روند جهانیسازی به روایت اکونومیست
یک ثروتمند، یک فقیر
مترجم: شادی آذری- وقتی خردهفروشان آمریکایی سال گذشته تصمیم گرفتند که عرضهکننده بهتری را در چین بیابند، کارگران کارخانه مبلمانسازی گالاکس واقع در نزدیکی کوههای ویرجینیا، شغل خود را از دست دادند.
تلفیق نابرابری و دستمزدهای ناعادلانه چون سمی مهلک جهانیسازی را تهدید میکند
مترجم: شادی آذری- وقتی خردهفروشان آمریکایی سال گذشته تصمیم گرفتند که عرضهکننده بهتری را در چین بیابند، کارگران کارخانه مبلمانسازی گالاکس واقع در نزدیکی کوههای ویرجینیا، شغل خود را از دست دادند. در سوی دیگر از صنعت مبلمانسازی، وقتی شرکت هوم دیپوت در ماه جاری تصمیم گرفت مدیرعامل بهتری برای بخش معاونت خود بیابد، رابرت ناردلی بیکار شد. اما این اتفاق برای او پایان همه چیز نبود. خروج او از شرکت همچون دوران اشتغالش با پرداخت بسیار هنگفتی به او همراه بود. در پی پرداخت ۲۱۰میلیون دلار به عنوان حق سنوات و انفصال از کار وی، دریافتی بسیار اندک کارگران به عنوان حق سنواتشان هنگام بیکار شدن باعث بروز تحرکات و اعتراضات شدیدی شد. این روندی است که در سرتاسر دنیای ثروتمندان در جریان است. از سال ۲۰۰۱ میزان دستمزد اسمی کارگران آمریکایی ثابت مانده و دستمزد واقعی به میزان نصف بهرهوری رشد داشته است.
در عوض مدیرانی که در اجلاس جهانی اقتصاد در داووس سوئیس گردهم آمدهاند، از رشد بیسابقه دستمزدهایشان بهرهمند شدهاند. اگر به ۲۰ سال پیش نظری بیافکنید، متوجه خواهید شد که مجموع دستمزد یک مدیر آمریکایی نسبت به آن دوران که ۴۰ برابر میانگین دستمزدها بود، هم اکنون به ۱۱۰ برابر میانگین دستمزدها رسیده است.
اینها همان روزهای شکوفایی کاپیتالیسم جهانی است. تلفیق تکنولوژی و یکپارچهسازی اقتصادی که موجب تغییر شکل جهان شده است، عدم توازن در ثروت افراد را به بار آورده است. طی پنج سال گذشته جهان شاهد سریعترین رشد اقتصادی از اوایل دهه ۷۰ میلادی تاکنون بوده است. هم اکنون در چین میزان تولید هر نفر نسبت به اوایل دهه ۹۰ میلادی چهار برابر شده است. میلیونها نفر از مردم کشورهای در حال توسعه با پیوستن به نیروی کار جهان این شانس را یافتهاند که خود را از نکبت و فقر برهانند. میلیونها نفر دیگر هم در انتظار پیوستن به آنها هستند. این روند شرایط را برای حفظ حرمت و کرامت انسانی مردم دنیای در حال توسعه بهبود میبخشد. اما در جهان ثروتمند، سهم دستمزد نیروی کار از تولید ناخالص داخلی به پایینترین رکورد خود در تاریخ رسیده است.
این در شرایطی است که سودها در حال افزایش است. به تازگی جنجالی به راه افتاده است بر سر اینکه آقای ناردلی و دوستانش در میان صد یا حتی هزار نفر از مدیران ارشد بهترین و بزرگترین سهم را از جهانیسازی به خود اختصاص دادهاند. در همین زمان دیگران، یعنی نه فقط کارگران کارخانجات بلکه حتی مسوولان طبقه متوسط آنها نیز بیصبرانه در انتظار کاهش هزینهها هستند. آنها به هیچوجه از وضعیتشان راضی نیستند.
ترس و نساجی
احتمال بروز ناآرامی بسیار زیاد است. استفان روچف اقتصاددان ارشد مورگان استنلی تعداد قوانین ضد چین را که در کنگره آمریکا از سال ۲۰۰۵ تاکنون به تصویب رسیده است، ۲۷مورد برآورد کرد. موسسه جرمن مارشال فاند هم سال گذشته به نتیجه جدیدی رسید. اگرچه اغلب مردم هنوز میگویند با تجارت موافقند، اما بیش از نیمی از آمریکاییها میخواهند از شرکتهای داخلی در برابر رقابت خارجی حمایت کنند حتی اگر این کار به قیمت کندشدن رشد اقتصادی تمام شود. برای اولین بار طی دهه گذشته نمایندگان کنگره آمریکا به افزایش حداقل دستمزدهای کارکنان دولت رای داد تا از شورشهای احتمالی جلوگیری کند. حتی ژاپن هم به خاطر نابرابری احساس خطر میکند چون دستمزدهای بهتر و مشاغل همه به سوی چین سرازیر شدهاند. اروپا سعی دارد تجارت با چین در زمینه منسوجات را «مدیریت» کند. برای چنین جو مسمومی چه باید کرد؟ اگر سرنوشت جهانیسازی بستگی به رایدهندگانی دارد که مانند کارگران، دیگر امید هیچ سود و فایدهای را از آن ندارند، چقدر طول میکشد تا دمکراسیها موانع بر سر راه تجارت را از میان بردارند؟ اگر همه ثروتمندان به اجلاسی که توسط جامعه ثروتمندان تشکیل شده میروند و دیگر اقشار امکان شرکت در آن را ندارند، آیا تولیدکنندگان سرمایه مورد تهدید هستند؟
آیا باید چین را سرزنش کنید یا کامپیوترتان را؟
مشکل تا حدودی به همه سرزنشهایی که متوجه جهانی شدن است مربوط میشود. حتی تکنولوژی هم که به خاطر امکانات جدیدش کمتر مورد سرزنش قرار گرفته، در حال نابود کردن مشاغل رده پایین و رده بالا است چون اتوماسیون در آن انجام شده است. شاید تکنولوژی نقش بیشتری را در توضیح برای نابرابری دستمزدها و رشد ضعیف دستمزدهای طبقه متوسط داشته باشد.
