گفتوگو با شاهزاده سرمایهگذار صاحبنام عربستانی
مترجم:دکتر جعفر خیرخواهان
چگونه آنچه اکنون در منطقه خلیج فارس اتفاق میافتد را با رونق نفتی در دهه۱۹۷۰ مقایسه میکنید؟
در دور قبلی رونق نفتی، کشورهای خلیج فارس به سمت اجرای پروژههای ساختوساز هجوم بردند و فکر میکنم برخی کارها را ا... بختکی انجام دادیم اما کشورهای منطقه از این اشتباهات درس گرفتهاند. حالا دولتها سعی میکنند کارها را به درستی و با دقت بیشتری انجام دهند. اکثر زیربناها، فرودگاهها، جادهها، دانشگاهها و غیره، در دهه1980 و 1990 بهوجود آمد، بنابر این انرژی سیاسی در عربستان سعودی را حالا میتوان وقف کارهایی کرد که بر ساختاراجتماعی مثل کاهش بیکاری، ساختن مسکن برای فقرا و سایر اهداف خوب تاثیر میگذارد. به نظرمن دستاورد بزرگ، برنامه کاهش بدهی در عربستان سعودی بوده است که بدهی بخشعمومی را از 118درصد GDP در اوج خود به حدود 40درصد کنونی رساند و هدف حذف کامل آن در پایان سال 2007 را داریم. بسیار مهم است که بخش اعظم پول مازاد را به سمت صنایع جدید با ارزش افزوده هدایت کنیم که بتواند درآمد خوبی در آینده به ما برگرداند.
چه احساسی درباره آهنگ اصلاحات اقتصادی در عربستان سعودی دارید؟ آیا ثروت نفتی جلوی پیشرفت اصلاحات را نمیگیرد؟
با اینکه برخی ناظران تصور میکنند ثروت جدید نفتی باعث کند شدن سرعت اصلاحات اقتصادی میشود صادقانه بگویم که چنین باوری را ندارم. قطعا من دوست دارم برخی کارها سریعتر انجام گیرد. اولا باید بوروکراسی کاهش یابد. همچنین نیاز به قوانین مالیاتی رقابتیتر داریم. ما مجبوریم خودمان را نه فقط با بقیه منطقه بلکه با اروپایشرقی، آمریکایلاتین و آفریقا مقایسه کنیم. متاسفانه منطقه خاورمیانه محیط سفتوسختی برای ورود سرمایهها دارد و مجبوریم مالیات بر سود سرمایه را از 40درصد به 20درصد کاهش دهیم. سرانجام قوانین کار هستند که با اینکه به اندازه دو مساله قبلی مهم بوده، اما هنوز به حد کافی شفاف نیستند.
از بیرون که به عربستان سعودی نگاه میشود برخی اوقات به نظر میرسد برای تبدیلکردن اندیشههای اصلاحی به عمل مبارزه سختی در جریان است. بر خلاف مثلا بحرین یا دبی، ظاهرا یک شخص یا نهاد وجود ندارد که دستور کار اصلاحات را به پیش ببرد؟ آیا چنین قضاوتی عادلانه است؟
در سالهایی که شاهعبدا... ولیعهد بود و در یکسالی که شاه شده است او اصلاحات مهم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را شروع کرد. عربستان سعودی نگاه مثبتی به سرمایهگذاران بینالمللی دارد. شرکتهای زیادی در اینجا حضور دارند. شاه عبدا... مایل است سریعتر حرکت کند، اما کاری که او میکند مثل حرکت دادن یک کشتی بزرگ است که تغییر جهت دادن آن زمان میبرد. مقایسه بین عربستان سعودی و کشورهای خلیجفارس مثل دبی، ابوظبی یا بحرین صحیح نیست. آنها همگی شهری یا امیرنشین هستند درحالی که عربستان کشوری عظیم با هوادارانی گوناگون است: هواداران اسلامی، هواداران سیاسی، خانواده سلطنتی، محافظهکاران و قبایل مختلف. 3/ 1میلیارد مسلمانان جهان به ما نگاه میکنند. حرکت کردن عربستان سعودی همراه با همه این گروههای ذینفع تثبیت شده، خیلی دشوار است.
