بازتاب پاسخی به انتقادهای بحث کششپذیری بنزین
درباب آثار مثبت سهمیهبندی
در روز چهارشنبه مقالهاینجانب تحت عنوان ابطال عملی یک ادعای نظری پس از سهمیهبندی درج گردید.
علی سرزعیم
در روز چهارشنبه مقالهاینجانب تحت عنوان ابطال عملی یک ادعای نظری پس از سهمیهبندی درج گردید. متعاقب آن انتقادات چندی توسط دوستان مختلف در رسانههای گوناگون از جمله فضای مجازی بر آن مطرح شد که یکی از آنها در روز پنجشنبه در روزنامه دنیای اقتصاد درج گردید. انتقادات صورت گرفته حول دو محور است: یکی اینکه قضاوت دراین رابطه پس از یک هفته زود بود. دوم اینکه چون تغییر مصرف به دلیل سهمیهبندی صورت گرفته نه تغییر قیمت بنزین، پس نمیتوان بر اساس این شواهد از رد آن ادعا سخن گفت، هرچند که آن ادعا غلط باشد.
اما نکته اول، هنگام نگارش آن متن تردید نداشتم که عدهای بگویند عملکرد یک هفتهای پس از اعمال سهمیهبندی برای قضاوت کردن کافی نیست و باید بیشتر به انتظار نشست. به تعبیر دیگر عدهای از منتقدین معتقد بودند که اقتصاد هنوز در شرایط گذار از وضعیت قبل به سر میبرد و هنوز به وضعیت پایدار نرسیده است. لذا نمیتوان بهطور قطع در مورد وضعیت اقتصاد در شرایط پایدار سخن گفت. علت اینکه بهرغم پیشبینیهایی که نسبت به طرح این انتقادها میکردم، اقدام به درج یادداشت فوق نمودم، این بود که معتقدم شیوه نادرست گذشته در قیمتگذاری بنزین آنقدر غلط و غیرمنطقی بوده است که ناکاراییهای عظیمیرا در اقتصاد به وجود آورده است. این ناکاراییها آنچنان عظیم است که در آینده به دشواری بتوان برای نسلهای بعد توضیح داد که چطور چنین سیاستهای غلطی که به هرز منابع این کشور منجر میشد، نزدیک به دو دهه دوام یافت. اینک که شیوه مرسوم گذشته در مصرف بنزین میسر نیست قطعا سیستم در جهت حذف این ناکاراییها حرکت خواهد کرد. این امر به معنی آن است که بخشی از مصرف بنزین در کشور کاسته خواهد شد. تبعات قیمتگذاری پایین بنزین به دو شکل ظاهر گردیده است:
۱)رفتارهای نادرست اقتصادی: در زندگی روزمره شاهد آن هستیم که در ترافیک شدیدی که در شهرهای بزرگ وجود دارد، هنگام توقف در پشت چراغ قرمز رانندگان از خاموش کردن خودروهای خود خودداری میکردند، چرا که معتقد بودند هزینه تعویض استارت بیشتر از خرید بنزین خواهد بود. این رفتار که غلط بودن آن کاملا آشکار است، شاهدی ملموس و آشکار است که پیش چشم همه ما قرار دارد و به همین دلیل نیز آن را مطرح کردم. حال که عاملان اقتصادی ناچار به قبول محدودیت در مصرف بنزین هستند، این رفتارهای غلط رو به زوال است.
نمونه دیگر این رفتارهای غلط روشن نگه داشتن خودرو در فصل زمستان برای گرم کردن فضای داخل آناست که متاسفانه به شدت رواج داشت. اگر به اطراف خود نگاه کنیم اقسام گوناگونی از رفتارهای نادرست در مصرف بنزین به طور خاص و انرژی به طور عام را مشاهده میکنیم. این موارد آنقدر زیادند که برای نگارنده جای تردید باقی نگذاشت که روال آینده قطعا مثل گذشته نخواهد بود و ادعاهایی که معتقدند مصرف بنزین تا سطح موجود کاملا ضروری است، از پایه غلط است.
