فقط نیم درصد از مردم فعالانه دادوستد می‌کنند

دارایی‌های مالی کم ریسک را باید به مردم واگذار کرد گروه بورس - محسن ایلچی: گفت‌وگوی پیش‌رو حاصل ۴۰ دقیقه مصاحبه با رییس هیات مدیره شرکت در حال راه‌اندازی بورس است: «در فکر مکان مناسب هستیم و قرار شد برخی از نیروهای شرکت در همان ساختمان سازمان بورس فعالیت کنند.» مصطفی امید قائمی که از مدیران دوره پیشین مدیریت سازمان بورس است، در این گفت‌وگو نسبت به کیفیت روند حرکت بازار، از گذشته تاکنون نگاه انتقادی اما کارشناسی دارد: «ما آمدیم پر ریسک‌ترین دارایی یعنی سهام عادی را به مردم فروختیم». یا در بخش دیگر می‌گوید: «این سوء‌مدیریت‌ها بود که ...».

ناظر بازار دیروز و رییس هیات مدیره امروز، زیادی محافظه‌کار نیست و این برای یک مصاحبه‌گر خوب است: «مکانیزم معاملات در حال حاضر به‌طور کل اشتباه است.» همین‌جا ناگفته نماند که یک جمله او در سمت‌وسوی مصاحبه خیلی موثر بود: «ما فقط نیم میلیون سهامدار فعال داریم.» همین عبارت بود که نگاه نقادانه او را به طرح سایر پرسش‌های مصاحبه سوق داد:

«نظرتان درباره شاخص کل چیست؟ حجم مبنا، دامنه نوسانات و سهام عدالت چطور؟» او در عین‌حال از

«یک چیز» دفاع می‌کند: «اقداماتی که از سال ۷۹ انجام شده در کل خوب بود» «قائمی» در حین مصاحبه جمله‌ای را بیان می‌کند که یادآور عبارت معروف دستیابی به «ارزش بازار ۱۰۰میلیارد دلاری است: «تعداد سهامداران در کشور باید به ۳۵میلیون سهامدار برسد» یعنی یک رشد ۱۶۵۰ درصدی از ۲میلیون به ۳۵میلیون نفر! آقای «قائمی» که کاندیدای جدی مدیرعاملی شرکت بورس بود، هم‌اکنون مدیرعاملی شرکت صبا تامین از زیرمجموعه‌ها «شستا» است. اولین مصاحبه وی با «دنیای اقتصاد» در سمت رییس هیات مدیره شرکت بورس را بخوانید:

به نظر می‌رسد که روند تاسیس شرکت طولانی شده است، هم‌اکنون شرکت بورس چه برنامه‌ای دارد؟

شرکت سهامی بورس مراحل نهایی ثبت را طی می‌کند.

در حال حاضر وظایفی که در قانون جدید بورس اوراق بهادار تعیین شده در حال پیگیری است. برای مکان شرکت به‌صورت کوتاه‌مدت ساختمانی را در نظر داریم، اما با موافقت‌هایی که رییس سازمان داشتند، قرار است برخی از نیروهای شرکت در همان ساختمان سازمان بورس فعالیت کنند.

وضعیت استقرار شرکت چگونه است؟

شرکت سهامی بورس قرار است در بلندمدت به مرکز مالی کشور مبدل شود، ساختمان شرکت، یک جای نمادین خواهد بود، چرا که با الکترونیکی شدن بازار سرمایه بسیاری از ارسال و مراسلات از طریق سیستم‌های یکپارچه انجام خواهد گرفت و دیگر نیازی به رفت و آمد نیست.

اما به هر حال هیات مدیره در حال رایزنی برای انتخاب مکان شرکت سهامی بورس است.

در این مرحله نیروهای سازمان بورس که تجربه فعالیت در بازار را دارند، جذب می‌کنیم. تا نیروهای دیگر را سازمان‌دهی کنند.

در واقع وظایفی که برعهده شرکت گذاشته شده را با در اختیار داشتن نیروهای باتجربه و متعهد به انجام خواهیم رساند. من فکر می‌کنم با خصوصی اداره شدن بازار سرمایه توسط شرکت سهامی بورس، نباید در روند توسعه بازار خللی ایجاد کند.

