محسن ایلچی

سرمایه‌گذاران برای خرید سهام هر شرکتی چه به صورت خرد عرضه شود و چه به صورت بلوک مدیریتی یا مالکیتی، در ابتدا به پتانسیل‌های رشد فعلی و آتی سهم، توجه و مزیت‌های آن را بررسی می‌کنند. این در حالی است که شرکت‌های ایران‌ایر و ایران‌ایر تور درحال‌حاضر حتی دارای مزیت نسبی سرمایه‌گذاری هم نیستند. بنابراین، دولت پیش از عرضه سهام این شرکت‌ها در بورس، باید الزاماتی نظیر آزادسازی فروش خدمات و مقررات‌زدایی را در نظر بگیرد، در غیر این صورت، سرمایه‌گذار‌ها برای سرمایه‌گذاری در این شرکت‌ها باید ریسک تعامل با دولت را پذیرا باشند.

نکته‌ای که سرمایه‌گذاران در بورس درباره یک سهم به آن توجه می‌کنند پیش‌بینی سود حداقل ۵ سال آینده شرکتی است که سهام آن عرضه شده است، در حالی که تا قبل از مقررات‌زدایی و آزادسازی قیمت بلیت و خدمات، امکان این پیش‌بینی برای شرکت‌های هواپیمایی وجود ندارد. زیرا نگاه دولت به صنایع، نگاهی حاکمیتی است و افزایش هزینه‌های حمل‌ونقل را علتی برای افزایش تورم می‌داند، از این رو تمایلی برای واقعی کردن قیمت سوخت و حمل‌ونقل هوایی ندارد، اما واقعیت این است که برای واگذاری یک صنعت به بخش‌خصوصی تنها راه، آزادسازی قیمت‌ها و مقررات‌زدایی از آن صنعت است.

انحلال یا جایگزینی از روش‌های دیگری است که می‌توان براساس آن ارزش مجموعه مورد عرضه در بورس را ارزیابی کرد. در روش انحلال، این مسأله بررسی خواهد شد که در صورت منحل شدن شرکت‌های هواپیمایی، بدهی و دارایی‌های شرکت چقدر است و تفاضل بدهی و دارایی این شرکت، میزان ارزش و نیاز به سرمایه‌گذاری جایگزین را مشخص می‌کنند. در این میان باید توجه داشت که شرکت‌های هواپیمایی دولتی دارایی‌های هنگفتی دارند، اما این دارایی‌ها مولد نیستند و سطح سودهی آن پایین است. درحال‌حاضر با شرایط کنونی شرکت‌های هواپیمایی دولتی،‌ سرمایه‌گذاران، تمایلی برای خرید سهام این شرکت‌ها ندارند. در نتیجه دولت در ابتدا باید صورت‌های مالی این شرکت‌ها را مستحکم و سود و زیان آنها را شفاف کند. در مرحله بعدی زیان این شرکت‌ها باید پرداخت شود تا بتوان شرایط واگذاری سهام این شرکت‌ها را تعیین کرد.

مساله دیگر در عرضه سهام شرکت‌های هواپیمایی، لزوم تجدید ارزیابی دارایی‌های هنگفت آنها است. باید ارزش حال دارایی‌ها این شرکت‌ها مشخص شود و همچنین نیاز سرمایه‌گذاری جدید نیز مورد بررسی قرار گیرد. واقعیت اینکه استهلاک دارایی شرکت‌های هواپیمایی بسیار بالا است و ناوگان هوایی فرسوده آن نیاز به سرمایه‌گذاری و اصلاح دارد. این مساله علاوه بر نیاز به سرمایه بسیار زیاد، با وجود تحریم‌های شرکت‌های هوایی ایران امکان‌پذیر به نظر نمی‌رسد و آینده را برای سرمایه‌گذاری غیرشفاف می‌کند.

‌افزایش هزینه نگهداری ناوگان هوایی، هزینه‌های تعمیرات اساسی، ممنوعیت و محدودیت پروازهای خارجی،‌ نبود امکان توسعه ناوگان هوایی از مشکلاتی است که بر اثر تحریم‌های احتمالی، درآمد شرکت‌های هوایی ایران را در ابهام باقی می‌گذارد. البته بیمه‌های هوایی از طریق دو شرکت ایرانی و خارجی انجام می‌شود، در صورتی که عمر ناوگان هوایی بالا باشد حق بیمه‌ها، نیز افزایش پیدا می‌کند، بنابراین هزینه بیمه نیز به عنوان یک مولفه در میزان سوددهی این شرکت‌ها تاثیرگذار خواهد بود. در نهایت باید گفت‌: با توجه به مشکلات اشاره شده، خصوصی‌سازی نباید از شرکت‌های هواپیمایی آغاز شود، چرا که مخدوش شدن کارکرد بخش حمل‌ونقل می‌تواند پیامدهای اجتماعی بسیاری داشته باشد.