روابط اقتصادی چین و جامعه پرتغالی زبان
صبر عین قدرتمندی است. این جمله یادآور یک ضربالمثل چینی است و بیانکننده دیپلماسی چین است.
مترجم: مریم صدیقزنده
صبر عین قدرتمندی است. این جمله یادآور یک ضربالمثل چینی است و بیانکننده دیپلماسی چین است. جامعه کشورهای پرتغالی زبان CPLP شامل هشت کشور در سراسر جهان با ۲۳۰میلیون جمعیت است اما به سختی میتوان در جهان سیاست اهمیتی برای آن قائل شد. صرفنظر از این موضوع، چین با جدیت تمام به دنبال ایجاد روابط دیپلماسی با جامعه کشورهای پرتغالی زبان است و برای بازار جدید عرضه انرژی و محصولات چینی تدابیری اندیشیده است. درواقع، کشور برزیل، با منابع غنی و پنجمین کشور پرجمعیت جهان، هدف اصلی بازار چین است. چین با ارسال بستههای کمک و امداد و تعداد زیادی دیپلمات پرتغالی زبان به پایتختهای این هشت کشور، سرمایهگذاری و تجارت مستقیم با اکثریت کشورهای پرتغالی زبان را افزایش داده است.
در حالی که کشورهای پرتغالی زبان روابط میان خودشان را بهبود میبخشند، چین نیز پیمان همکاری با این دولتها را گسترش میدهد. دولت چین از لحاظ استراتژیکی قراردادی امضا نموده است که در سال آتی بیشترین سود را به همراه داشته باشد، خبرگزاری یل گلوبال به دور از چشم ناظران، افزایش روابط چین با جهان پرتغالی زبان، که ۸کشور با جمعیتی ۲۳۰میلیون نفری را در برمیگیرد منجربه به درآمدی ۱۹میلیارد دلاری دانست. این ۸کشور جامعه کشورهای پرتغالی زبان CPLP را به وجود آوردها ند که شامل این کشورها میشوند: آنگولا، برزیل، کیپورده، گینهبیسائو، موزامپیک، پرتغال، جمهوری دموکراتیک سائوتومه و پرنسیپ و جمهوری دموکراتیک تیمور شرقی. چین دلایل مختلف برای گسترش روابط خود با جامعه CPLP دارد: اولین و مهمترین علت امنیت تامین انرژی است. در چند سال اخیر، تامین انرژی بهخصوص تامین نفت برای رهبران چین در اولویت قرار داشته است. امروزه چین دومین کشور بزرگ مصرفکننده منابع انرژی پس از کشور آمریکا است. بیش از ۶۰درصد نفتخام وارداتی چین از خاورمیانه تامین میشود. پکن به دلیل ادامه یافتن عدم ثبات سیاسی و تجمع نیروهای نظامی آمریکایی در اطراف منطقه، این وابستگی را آسیبپذیر میبیند. بنابراین چین تصمیم گرفت تامین واردات انرژی خود را از منابع قدیمی در خلیجفارس تغییر دهد. این تصمیم شامل کشورهایی مثل آنگولا، برزیل، موزامبیک و تیمور شرقی میشود.
دومین دلیل گسترش روابط، علاقه و توجه پکن به بهرهبرداری از منابع طبیعی غنی این کشورها در جهت تغذیه رشد اقتصادی سرسامآور کشور مطبوع خود است. سوم اینکه ۲۳۰میلیون نفر جمعیت، بازار مصرف بزرگی برای تولیدات چین است و آخرین دلیل این است که جامعه پرتغالی زبان، یک جامعه دیپلماتیک است که چین میتواند به این وسیله فضای فعالیت بینالمللی تایوان را محدود کند.
