یوشکا فیشر، دو سال پس از پایان حضورش به عنوان وزیر امور خارجه آلمان قسمت اول زندگی‌نامه خود را به چاپ رسانده است. زندگی‌نامه وی «سال‌های سرخ و سبز - سیاست خارجه آلمان از کوزوو تا عراق» نام دارد.

وزیر سابق امور خارجه در این کتاب به رویدادهای سرنوشت‌ساز بین سال‌های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۵ اشاره می‌کند، از جمله به بحران کوزوو، واقعه ۱۱ سپتامبر، جنگ افغانستان و به دنبال آن موضوع عراق. او با شرح دادن موقعیت‌های خطیر، چهره نقش‌بازانی چون جورج بوش، یاسر عرفات و کوفی‌عنان را به تصویر می‌کشد. او به تفصیل شرح می‌دهد که چرا، چگونه و در مقابل چه کسانی مبارزه کرد تا بتواند حزب خود را، حزب سبزها را، برای پذیرش سیاست جدید در مورد کوزوو متقاعد کند.

او در این کتاب همکاری بین حزب سبزها و حزب سوسیال دموکرات را «نه همیشه آرام» توصیف کرده است. در پاسخ به نظر خبرنگاران در مورد اینکه او هدف تسویه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌حساب با حزب سوسیال دموکرات را داشته می‌گوید: «من راجع به تسویه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌حساب برداشت کاملا متفاوتی دارم. قصد من انتقام نبود. فقط نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواستم از هیچ چیز چشم‌پوشی کنم.»

سبک او سرگرم‌کننده است و موضوعاتی که به آنها پرداخته، هیجان انگیزند و این امر باعث تمایز کتاب او از زندگی‌نامه‌های هلموت کل و گرهارد شرودر، دو صدراعظم سابق آلمان می‌شود. آنها از روزنامه‌نگاران خبره برای نوشتن زندگی‌‌نامه خود استفاده کرده‌اند. به همین دلیل این کتاب‌ها خوش‌خوان و دلچسب نیستند، جمله‌هایی طولانی دارند و خسته‌کننده‌ هستند. یوشکا فیشر در جلسه معرفی کتاب خاطرات خود در برابر تعداد زیادی روزنامه‌نگار و خبرنگاران در برلین، این چنین به آنها خیر‌مقدم گفت: «هیچ وقت فکر نمی‌کردم که از دیدن دوباره شما، اینقدر خوشحال شوم.» این حقیقت دارد. چون این افراد یوشکا فیشر را با خصوصیاتی کاملا متفاوت نیز تجربه کرده‌اند. زمان‌هایی که آنان با چهره عبوس و برخورد خودپسندانه او روبه‌رو شده بودند. این بار او حضوری بی‌سروصدا و‌ آرام داشت. البته شاید دلیلش این است که او تازه در آستانه تور تبلیغاتی خود قرار دارد و هنوز از سوالات همیشه تکراری کلافه نشده است. او خود می‌‌‌‌نویسد: «آسان‌‌‌‌‌‌‌ترین جواب برای سوال اول که معمولا تکراری‌ است، بله ساده است، از دیدار اول گرفته تا دیدار آخر.»این کتاب چشم‌اندازی به گذشته‌‌‌‌‌‌‌ یوشکا فیشر است. اما او چه برنامه‌‌‌‌‌‌‌ای برای آینده دارد؟ او خود می‌گوید: «من دیگر در صدد بازگشت به عرصه سیاست آلمان نیستم، چون من معتقدم که در عرصه سیاست یا باید زمانی فعالیت خود را به پایان رساند، و اگر تو این کار را نکردی دیگران این کار را در حق تو می‌کنند. زمانی که در ‌آمریکا بودم، همیشه از خود می‌پرسیدم که چرا ادموند اشتویبر، سیاستمدار آلمانی می‌گذارد چنین اتفاقی برایش بیفتد؟ هیچ وقت این را نفهمیدم.» او دیگر برای به دست آوردن پست سیاسی تلاشی نخواهد کرد. به عنوان اندیشمند سیاسی عضو حزب سبزها باقی می‌ماند و قسمت دوم زندگی‌نامه خود را می‌نویسد.