منظور این نیست که ما مدافع حفظ وضع موجود هستیم. من ناراحتم که زنان نمیتوانند رانندگی کنند، ما تنها کشوری در جهان هستیم که اینطوری است- و در حالی که خریدن دستگاه ویدئو قانونی است و فیلمها را در صفحههای کوچک میبینیم، در اینجا هیچ سینمایی وجود ندارد. این مسائل سطحی و ظاهری به نظر میرسند، اما با اینحال مهم هستند.
آیا نگران این نیستید که برخی همسایگانتان سریعتر از شما پیش میروند؟
عربستان سعودی لنگرگاه منطقه است دقیقا همانطور که آلمان، فرانسه، ایتالیا و انگلستان اهمیت اقتصادی بیشتری از اسلواکی، لهستان یا یونان در اروپا دارند. من قبول ندارم که ما عقبتر از سایرین هستیم اما درسهایی از آنچه در مثلا دبی یا ابوظبی دارد اتفاق میافتد گرفتهایم. کاملا امکانپذیر است از نظر سیاسی محافظهکار باشید و در عین حال اصلاحات را تشویق کنید. در عربستان سعودی چارهای نداریم که محافظهکاری سیاسی را از لیبرالسیم اقتصادی جدا کنیم. هنوز سکسکههایی در این رابطه وجود دارد.
آیا توازن بین محافظهکاران و نوگرایان به هم خورده است؟
قطعا تنش وجود دارد، اما شاه و دولت کاملا طرفدار اصلاحات هستند و در صف جلو حرکت میکنند. من نمیگویم آنها محافظهکار نیز نیستند، آنها هستند. من محافظهکار و یک مسلمان هستم که روزی پنجبار نماز میخوانم اما از نظر اقتصادی و اجتماعی کاملا لیبرال هستم. من تضادی بین این دو نمیبینم. به نظر من، نقش محافظهکاری کمرنگتر میشود یا حداقل اینکه قویتر نمیشود و شاه موضع قوی علیه این گروه اتخاذ کرده است. اگرچه آنچه دولت آمریکا در لبنان، فلسطین و عراق انجام میدهد به ارزشهای لیبرالی کمکی نمیکند.
آیا رویدادها در این کشورها باعث بیثباتی منطقه نمیشود؟ به نظر شما چه خطراتی برای فعالیتاقتصادی دارد؟
من فکر میکنم منطقه خلیجفارس یاد گرفته است که در جبهه اقتصادی با نقاط پرالتهاب اطراف خود چگونه کنار بیاید. در حالی که منافع زیادی از قیمت نفت عایدمان شده است، رونق سرمایهگذاری بسیارجدی است. روشن است که تروریسم یک نوع ریسک است، اما ریسکی که تنزل یافته است. هنگام وقایع ۱۱ سپتامبر، ما در عربستان وارد عملیات ضدتروریستی نشدیم، ما هرگز یک دولت پلیسی نداشتهایم، بنابراین بر روی منحنی یادگیری بودهایم که چگونه با تروریسم مبارزه کنیم. من نمیگویم تروریستها محو شدهاند، اما به مردم غرب میگویم تحت کنترل هستند و قبل از اینکه مرتکب عملی شوند پر و بالشان را میچینیم. در عین حال وضعیت سیاسی در منطقه کاملا باثبات است.
به موضوع سرمایهگذاری برگردیم، فکر میکنید الگوی جریانهای سرمایه بینالمللی تغییر کرده است؟ شما که یک سرمایهگذار بینالمللی هستید جذابترین فرصتهای سرمایهگذاری در چند سال آینده را در کجا میبینید؟
تردیدی نیست پس از وقایع ۱۱ سپتامبر و پس از بنبست سازمان بنادر دبی با دولت آمریکا، بسیاری از سرمایهگذاران منطقه و دولت عربستان سعودی و سایر دولتهای منطقه، پول خود را به سمت اروپا، هند و خاور دور میبرند. سیاست آن روی سکه اقتصاد و مالیه است. برخورد آمریکا با اعراب و جهان اسلام و قضیه سازمان بنادر دبی، اثری منفی، اگر چه نه روی من، گذاشته است.