به نظر شما با این تعداد معدود سهامدار نیازمند تالار جداگانه هستیم؟

بازار سرمایه کشورمان کوچک است، به طور میانگین اگر بخواهیم در نظر بگیریم طی سال، افرادی که به شرکت‌های کارگزاری برای خرید و فروش سهامشان مراجعه می‌کنند، تنها نیم درصد از جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند. در حالی‌که گفته می‌شود ۲میلیون کد سهامداری برای مردم صادر شده است، اما بیش از نیمی از کدها، غیرفعال است. مجموع سهامداران فعال بازار سرمایه به یک میلیون نفر هم نمی‌رسد.

بورس تهران کوچک است و به همین دلیل شاخص‌های موجود عملکرد واقعی بازار را نشان نمی‌دهند.

باید شاخصی را طراحی کنیم تا سهمی را که بورس می‌تواند از کل اقتصاد جلب و جذب کند و سرمایه‌هایی که جذب بازار سرمایه می‌شود با آن شاخص واقعی محاسبه شود.

بنابر این شما هم بر این عقیده‌اید که شاخص‌های بورس تهران وضعیت واقعی بازار را نشان نمی‌دهد؟

بله ! شاخص‌های فعلی واقعیات بازار سرمایه را نشان نمی‌دهند، شاخص کل در روزنامه‌ها و سایت‌های مختلف مثلا تجزیه و تحلیل می‌شود، اما به واقع شاخص کل معیار بازدهی یا کارایی بازار نیست.

در زمانی‌که شاخص، ۱۰۰ واحد کاهش می‌یابد، هیچ شرکتی جرات نمی‌کند، نمادش را باز کند، در هیچ یک از بورس‌های دنیا بدین‌صورت نیست. اما بورس تهران با خیلی از بورس‌های جهان متفاوت است.

یا نسبت P/E در بورس کشورهای پیشرفته بسیار بیشتر از آنچه در کشور ما اتفاق می‌افتد، است. به‌دلیل اینکه P/E سهم‌ها در بازار ما پایین است و شاخص کل نیز با ریزش مواجه می‌شود.

باید علاوه بر شاخص، روی P/E بازار سرمایه ایران نیز بازنگری‌ شود.

پس شما به عنوان رییس هیات مدیره بورس تهران معتقدید که P/E بازار باید افزایش یابد؟

واقعیت امر این است که اگر شاخص P/E شرکت‌ها در بازار پایین است، این از سوء‌مدیریت ما است. ما نتوانستیم بازار سرمایه‌ای عمومی و همگانی ایجاد کنیم.

باید برنامه‌هایی برای جذب سپرده‌های مردمی و تبدیل آن به دارایی‌های مالی داشته باشیم. علاوه بر آن سرمایه‌گذاری‌های خارجی را نیز ترغیب به سرمایه‌گذاری در بورس تهران کنیم.

شما از یکسو معتقدید که P/E بازار باید افزایش یابد که این خود، باعث افزایش ریسک بازار می‌شود، از سوی دیگر می‌گوید باید سپرده‌های مردم را جذب کنیم که این کار نیازمند کاهش ریسک بازار یا بدون ریسک بودن بازار است، آیا این دو ایده مغایر هم نیست؟

یکی از دلایلی که مردم به بازار سرمایه کشورمان اطمینان و اعتماد نداشته و سرمایه‌گذاری نمی‌کنند، این است که ما آمده‌ایم پرریسک‌ترین دارایی مالی یعنی سهام عادی را به آنها عرضه کرده‌ایم. از این‌رو تمامی افرادی که در حال حاضر در بورس تهران مبادرت به خرید و فروش سهام می‌کنند، تنها نوسان‌بگیر هستند و دید طولانی مدت بر روی هیچ سهمی ندارند. در حالی‌که واقعیت امر این است که افرادی که سهامی را خریداری کرده و یک یا دو سال نگه می‌دارند از نوسان‌گیرها بیشتر سود می‌کنند.

