امیر موسوی - «سنتوری» داریوش مهرجویی، کارگردان صاحب‌نام ایرانی پس از اخبار و حواشی بسیار در روز چهارشنبه در سانسی که برای رییس در نظر گرفته شده بود به نمایش گذاشته شد. دلیل این جابه‌جایی نرسیدن فیلم مسعود کیمیایی بود. مهرجویی در نشست خبری این فیلم دلیل نمایش دیرهنگام فیلمش را ماه محرم به دلیل فضای موسیقیایی فیلم و چند اصلاحی اعلام کرد.

نواخته شدن فیلم سنتوری در سینما فلسطین در این روزهایی که هیچ فیلمی نتوانسته نظر کسی را جلب کند لطف بزرگی بود اگر چه این فیلم نیز تعدادی از منتقدان را راضی نکرد.

نوشتن در مورد فیلمی از مهرجوئی سخت است حتی اگر فیلم بدی ساخته باشد که البته در کارنامه او تعداد کمی دارد، چه برسد به فیلمی مثل سنتوری که جدا از اینکه فیلم خوب و عالی از کار درآمده است یک اتفاق محسوب می‌شود.

سنتوری فیلمی درباره موسیقی است. یعنی آنچه که دلبستگی مهرجوئی در آثارش بوده است. تیتراژ فیلم گاو را به یاد بیاورید در قسمت عوامل موسیقی جلوی سنتور نام کارگردان نوشته شده. آیا می‌توانید فیلم لیلا را بدون آن موسیقی جادوئی و اثیری متصور شوید؟ فیلم مهمان مامان بیشترین تاثیرگذاری خود را از موسیقی شاد و کودکانه خود گرفته است و حال بعد از حدود ۴۰سال کار و حدود ۲۰فیلم، مهرجوئی به سراغ موسیقی رفته است تا آن را به تصویر در بیاورد.

هوشمندی مهرجوئی بار دیگر در این فیلم به نمایش درآمده است. چون به راحتی می‌توانست فیلمی سیاه وتلخ در مورد اعتیاد بسازد و بعد فخر آن را بفروشد که فیلمسازی همراه با درد اجتماعی است که جامعه خود را خوب می‌شناسد. اما (سنتوری) با درایت مهرجوئی فیلمی چند لایه بیرون آمده است که در هر لایه آن داستانی جداگانه نهفته است اما حرف اصلی آن نکوداشت موسیقی به عنوان عنصری است که تنها درمان جامعه خشن و بیرحم است. تا به امروز موسیقی در فیلم‌های مهرجوئی اصل بوده است، اما چنان در تاروپود فیلم پخش شده بود که به چشم نمی‌آمد و درست هم همین بود. اما در سنتوری،‌مهرجوئی، اصل را موسیقی قرار داده است و به قضاوت درباره نقش آن در جامعه پرداخته است. مهرجوئی حتی در مورد نوع موسیقی مورد نیاز جامعه امروز قضاوت می‌کنند و با انتخاب سنتور به عنوان ساز اصلی شخصیت فیلم، موسیقی‌ای را که از روح برمی‌خیزد، شایسته دانسته است، نه موسیقی غربی را که از روح ما نشات نمی‌گیرد. هانیه در این فیلم نمادی برای این حال و هوا است. هر چه سخت گیری‌ها در برخورد با موسیقی علی سنتوری باعث گرایش او به اعتیاد می‌شود اما این معضل زمانی اوج پیدا می‌کند که هانیه، علی را ترک می‌کند و علی دیگر انگیزه‌ای برای ادامه ندارد.فیلم در مورد موسیقی است،‌پس زیاد نباید منتظر تحول شخصیت اصلی فیلم در پایان نشست. تحولی در کار نیست. پارادوکسی همیشگی مطرح است.

موسیقی همان طور که باعث سقوط علی شده است، شاید بتواند سبب رستگاری و برگشت او به دامن اجتماع شود که خود مقصر اصلی است. هر چند این بار دیگر هانیه‌ای نیست، چون هانیه هم برای رسیدن به موسیقی دلخواه خود کوچ کرده است.