۲) شکلگیری ساختارهای اقتصاد نامناسب: در گذشته به دلیل اینکه قیمت بنزین ناچیز تعیین شده بود، هزینه حمل و نقل بسیار پایین بود. از این رو در اقسام تصمیمگیریهای مهم که شکل دهنده ساختار اقتصادی موجود است، این عامل وبعد مسافت چندان در نظر گرفته نمیشد. به عنوان مثال هنگام خرید خانه افراد ملاحظات دیگری چون وضعیت محل، رفاه ناشی از هوای خوب، امنیت، دسترسی به مراکزخرید را درنظر میگرفتند و وزنی برای مقوله فاصله تا محل کار قائل نبودند. همین امر یکی از عواملی گردید که موجب شد تا حجم ترافیک در ساعات شروع کار و پایان کار شدیدا افزایش یابد. حال که ترافیک به سان یک هزینه زمانی ظاهر شده و قیمت حمل و نقل نیز هزینه جدی دیگری میگردد، این عامل در تصمیمگیریهای افراد ظاهر میشود. در نتیجه تصمیمات افراد در جهت انتخاب منزل منتج به کاهش فاصله محل کار و خانه خواهد گردید. این امر به معنی اصلاح ساختار اقتصادی است! همین منطق را در موارد متعددی میتوان مطرح کرد که انشاءا... در آینده نزدیک در یادداشتی تحت عنوان «اثرات بلندمدت و میمون تغییر سیاست بنزین» ظاهر خواهد شد. این امر نیزموید آن است که اقتصاد میتواند چنان بازآرایی شود که همان سطح از تولید سابق را با مصرف بنزین کمتری داشته باشد.
نقد دوم معطوف بهاین موضوع است که در مورد قیمت بنزین افزایش قیمت جدی رخ نداده است. صرفا قیمت بنزین سهمیهبندی از ۸۰ تومان به ۱۰۰ تومان ارتقا یافته ولی آنچه که کاهش مصرف را موجب شده اولا سهمیهبندی و ثانیا نگرانی مردم از عدم مصرف بنزین است. لذا هنوز تغییر قیمت بنزین به شکل جدی صورت نگرفته تا بتوان بحثی از کششپذیری یا کشش ناپذیری قیمت بنزین به میان آورد.
درست است که هنوز بحث عرضه آزاد بنزین حل نشده است و حتی اخبار منفی نسبت به آن به گوش میرسد اما به نظر اینجانب عاملان اقتصادی یعنی شهروندان معمولی میدانند که گریزی از آن وجود ندارد و دولت بهرغم اکراه نسبت بهاین مساله عاقبت تسلیم خواهد شد و بنزین آزاد را عرضه خواهد کرد. کمااینکه تردیدهای دولت در سهمیهبندی نهایتا بی نتیجه ماند و سهمیهبندی نهایتا اجرا گردید. لذا کاهش مصرف بنزین در روزهای اخیر تنها ناشی از محدودیت مصرف نیست، بلکه ناشی از انتظار افراد از قیمت آزاد آن است. هماکنون در پمپ بنزینها، دارندگان کارت هوشمند سوخت، بنزین خود را به طور غیررسمیبا نرخ ۵۰۰ تومان به کسانی که فاقد آن هستند عرضه میکنند. این امر نشان از آن دارد که عاملان اقتصادی انتظار خود را ازقیمت آزاد بنزین که در آینده اعلام خواهد شد، در تصمیم مصرف فعلی خود لحاظ میکنند. این همان چیزی است که اصطلاحا آینده نگر بودن انتظارات (forward looking) خوانده میشود. با این وصف قیمت آزاد بنزین اثرات خود را بر کاهش مصرف بنزین گذاشته است! لذا میتوان از کششپذیر بودن قیمتی بنزین سخن به میان آورد.در پایان اشاره بهاین نکته فرعی و حاشیهای خالی از لطف نیست که در گذشته روشنفکر بودن افتخاری محسوب میشد اما ظاهرا با سرکوب جریان روشنفکری عدهای با این موج همراه شده و روشنفکری را برچسبی منفی کرده و تحلیلهای دیگران و مخالفان خود را روشنفکرانه و تحلیلهای خود را کارشناسانه قلمداد میکنند. از دید من تقسیمبندی امیرالمومنین کماکان صحیح است که افراد برسه دسته اند: دنباله روان، طالبین علم و عالمان. اگر به طالبین علم برچسب روشنفکر بودن زده شود، البته روشنفکر بودن افتخاری برای هر کس از جمله نگارنده خواهد بود.
ارسال نظر