اکثر سرمایه‌گذاران فعلی بورس تهران، نوسان‌بگیر بوده و دید بلندمدت ندارند.

باید روی دید و دیدگاه سهامداران کار شود، با اعتمادسازی با اطمینان دادن به اینکه در طولانی‌مدت سود بیشتری عاید سهامشان خواهد شد و با عرضه سهام عادی به مردم که بسیار هم پرریسک بوده، نتوانستیم اعتماد عمومی مردم را به بازار سرمایه جلب کنیم. اگر می‌آمدیم اوراق مشارکت، عرضه می‌کردیم، اول خودمان یاد می‌گرفتیم که چگونه به تعهداتی که به مردم داریم، تحقق ببخشیم و دوم اینکه مردم با دیدن سود تضمین شده به بازار اعتماد می‌کردند و در مراحل بعدی سهام عادی به آنها می‌فروختیم.

برای اینکه بازار سرمایه کشورمان همگانی و عمومی‌تر شده و دیدگاه سهامداران به بازار بلندمدت‌تر شود، باید ابتدا اوراق مشارکت یا سهام ممتاز با سود تضمین‌شده به آنها عرضه کنیم و در مراحل بعدی سهام عادی به آنان بفروشیم، زیرا اکثر مردم ریسک‌گریز هستند و از به مخاطره افتادن سرمایه‌هایشان وحشت دارند.

تصور می‌کنید توزیع سهام عدالت می‌تواند مردم را با سهام کم‌ریسک آشنا کند؟

سهام عدالت به آشنایی مردم با بازار سرمایه کمک زیادی خواهد کرد، اما چگونگی اجرا در این بین حائز اهمیت است.

سهام عدالت به عمومی‌تر شدن و همگانی شدن بورس، کمک زیادی می‌کند، اما موفقیت یا عدم موفقیت آن بیش از هرچیز به کیفیت اجرای آن بستگی دارد.

مثلا دولت باید بیاید به این سوالات در خصوص واگذاری سهام عدالت پاسخ دهد.

آیا چادرملو و گل‌گهر در اوج قیمت هستند یا خیر؟ اگر در اوج قیمت است، آیا باید آن را واگذار کند؟

وقتی دولت شرکت‌های زیان‌ده را واگذار می‌کند، این نقد وجود دارد که دولت شرکت زیان‌ده را واگذار می‌کند و خصوصی‌سازی به‌ همین دلیل شکست‌خورده است. حالا که شرکت‌های سودده را واگذار می‌کند، این تحلیل را شما ارائه می‌کنید؟

خیر منظور این است که دولت بعد از اینکه سهام را به مردم واگذار کرد، نباید شرایط و اطلاعات را تغییر دهد، بدین معنی که شرایط چادرملو و گل‌گهر بستگی به تصمیمات دولتی دارد. عوارضی که برای بهره‌برداری از معدن گرفته می‌شود، در‌حال‌حاضر مبلغ کمی است. اگر دولت تصمیم بگیرد، این نرخ را افزایش دهد، روی قیمت سهام این شرکت قطعا تاثیرگذار خواهد بود.

یعنی نباید خاطره «صدرا» تکرار شود؟

بله! نباید اتفاقی که برای سهامداران صدرا افتاد، دوباره برای عده جدیدی از سهامداران تکرار شود. درخصوص بانک‌ها نیز همین اتفاق افتاد. به طوری که در ابتدای امر دولت آمد، مجوز ایجاد بانک‌های خصوصی را صادر کرد و این صنعت به راه افتاد، اما بعدها نرخ بهره را کاهش داد. وقتی دولت‌ می‌آید، مجوز صادر می‌کند و بخشی از کار را به بخش‌خصوصی واگذار می‌کند، باید چشم‌انداز آن را در نظر بگیرد، چشم‌انداز آن باید طی ۸سال روشن و شفاف باشد.

باید به اعتماد مردم به سرمایه‌گذاری در بخش‌خصوصی احترام گذاشت.

در‌حال‌حاضر اگر دولت تصمیم به واگذاری سهام صنایع مس و یا آلومینیوم را دارد، باید چشم‌انداز ۸ساله آن را مشخص کند.