من اعدادی ندارم تا به شما ارائه دهم اما روند را در ارتباطاتی که با سایر سرمایهگذاران داشتم دیدهام. هنگامی که بانک چین از شرکت هلدینگ پادشاهی خواست تا سرمایهگذار سعودی در بانک آنها باشیم در عرض سه روز پذیرهنویسی برای نخستین 2میلیارد دلار داشتیم و عملا بیشتر شد. با اینحال مبالغ زیادی در اقتصادهای محلی نیز سرمایهگذاری شده است. در چند ماه گذشته با پنج یا شش رییس بانک آمریکایی و بانکهای سرمایهگذاری برخورد کردم که برای آمدن به عربستان صف کشیدهاند تا در اینجا شعبه بازکرده و به شرکتها و افراد ثروتمند خدمت کنند. بررسیها نشان میدهد بیش از یکتریلیون دلار در دوسال آینده وارد خزائن دولتهای خلیجفارس میشود.
حتی اگر نفت ۶۰دلار باشد و اگر اقتصاد جهانی کند باشد مبالغ انتقالی عظیم خواهد بود. جدای از نفت و املاک و مستغلات، چه بخشهای دیگری در عربستان سعودی طی پنج تا ده سال آینده شکوفا خواهد شد؟
هر کشوری باید جایی سرمایهگذاری کند که مزیت و برتری اقتصادی دارد. هنگام نخستین رونق نفتی، عربستان سعودی اعلام کرد میخواهد در تولید گندم خودکفا شود. با اینحال ما هیچ کدام از عناصری که کشاورزی را در این کشور عملی سازد نداشتیم، نه آب فراوان، نه نیروی کار ارزان و نه خاک مناسب. ما نیروی کار وارد کردیم و چاههای عمیق زدیم تا آب پیدا کنیم. آن سیاست یک اشتباه بزرگ بود. پتروشیمی که یکی از بخشهای مشتقه صنعت نفت است احتمالا خیلی مهم خواهد بود. بانکداری و خدمات مالی نیز همینطور.
ما برنامهریزی کردیم یک مرکز مالی بینالمللی در ریاض احداث کنیم تا با بقیه منطقه خلیجفارس رقابت کند اگرچه باید منتظر ماند و دید که آیا موفق خواهد شد. توریسم اسلامی حوزه بالقوه دیگر برای گسترش یافتن است اگر چه فکر نمیکنم درباره توریسم به معنای مصطلح بینالمللی صحبت کنیم.
چه تغییراتی در تخصیص دارایی پورتفوی جهانی خودتان انجام دادید یا قصد دارید انجام دهید؟
پس از۱۱ سپتامبر سرمایهگذاریهای من در آمریکا نه صرفا تاکتیکی بلکه استراتژیکی افزایش یافت. ما واقعا سرمایهگذاری زیادی به تازگی در خاورمیانه نکردیم. اما قصد داریم دههامیلیون ریال سعودی در عربستان در بخشهای مختلف شامل هواپیمایی، مستغلات در جده و ریاض و بانکداری سرمایهگذاری کنیم. در جاهای دیگر خلیجفارس، شعبات هتلهای چهار فصل را در بحرین و دبی افتتاح میکنیم و قصد داریم در دو یا سه سال آینده ده هتل در منطقه داشته باشیم. اما در سایر مناطق به خاطر توسعه یافتن رشد نخواهیم کرد، ما میخواهیم آنچه را که داریم ادغام و مستحکم سازیم.