البته تفاوتهایی بین تکنولوژی و جهانیسازی وجود دارد. چون مردم اغلب تمایل دارند از پیشرفتهای کامپیوتری استقبال کنند، اما در برابر خارجیها اعتراض میکنند (خواه خارجیان رقیب آنها باشند خواه مهاجر). همین موضوع باعث میشود دفاع از تکنولوژی سادهتر از دفاع از جهانیسازی باشد.
برای اقتصاددانان بحث در مورد اینکه آیا تکنولوژی مسوول پیشی گرفتن عواید سرمایه نسبت به کار است یا جهانیسازی، موضوعی حیاتی، پیچیده و حل نشده باقی مانده است.
طرفداران یک مکتب که جهانیسازی را مورد سرزنش قرار میدهند، میگویند که افزایش شدید سود و دستمزدهای پایین طبقه متوسط که ظرف چندساله اخیر شاهد آن بودهایم، از تبعات همیشگی تجارت هستند و این روند گریبانگیر همه کارگرانی که از کشورهای در حال توسعه به بازار کار وارد میشوند، خواهد شد. به علاوه در این مکتب اعتقاد بر آن است که تکنولوژی برای کارگران کمک محسوب میشود چون میزان تولید، بهرهوری و در نهایت دستمزدهای آنها را افزایش میدهد. اما در برابر مکتب دیگری وجود دارد که طرفداران آن معتقدند تکنولوژی دستمزدها را به سرعت افزایش نمیدهد و در عوض به نظر میرسد تکنولوژی اطلاعاتی را رونق میدهد که باعث بازگشت سرمایه بیشتر میشود.
(کافی است به این موضوع فکر کنید که این روزها قدرت کامپیوتر ارزش هر دلار را تا چه حد میتواند افزایش دهد). به علاوه مکتب دوم این سوال را مطرح میسازد که آیا درآمدهای دنیایغرب همچنان ثابت باقی میماند. چون افزایش اخیر دستمزدها در آمریکا و مطالبات دستمزد در اروپا و ژاین ممکن است آغازی باشد برای برهم زدن توازن و سنگینی کفه ترازو را از سود سرمایه به کفه دیگر ترازو یعنی دستمزدها بکشاند. اما مساله این است که حتی اگر مردم به عنوان کارگران و کارکنان دستمزد بیشتری بگیرند، به عنوان مصرفکنندگان، سرمایهگذاران و مستمریبگیران در آینده پول بیشتری از دست میدهند. به علاوه حمایت از مشاغل و دستمزدها هم اقدامی کوتاهمدت خواهد بود چون به تدریج منجر به از بین رفتن رقابتپذیری شرکتها میشود. بنابراین هرچه تعداد افرادی که از سوی جهانی شدن مورد تهدیدند بیشتر شود، کمتر احتمال دارد که از مقاومت کشورشان در برابر جهانیسازی نفعی ببرند.
محدودیتهای توزیع مجدد
اگر حمایت از صنایع داخلی به بازندگان روند جهانیسازی کمکی نمیکند، آیا استفاده از نظام مالیاتی به آنها کمک میکند؟
برخی معتقدند توزیع مجدد پول از ثروتمندانی چون ناردلی به افراد کمدرآمد نه تنها باعث میشود نابرابری در جامعه کمتر شود، بلکه باعث حمایت اقشار متوسط از جهانیسازی میشود. اما واقعیت این است که یک جامعه فعال و پویا که سهم بیشتر درآمد در آن از عدهای به عده دیگر منتقل میشود، بهتر از جامعهای منفعل و ثابت است. اما اقتصادی که از مزایای جهانی شدن بهره میگیرد، راحتتر میتواند برای همه هزینههای آن پول درآورد. اقتصاددانان و سیاستمداران و سیاستمدارانی که در کوههای آلپ سوئیس در مجمع اقتصاد جهانی جمع شدند، باید از این بیشتر نگران اقشار کمدرآمد باشند. اما در عین حال باید بیشتر از این هم به دفاع از فرآیندی میپرداختند که فواید بسیاری دارد اگرچه که گاهی برخی از تبعات آن ظالمانه به نظر برسد.
ارسال نظر