کتاب معمای فراوانی(۵۱)
رویای ونزوئلای بزرگ
مترجم: دکتر جعفر خیرخواهان
پرز که توانست ۷/۴۸درصد آرا را کسب کند با میزان آرای بتانکورت در حرکت تاریخی در انتخابات ۱۹۵۸ برابری میکرد و افول تاریخی AD را برگرداند. قلمرو پیروزیAD غیر منتظره بود: قوهمقننه را در نوردید، ۲۸ کرسی از ۴۹ کرسی در سنا و ۱۰۲ کرسی از ۲۰۳ کرسی در مجلس نمایندگان را بهدست آورد. همچنین کنترل همه دولتهای ایالتی به استثنای زولیا را در دست گرفت.
نویسنده: تری کارل
مترجم: دکتر جعفر خیرخواهان
پرز که توانست ۷/۴۸درصد آرا را کسب کند با میزان آرای بتانکورت در حرکت تاریخی در انتخابات ۱۹۵۸ برابری میکرد و افول تاریخی AD را برگرداند. قلمرو پیروزیAD غیر منتظره بود: قوهمقننه را در نوردید، ۲۸ کرسی از ۴۹ کرسی در سنا و ۱۰۲ کرسی از ۲۰۳ کرسی در مجلس نمایندگان را بهدست آورد. همچنین کنترل همه دولتهای ایالتی به استثنای زولیا را در دست گرفت. پیروزی انتخاباتی خیرهکننده پرز به الگوهای گذشته تعامل بین قوه مجریه و مقننه پایان داد چون ضرورت تشکیل اتحادهای بین حزبی یا درون حزبی برای کسب اکثریت موثر برداشته شد. قبل از ۱۹۷۳، هر رییسجمهوری مجبور به مصالحه کردن با مجلس بود. با اینکه مجلس از حیث تاریخی ضعیف بود، قدرت نسبی آن در هر دولتی با ائتلافسازی تعیین میشد و اینکه آیا حزب اکثریت نیز حزب رییسجمهور بود یا خیر. این یک قوهمقننه فعال ایجاد میکرد، زمینه را برای نظارت بر قوهمجریه فراهم میساخت و به توافق نهایی بین COPEI و AD برای حداقل ساختن تنش بین رییسجمهور و مجلس منجر میشد. اما تفاوت فاحش پیروزی پرز نتیجه میداد که نه محدودیتهای ائتلاف و نه جایگاه اقلیت در مجلس قادر به مهار قدرت ریاستجمهوری نبود، بنابراین اصولا تمام محدودیتهای سیاسی بر دفتر ریاستجمهوری برداشته شد. از آنجا که AD اکثریت را در هر دو مجلس حفظ میکرد، احزاب مخالف توان تاثیرگذاری بر پرز با حمایت یا خودداری از حمایت سیاستهای خاص نداشتند. به علاوه چون همه اعضایAD طبق انضباط حزبی عمل میکردند هریک از مخالفان موظف به رأیدادن در خط رسمی بودند. باتوجه به ساختار دولت و قواعد رژیم، فقط برگزاری منظم انتخابات، شرط عدم انتخاب مجدد در قانون اساسی، نفوذی که حزب دولتی بر رهبر جدید خود داشت و شخصیت پرز میتوانست به عنوان کنترلهایی بر سلطه قوهمجریه عمل کند. به استثنای محدودیت قانون اساسی در انتخاب مجدد، که بعد از پنج سال لازمالاجرا میشدند، سایر کنترلها هرگز عملی نشدند.
شخصیت پر شر و شور مردی که در انتخابات ۱۹۷۳ برنده شد قطعا ترمزی بر ریاستجمهوریگرایی نبود. در نگاه نخست، رییسجمهور جدید با چهره یک محافظ قدیمی همخوانی داشت کسی که حزب خود را بالاتر از هر دغدغه دیگر قرار میداد. اما حرفه سیاسی پرز استثنایی بود. او که یک نسل جوانتر از سایر محافظان قدیمی حزب بود هرگز عضو باشگاه درونی آنها نبود. او که دستپرورده و منشی شخصی بتانکورت بود رابطهاش با سایر اعضای حزب پیچیده بود، بخت و اقبال شخصی وی با درجه نفوذ بتانکورت دچار فراز و نشیب میشد که علنا پرز را «پسری که هرگز نداشتم» میخواند. عجیب آنکه آینده سیاسی پرز با شکست AD توسط COPEI در انتخابات ۱۹۶۸ تضمین گردید. او که بیوقفه کار میکرد تا سازمان بیروحیه و منشعب شده را بازسازی کند دبیر کل حزب شد و به محض اینکه رییس حزب هر گونه قصدی برای به قدرت رسیدن را انکار کرد نامزد حزب برای پست ریاستجمهوری شد. او این پست را پذیرفت در عین حال که احتیاطکاری در برابر بسیاری از اعضای قدیمی حزب را حفظ میکرد.