ممکن است به ما درباره علایق و منافع گستردهتان در رسانههای خبری بگویید؟ علاوه بر جنبه سرمایهگذاری، آیا این راهی برای تغییردادن ذهنیتها از اسلام در غرب و نیز از غرب در خاورمیانه است؟
پرسش خوبی مطرح کردید. ارزش سرمایهگذاریهای من در رسانههای خبری حدود ۵ تا ۶میلیارد دلار است و به داراییهای خاورمیانهای تقسیم میشود که در حول نشان تجاری روتانا است با شش کانال تلویزیونی و کانال اسلامی الرساله، مجلات، ایستگاههای رادیویی و سهامی در ماهواره LBC، همچنین منابع بینالمللی که شامل تایم وارنر، والت دیسنی و نیوز کورپوریشن که سومین سهامدار بزرگ در آنها هستیم. در مرحله بعدی احتمالا مالکیت معنوی دیگری برای هویت رسانهای خود خواهیم داشت.
من باید قاطعانه بگویم که سعی نمیکنیم بر خطمشی سیاسی رسانههای بینالمللیمان تاثیر بگذاریم. اما با توجه به اتحاد و رابطه قوی که با مالکان بنگاههای خبری مثل رابرت مورداک از فاکس نیوز داریم سعی میکنیم پلهایی به وجود آوریم و مسائل را به شیوه منطقی و واقعبینانه بحث کنیم. ما فقط میخواهیم تا فرصت شنیدهشدن به ما بدهند. ما از آنها نمیخواهیم طرفدار عراق، طرفدار فلسطین یا طرفدار اسلام باشند، بلکه از آنها میخواهیم بیطرف باشند. اکثریت مجاری اطلاعرسانی در دنیای عرب، حداقل مطبوعات و تلویزیونها، خواستهها و رویاهای دولتهایشان را منعکس میسازند. بنابراین ما چندان نگران آن نیستیم.
چه کار دیگری میتوان انجام داد تا بین مسلمانان و غرب پل زده شود؟
ما علاوه بر سرمایهگذاری که در دانشگاه اکزتر انگلستان انجام دادیم از طریق بنیاد پادشاهی برنامه مطالعات اسلامی 20میلیون دلاری در دانشگاه هاروارد و مرکزی برای درک اسلام-مسیحیت در دانشگاه جورج تاون تاسیس کردیم. ما دو مرکز آمریکایی در خاورمیانه در دانشگاه آمریکایی بیروت و دانشگاه آمریکایی قاهره ایجاد کردیم و به هر کدام به ترتیب 5میلیون دلار و10میلیون دلار دادیم.
به درخواست ژاک شیراک از جناح اسلامی لوور در پاریس حمایت کردیم و با دانشگاههای انگلستان مشغول مذاکره هستیم تا مراکز جدید اسلام- مسیحیت- یهودیت افتتاح کنیم. ما بیش از ۱۰۰میلیون دلار از پولمان را هر جا که توانستهایم صرف کردیم، اما زمان طولانی لازم است تا آنها نتیجه بدهند.
برای تغییر نگرش تندروها در خاورمیانه چکار میتوان کرد؟ آیا شما با این نظر موافقید که اصلاحات در نظام آموزشی نقش مهمی در چند سال آینده ایفا میکند؟
سرفصل مطالب آموزشی در عربستان سعودی بستر قدیمی و عقبمانده است، من اینرا علنا میگویم و نیاز به کارهای زیادی است. باید در مدارس حجم بیشتری دروس علوم و زبان انگلیسی در سطح ابتدایی تدریس شود. همچنین ریاضیات بیشتر و تاکید بیشتر بر اینترنت که انعکاسدهنده دنیایی است که ما اکنون در آن زندگی میکنیم. اوضاع در دانشگاه اندکی تغییر کرده اما آنجا هم هنوز همان ماجرا برقرار است. از جنبه مطالب دینی، وزارت امور اسلامی یک اعلامیه منتشر ساخته که وعظ و خطابه میانهروانه را در مساجد تشویق میکند و هر چیزی مرتبط با به اصطلاح گسترش اعمال تروریستی علیه یهودیت و مسیحیت را پاک کرده است.
