد. ۴- در تعدادی از شهرداریهای کشور با انتخاب افراد قوی شاهد رشد و شکوفایی و رضایت مردم بودهایم، البته مثالهای زیادی میشود طرح نمود. آنچه مسلم است هرجا مدیری با تجربه و موفق به کار گرفته شده و با ثبات امکان کار داده شده است شاهد موفقیتهای فراوانی بودهایم. در هر حوزهای هم انتصابهای ضعیف و غیرکارآمد داشتهایم، خروجی آن جز عدم موفقیت نبوده است. وقتی رییسجمهور تغییر پیدا میکند به این مفهوم است که خلبان یک هواپیما عوض میشود. این به مفهوم مونتاژ هواپیما نیست. از یک سو نوعا انتصابات غیرعقلانی است و از طرف دیگر زمان لازم حتی به آن مدیر داده نمیشود. برای یک مدیر حداقل یک دوره ۴ تا ۶ سال زمان لازم است تا بتواند عملکرد خود را نشان دهد، البته مشکل دیگر حضور دولت در ۷۰ درصد اقتصاد است که خود جای بحث فراوان دارد. بسیاری از مفاسد اقتصادی ریشه در انتصابات غلط دارد، مدیری که پلههای ترقی را به تدریج طی کرده باشد تجربه و شخصیت لازم را مییابد و کمتر در معرض چنین اتفاقاتی قرار میگیرد. کادرهای اجرایی موفق و باتجربه نظام نقش یک هواپیما برای پرواز را دارند. خارج کردن آنان از چرخه مدیریت بزرگترین اشتباه استراتژیک برای یک سیستم است. اصولا در دنیا تا یک مدیر موفق است و روند رو به بهبود را دارد کمتر تغییر میکند. ملاک اصلی در ثبات مدیریت بهبود مستمر در روند کاری یک مدیر است. متاسفانه در کشور ما سلایق و نزدیکی فکری حرف اول و آخر را میزند. علاوه بر آن تغییرات مستمر نیز عارضه خطرناک دیگری است. طی ۸ سال گذشته شاهد تغییرات شتابان در اکثر حوزهها و ردهها بودهایم. برای مثال در مجموعه ایمیدرو (سازمان نوسازی صنایع و معادن ایران) ۷ مدیر تغییر یافتهاند. این مجموعه روزگاری وزارت معادن و فلزات بوده است و شرکتهای بزرگی همچون مس فولاد، معادن و... در زیرمجموعه آن هستند. اکثر مدیران هم با تخصیصهای غیرمرتبط منصوب شدهاند. بیجهت نیست که با صرف چند میلیارد دلار و ریال طی سالهای اخیر به دلیل ناکارآمدی مدیریت حاصلی جز رکود و تورم نداشتهایم. واقعا درک اینکه مدیریت نیاز به تخصص و تجربه یک سیستم کشف شایستهسالاری دارد، چقدر سخت است. این یک مساله عقلانی است که قرنها است در نظامات مدیریتی پذیرفته شده است. آیا منابع ما بیحد و حصر است که با آن چنین میکنیم. آیا این موضوع بیاهمیت است که برای آن چارهای قانونمند نمیاندیشیم. به نظر میرسد مجلس محترم باید با تدبیر و مطالعه و پژوهش دقیق در آنچه طی سه دهه گذشته بر مدیریت کشور گذشته است، نظامات لازم برای ساماندهی نیروی انسانی را در دستور کار خود قرار دهد. یک وزیر نباید اجازه داشته باشد هرگونه میخواهد با کادرهای نظام برخورد و انتصابات غیرعقلانی انجام دهد و پس از آن نیز پاسخگو نباشد؛ زیرا اختیار دارد. طی سه دهه به تجربه لازم رسیدهایم شرایط احراز هر پست را میدانیم، نباید اجازه دهیم انتصاباتی انجام شود که جز وهن سیستم نتیجهای نداشته باشد. خواهری ۲۶ ساله را با تخصص زبان در مسند سازمان مهمی قرار میدهیم که چند در صد کارشناس تا مقطع PHD و با تجارب گرانبها در اختیار دارد. فردی را از یک موسسه فرهنگی در یک سازمان صنعتی بزرگ قرار میدهیم. رییس فدراسیون موفقی را در سطح ملی و جهانی برکنار و یک فرد غیرمرتبط را جایگزین میکنیم. کشور متعلق به یک فرد نیست که هر آنچه سلیقه او حکم میکند، تصمیم بگیرد. البته تجربه و خصوصیات فکری و اخلاقی یک رییسجمهور در چنین فرآیندی بسیار مهم است؛ لیکن داشتن یک سامانه قانونمند برای نیروی انسانی به عنوان یک سرمایه ملی نیز لازمه کار است. از مجلس محترم انتظار میرود با استفاده از تجارب گذشته سامان قانونی ایجاد نماید تا بتوان ضمن ارتقای سطح کادرهای اجرایی از کیان آن دفاع نمود. در این باب سه فرض باید مورد توجه قرار گیرد: شرایط احراز هر شغل تعریف شود و تخلف از آن نیز منوط به هزینههای انضباطی گردد. خوب است برای شروع از مجلس محترم شروع شود. معمولا در دنیا کادرهای با تجربه در همه حوزهها به مجلس میروند. خوب است شرایط حضور در انتخابات مجلس به گونهای رقم بخورد که با تجربهترین و متخصصترینها در هر حوزه امکان حضور در انتخابات مجلس را پیدا کنند. در این حوزه سن و تجربه یک مزیت است. معمولا در مجالس دنیا کادرهای اجرایی با سوابق بالا حضور دارند؛ زیرا سیاستگذاری بسیار مهمتر از اجرا است. نظام ارتقا در چنین قانونی باید نظامات ارتقا بر مبنای کسب تجربه و موفقیت برای همه پستهای اجرایی تعریف شود. افراد با چنین سیری امکان ارتقا پیدا کنند. برای مثال رسیدن به پست استانداری منوط به موفقیت در پستهای بخشداری، فرمانداری و معاونت استاندار باشد. شرایط تغییر برای جابهجایی یک کادر شرایط مشخص تعریف شود. معمولا در دنیا خصوصا برای کادرهای میانی و اجرایی، عدم دسترسی به اهداف تعریف شده شرط عقلانی تغییر است. مادام که یک مدیر در مسیر بهبود و مستمر قرار دارد حفظ میشود و در صورت عدم دستیابی به اهداف به او فرصت داده میشود و در صورت ادامه عدم موفقیت پروسه تغییر آغاز میشود. انسان بالاترین خلق در عالم خلقت است. حفظ ارزش و کیان آن علاوه بر جنبههای شخصی نوعی دفاع از سرمایههای ملی کشور است. محمود اسلامیان عضو هیات رییسه اتاق ایران
ارسال نظر