بی هیچ شکی، آنگولا مهمترین دوست چین در قاره آفریقا است. این کشور دومین کشور بزرگ صادرکننده نفت در آفریقا است و یکی از بزرگترین سرزمینهای صاحب الماس را در اختیار دارد. در فوریه ۲۰۰۶ آنگولا بزرگترین صادرکننده نفت خام به چین شد و کشورهای عربستان سعودی و ایران به ترتیب به رتبههای دوم و سوم نزول کردند. با شناخت نحوه تاثیر نفت آنگولا در رشد کشور، چین جایگاه آن را در کشور ثبات بیشتری میبخشد. طی دیدار معاون نخستوزیر، ژنگ پیانگ در سال ۲۰۰۵، دولت چین یک وام بدون بهره ۳/۶میلیون دلاری و در اوایل سال ۲۰۰۶ وام ۲/۲میلیارد دلاری کمبهره به کشور آنگولا اعطا نموده است. قراردادهایی هم در بخش مخابرات امضا شد و چین متعهد شد تا ۴۰۰میلیون دلار در بخش مخابرات و ۱۰۰میلیون دلار دیگر در ارتقاء روابط نظامی آنگولا سرمایهگذاری کند.
شرکتهای چینی همچنین در ساخت خط آهن، مراکز فروش و توسعه مسکن و شهرسازی و ساخت یک پالایشگاه نفت سرمایهگذاری نمودند. در سال ۲۰۰۵آنگولا دومین کشور آفریقایی همپیمان چین است که حجم بازرگانی ۵میلیارد دلاری دارد.
چین همچنین در حال گسترش فعالیت با کشور موزامبیک است. سرمایهگذاری مستقیم خارجی چین در کشور موزامبیک اگرچه بسیار کم و در حد ۹میلیون دلار در سال ۲۰۰۵ بود اما باید توجه داشت که نسبت به سرمایهگذاری ۴۳۶۰۰۰دلاری سال ۲۰۰۴، این رشد بسیار قابل توجه است. حجم بازرگانی میان دو کشور در سال ۲۰۰۵ نزدیک به ۱۶۰میلیون دلار بود. این حجم کم بازرگانی حاکی از آن است که موزامبیک برای چین اهمیت زیادی ندارد، اگرچه میداند که اندوخته گاز و نفت طبیعی و دست نخورده این کشور بسیار زیاد است. چین یک اعتبار وام ۳/۲میلیارد دلاری کمبهره برای ساخت سد بزرگی بر روی رودخانه زامبزی به موزامبیک اعطا کرده است.دو کشور گینه بیسائوو کیپ ورده به دلیل ناآرامیهای درازمدت و منابع طبیعی بسیار ناچیز، اهمیت بسیار کمی برای پکن دارا هستند. با این حال پکن روابط دیپلماسی خود را با آنان طوری پیش میبرد که به سمت تایوان جذب نشوند. سال ۲۰۰۲ این اتفاق در مورد کشورهای کوچک سائوتومه و پرنسیپ افتاد. در نتیجه سائوتومه و پرنسیپ از معاهدات چین و پرتغالی زبانها خارج شد.حجم بازرگانی میان چین و تیمور در سال ۲۰۰۵ تنها ۷/۱میلیون دلار بود. اما قرارداد اخیر میان دیلی و پکن ظاهرا تغییراتی به وجود خواهد آورد. در سال ۲۰۰۴ شرکت پتروچاینا یک قرارداد تحقیقاتی زلزلهشناسی در تخمین میزان سوددهی منابع گاز و نفت ساحلی به انجام رساند. اگرچه اطلاعات بسیار کم و ناچیز بود، برخی منابع خبری حدس میزنند که چین برای احداث خط لوله نفت و گاز و انتقال این مواد از داخل جزیره به کشتیهای چینی مستقر در سواحل شمالی برنامهریزی مینماید.
همچنین دولت چین به منظور تثبیت نفوذ خود در کشورهای نوپا، ساخت بناهای عظیمی از قبیل کاخ ریاستجمهوری و ساختمان وزارت امور خارجه را در آن کشورها به عهده میگیرد.
ضمنا پکن در زمینه دفاعی و امنیتی با دیلی پیمان همکاری امضا نموده است.دسامبر ۲۰۰۵چین و پرتغال پیمان همکاری امضا کردند. با اینکه پرتغال کشوری قدرتمند محسوب نمیشود اما دوست خوبی برای دولت چین بوده است. روابط ۵۰۰ساله پرتغال با قاره آفریقا و حضور قدرتمندش در منطقه خیلی پیشتر از زمانی است که مستعمرههای پرتغال برای چین سرمایههای ارزشمندی شوند. پکن برای روابط دوستانهاش با لیسبون ارزش خاصی قائل است - آن قدر که پرتغال را یکی از پنج کشور استراتژیکی اروپا میداند.