چه سوءبرداشتهایی بین عربستان سعودی و غرب بیشتر شما را برمیآشوبد؟
هر عمل تروریستی که یک مسلمان در غرب و به ویژه در آمریکا انجام دهد کل جامعه مسلمانان را متهم میسازند. برای مثال در واکنش به توطئه تروریستی اخیر در انگلستان، رییسجمهور آمریکا از فاشیسم اسلامی صحبت کرد. یک یا دو نفر، یا ۲۰نفر یا ۱۰۰نفر در آن گروه قرار میگیرند اما کسی نمیتواند حکم کلی درباره ۳/۱میلیارد مسلمان صادر کند. من تایید میکنم که مشکلاتی درون جامعه اسلامی ما وجود دارد، اما قرار دادن همه مسلمانان در یک دسته و نتیجه گرفتن که اسلام دین تروریستی است فقط به آتش دامن میزند. این قطبی کردن اسلام و مسیحیت بسیار خطرناک است. تفاوت اندکی بیناسلام، مسیحیت و یهودیت وجود دارد، آنها همگی به یک خدا معتقدند، به روز قیامت و متون مقدسی که از بهشت میگوید. بلی درست است که یکی میگوید انجیل کلامخدا است و دیگری میگوید قرآن کلامخدا است. اینها تفاوتها هستند اما ما بسیار نزدیک هستیم.
یک روزنامهنگار سرشناس خاورمیانهای به تازگی گفت «همه مسلمانان تروریست نیستند اما همه تروریستها مسلمان هستند.» آیا درون اسلام درباره روند اوضاع فعلی بحثی نمیشود؟
من بخش نخست را تایید میکنم. اما متاسفانه بسیاری از تروریستها در روسیه، تایلند، انگلستان و اسپانیا، به ظاهر مسلمان هستند. به نظر من در دنیای عرب و اسلام نیاز به یک جنبش اصلاحی مهم داریم تا ذهنیتها را تغییر دهیم. ما در جایی هستیم که کلیسای کاتولیک هنگام کنترل اروپا در قرون وسطی در آنجا بود و سیاستمداران در برابر مذهبیون مقهور بودند. من نگرانم که اوضاع قبل از اینکه بهتر شود بدتر گردد دقیقا همانطور که در اروپای قرون وسطی اتفاق افتاد. به همین دلیل است که من حداکثر تلاش خودم را با کمک دیگران میکنم تا پلی بزنیم، به این دلیل درباره سرفصل مطالب درسی فکر میکنیم و طرحهایی در حوزه دانشگاهی داریم.
آیا طرحی برای مسلمانان منطقه، مشابه بنیادهای هاروارد و جورج تاون دارید؟
در داخل دنیای اسلام کاری انجام دادن بسیار پیچیده است. درحالحاضر فقط بنیاد اندیشه عرب را داریم و دولت نیز باید کاری انجام دهد. ما نشانههایی از پیشرفت میبینیم مثلا در همایش اخیر در مکه که بحث در این رابطه شروع شده و مهم است غرب این را درک کند. ما در تاریخ زندگی میکنیم. آیه زیبایی در قرآن میگوید خدا وضع هیچ مردمی را تغییر نمیدهد مگر اینکه آنها خودشان را از درون تغییر دهند. در ۱۰۰سال بعد خواهیم دید چه اتفاقی میافتد، ۵ یا ۱۰سال کافی نیست. ببینید چه مدت زمان طول کشید تا مارتین لوتر اروپا را تغییر دهد. در خاورمیانه اتفاقی نمیافتد مگر اینکه اصلاحگر بزرگی داشته باشیم که جلودار شود.
شرکت هلدینگ پادشاهی در یاری رساندن به زنان پیشتاز بوده است. به ما بگویید در این کشور چه میگذرد؟
من یک محافظهکار اسلامی هستم، من هرکاری برای کمک به مردم انجام میدهم، خصوصا در جامعه اسلامی. اما من به آرمان زنان معتقدم نه صرفا به خاطر خود آنها، بلکه همچنین به خاطر اقتصاد و برای عربستانسعودی. نمیتوان کشوری داشت که ۵۰درصد جمعیت آن زن باشد و سهمشان در بهرهوری فقط ۴ یا ۵درصد بیشتر نباشد. تلاش کردیم تا شرکتمان یک الگو باشد و آنچه من انجام میدهم بازتاب زیادی دارد چون زندگی خبرساز و پرسر و صدایی دارم. برای مثال نخستین خلبان زن، نخستین خدمه پرواز زن و نخستین سوارکار زن را من استخدام کردم. من از مجرای رسانههای خبری خود اینها را تبلیغ و ترویج میکنم. سوارکار زن به امارات رفت و همه درباره او صحبت میکردند هرچند که وی برنده نشد. در تلویزیون خلبان زن میگوید به او اجازه رانندگی در جادهها نمیدهند، اما او میتواند با هواپیما پرواز کند و از آن بالا هرکسی را ببینند. خیلیها از این شیوه پیروی نمیکنند و در نتیجه بسیاری از زنان عربستانی سرخورده و مایوس شدهاند اما اوضاع در حال تغییر است و در آینده بیشتر تغییر میکند.