شخصیت قوی پرز، جناحبندی حزب را تقویت کرد. با اینکه از جماعت حرفهای حزبی فاصله میگرفت و تعهداتش به آنها را ضعیف میکرد، این امکان را میداد تا شبکه وفاداران خاص خود را بهوجود آورد. چون او آرای بسیار بیشتری از آنچه نظرسنجیها پیشبینی میکردند بهدست آورد، اعتماد به نفسی بالایی داشت و حالا خودش را یک دستپرورده تلقی نمیکرد. جذبه وی افسانهای بود. او از رویای ونزوئلای بزرگ سخن میگفت و رونقدلارهای نفتی را نشانهای خدایی میدید. نشانهای که به او ماموریت میداد تا کشورش را به سمت توسعهیافتگی و قرن بیستم هدایت کند. استفاده گاه و بیگاه از نمادهای بولیوار، دیدگاهی را مطرح میکرد که وی رهبری شایسته در استفاده از فرصتهای پیشروی کشور است. در عرض چند ماه او موفق به اتصال موفقیت انتخاباتی آتی خود به دستاورد نهایی استقلال اقتصادی، توسعه، عدالت اجتماعی و دموکراسی شد.
اشتیاق رییسجمهور در محدود کردن نفوذ یک جناح در مدیریت امور کشور به سرعت در بعد از انتخابات ظاهر شد. تیم پرز با این اعتقاد که پیروزی AD بیش از هر چیز به خاطر جذبه نامزد حزب بوده است، معتقد بود رییسجمهور میتواند قانونا اعضای کابینه خود را از خارج حزب منصوب کند. پس از مشورت حداقلی با اعضای قدیمی، پرز فقط ده تا از هجده پست کابینه را با اعضای حزب تکمیل کرد، هشتتای دیگر به مستقلهایی داده شد که شخصا وفادار به رییسجمهور بودند شامل گومرسیندو رودریگوئز وزیر جدید جنجالی برنامهریزی. گزینش کابینه به یکی از چندین عدم توافق تند بین دولت پرز و اعضای حزب که پنج سال بعد را ترسیم و مشخص میکردند شتاب بخشید.
ترکیب کابینه نخستین نشانهای بود که پرز مسیر حکومت کاملا شخصی را بر دولت حزبی ترجیح خواهد کرد و این انتخاب پیامدهای سیاستی آنی داشت. ایجاد یک حلقه درونی کوچک از «مردان رییسجمهور» قلمرو قبلا باریک ارزیابی و بحث انتقادی در تدوین سیاستها را باریکتر کرد و تمرکز بیشتر قدرت در قوهمجریه را تسریع نمود. شخصیت قوی رییسجمهور و پشتیبانی نزدیکترین همدستان وی یک جبهه سخت و دشوار در برابر کسانی گذاشت که احتمالا با وی در کابینه موافق نبودند. از انتقادات استقبال نمیشد. بنابراین پست ریاستجمهوری اکنون متمرکزتر از همیشه، دایما از اندیشههای رقیب دور میافتاد.
از این جهت حتی قبل از اینکه پرز شروع به تدوین یا اجرای برنامههای خود کند، سیاستگزاری کاملا تغییر کرده بود. رونق نفتی باعث گسترش منابع مالی دولت، ابعاد اقتصاد و مرزهای بخش عمومی شد. نتیجه انتخابات، توازن قوا بین قوهمجریه و مجلس نمایندگان را به نفع رییسجمهور تغییر داد و روابط بین رییسجمهور و حزب وی را تضعیف نمود. شخصیت تهاجمی و مسیحایی پرز، دسترسی به منابع عظیم مالی و محبوبیت فوقالعاده وی، همگی به تمرکز بیشتر قدرت انجامید. با این حال خطرات چنین وضعیتی در ۱۹۷۴ به چشم نمیآمد.
ارسال نظر