مهمترین کشور پرتغالی زبان همپیمان چین، کشور برزیل است. در سال ۲۰۰۶ ارزش بازرگانی دوجانبه این دو کشور به ۱۰میلیارد دلار رسید. در حوزه انرژی، چین نزدیک به ۵میلیارد دلار در ساخت خط لوله گاز از ماکائو به سالوادور سرمایهگذاری نمود. همچنین توجه خاصی به ذخایر اورانیوم برزیل نشان داده و به شرکتهای برزیلی پیشنهاد نمود تا در ساخت تاسیسات هستهای در چین شرکت و همکاری نمایند. این دو کشور ماهوارههای مشترک متعددی راهاندازی و بهرهبرداری مینمایند. هر دو در زمینه هواپیماسازی زمینههای همکاریشان گستردهتر شده است. برزیل با جمعیت ۱۸۹میلیون نفری، اقتصاد رو به رشد و منطقه صنعتی قدرتمند، قدرت اصلی قاره آمریکای جنوبی است و روابط مستحکمتری را با چین آغاز نموده است.
ارتباط دوستانه و همکاریهای چین با کشورهای پرتغالی زبان منحصر به فرد نیست اما همراه با دوراندیشی و آیندهنگری است و این گواهی است بر پیشرفت و کاردانی دیپلماسی چین.
برخلاف بسیاری از کشورها که در جامعه CPLP تنها با چند کشور خاص ارتباط برقرار میکنند. اما با سایر دولتهای پرتغالی زبان روابطی ضعیف دارند و یا هیچ ارتباطی ندارند.
چین نه تنها ارتباط همکاری دوجانبه با تکتک کشورهای عضو CPLP برقرار کرده است بلکه با همه آنها به عنوان یک گروه هم قرارداد بسته است. حتی با کشور پرتغالی زبان ماکائو که در گذشته مستقل بود و حکومت مستقلی داشت چین همکاریهایی را آغاز نموده است که تمام کشورهای پرتغالی زبان را متحدتر و به چین نزدیکتر میکند. در سال ۲۰۰۳ چین و کشورهای عضو CPLP قرارداد همکاری و بازرگانی امضا کردند و توافق نمودند که هر سه سال یک بار وزیران بازرگانی کشورهای طرف قرارداد دیداری داشته باشند. توافقات مشابه دیگری نیز در سایر پورت فولیوها انجام شد.
در طول دو سال گذشته، چین بدهیهای کشورهای آفریقایی عضو CPLP را کم کرده و کمکهای خود را به تیمور افزایش داده است. با کشور پرتغال به عنوان همپیمان استراتژیکی خود همکاری نموده و به اعضای جامعه CPLP اعتبار تجاری ۲/۸میلیون دلاری بدون بهره اعطا کرده است. قراردادهایی هم در جهت تاسیس بانک سرمایهگذاری به منظور افزایش بازرگانی میان چین و اتحادیه پرتغالی زبانها و اجرای پروژههای مشترک امضا شده است. ضمنا چین پشتیبانی زیادی در روابط ماکائو و CPLP انجام داده است. شواهد دیگری وجود دارد که حکایت از علاقمندی چین به ارتباط با لوسوفون دارد و در ماهمه ۲۰۰۶ نزدیک به یک میلیون دلار کمک به گینه بیسائو کمک کرد.
در حوزه دیپلماسی، چین شمار زیادی دیپلمات پرتغالیزبان دارد که بسیاری از آنها زمانی طولانی در کشورهای پرتغالیزبان زندگی کردهاند.به طور کامل استراتژی چین در مورد کشورهای CPLP و گسترش منافع چین در جهان ۲۳۰میلیون نفری که در چهار قاره پراکنده شده است، موفق بوده است.
ارسال نظر