درباره الولید
شاهزاده الولیدبنطلالبنعبدالغریز السعود، یا معروف به الولید، یک سرمایهگذار کاملا موفق بینالمللی است. او عضو خانواده سلطنتی سعودی (و برادرزاده شاه) و بزرگترین سرمایهگذار خارجی حقیقی در آمریکا است. او نخستینبار در ۱۹۹۱ در غرب معروف شد زمانی که ۵۹۰میلیون دلار بابت ۱۵درصد سهام بانک در حال ورشکستگی سیتیکرپ (که حالا سیتیگروپ شده است) پرداخت.
سرمایهگذاری او خیلی زود میلیاردها دلار ارزش پیدا کرد و حتی این غول مالی از ورشکستگی نجاتیافته و به مرحله سودآوری رسید. به تازگی در صدر اخبار قرار گرفته است چون با بیلگیتس در حال خرید 7/3میلیارد دلار هتلها و تفرجگاههای شرکت فورسیزن است. امپراتوری تجاری الولید شامل سرمایهگذاری مستقیم (در زمین، بانکداری، خردهفروشی، صنعت، رسانههای خبری و ساختوساز) در عربستان سعودی و سایر کشورهای منطقه است به علاوه سهام اقلیت در برخی از شرکتهای معتبر جهانی. علاوه بر سیتیگروپ (که 6/3درصد سهام آن را در دست دارد) داراییهای وی در هتلهای فایرمونت، نیوز کورپرشپن، تایم وارنر، والت دیسنی، قناری وارف، کامپوتر اپل و موتورلا است.
برآورد میشود که او یکی از ثروتمندترین مردان جهان باشد. الولید در طول هفته در وال استریت و هیاتمدیرههای شرکتها میچرخد اما پایان هفته را در خیمههای درون صحرا نزدیک ریاض میگذراند. او درعینحال که به مساجد موطن خود کمک میکند بیتابانه به آرمانهای زنان نیز توجه دارد و مثلا با افتخار میگوید یکی از خلبانهای هواپیمای خصوصی او زن است.
آمار حیاتی: متولد 1955 در ریاض عربستان سعودی. فرزند طلال بنعبدالعزیز آلسعود و ملکه مونا اصلح (دختر نخستین نخستوزیر لبنان امروزی)، نوه بنیانگذار عربستان سعودی. متاهل و دارای دو فرزند.
تحصیلات: لیسانس مدیریت بازرگانی از کالیفرنیا در۱۹۷۹. فوقلیسانس علوم اجتماعی از دانشگاه سیراکوز در ۱۹۸۵، دکترای مدیریت بازرگانی از دانشگاه کیونگوون کرهجنوبی در ۱۹۹۸و دکتری حقوق از دانشگاه سیراکوز در۱۹۹۰.
سایراطلاعات: کارآفرین خصوصی و سرمایهگذاری بینالمللی، در حوزههای مختلف کسبوکار. - تقدیر در دومین مجمع اقتصادی زنان در قاهره در 2005 به خاطر پشتیبانی از نقش زنان در اقتصاد و جامعه. - دریافت جایزه مالیــه اسـلامی شیخمحمدبن راشد آل مکتوم در 2006 به خاطر یک عمر تلاش در سرمایهگذاری مسوولانه اجتماعی.
ارسال نظر