عرضه و تقاضا در بورس باید به طور همزمان تقویت شود، هنگامی که عرضه را در بازار ایجاد می‌کنیم باید تقاضا را نیز در راستای آن داشته باشیم که برای همه اینها برنامه‌ریزی لازم است.

هنگامی‌ که قدرت، اقتدار و تصمیم‌گیری را دولت در بخش‌هایی از اقتصاد به بخش‌خصوصی واگذار می‌کند و تنها نظارت و کنترل را به دست می‌گیرد، تمامی اینها خصوصی‌سازی است.

خصوصی‌سازی فقط واگذاری سهام نیست، وقتی که شما اجرای یک وظیفه را واگذار می‌کنید و مجوز برای بانک‌های خصوصی صادر می‌کنید، این خصوصی‌سازی است.

موفق‌ترین سال خصوصی‌سازی در طی این‌ سال‌ها، سال ۱۳۸۲ بوده که بیش از ۹۰۰میلیارد تومان از شرکت‌های دولتی به بخش‌خصوصی واگذار شد.

سازمان صنایع ملی به طور کامل جمع شد و در حال تسویه است، بانک صنعت و معدن عمده شرکت‌هایش را واگذار کرد، بنیاد مستضعفان تعدادی از شرکت‌هایش را به بخش‌خصوصی سپرد و حتی تامین‌اجتماعی نیز به این نتیجه رسید که فعالیت‌های بزرگ اقتصادی انجام دهد.

در واقع واقعیت‌ خصوصی‌سازی طی این سال‌ها خیلی بیشتر از ارقامی است که سازمان خصوصی‌سازی اعلام می‌کند. فرهنگ خصوصی‌سازی با مجوز‌هایی که برای بانک‌ها، بیمه‌ها، کارگزاری‌های خصوصی و ایجاد خطوط کشتیرانی داده شد، آغاز و به ارگان‌ها و نهاد‌های بزرگ‌تر کشیده شد.

عزم راسخ خصوصی‌سازی در کشور به وجود آمده و در حال پیشروی است، اما در آمار و ارقام نمی‌گنجد.

پس شما معتقدید که کیفیت عرضه هرسهم فرق می‌کند و دولت هرسهمی را نباید عرضه کند؟

به طور قطع این عرضه است که تقاضا را به دنبال دارد، فعالان بازار سرمایه نقش تعیین‌کننده‌ای در تقاضا دارند. مثلا اگر بازار بیاید صنعت مس را عرضه کند. حتما تمامی آن به فروش خواهد رسید. در واقع اگر نوسان‌گیرهای بازار بدانند که ۱۰درصد نوسان مثبت عایدشان می‌شود، سهام مس روی زمین نخواهد ماند.

شما توجه داشته باشید، اگر سهام مس را به بازار سرمایه عرضه کردید و بین ۵۰ تا ۶۰میلیارد تومان از سرمایه‌های مردم جذب کنید و در عرضه بعدی نیز همان اتفاق افتاد، اما می‌بینید که سهامی که قبلا خریداری شده است، قیمت آن افت می‌کند. این تجربه عرضه اولیه سهام‌هایی است که در طی سال‌های ۸۲ تا ۸۳ عرضه شد. قیمت اولیه آن خیلی خوب بود. یکسری آمدند ابتدا خریداری کرده‌اند، نوسان گرفتند، فروختند و از بازار خارج شدند، بعد قیمت آن برگشت و افت کرد اما الان این سهم را به قیمت خرید روز عرضه، نمی‌توان فروخت زیرا تقاضایی برای آن وجود ندارد.

پیشنهاد شما چیست؟

ما باید ابزارهای مالی با تضمین برای جذب سرمایه‌های مردم به بازار سرمایه طراحی کنیم.

اگر خواهان حضور اکثریت مردم در بورس هستیم، عرضه سهام به آنها باید به صورت تضمین‌شده و از طریق صندوق‌های سرمایه‌گذاری ارائه شود، برای درگیر کردن اکثر افراد جامعه به داشتن دارایی‌های مالی و حضور در بورس باید سهام با سود تضمین شده در اختیارشان قرار دهیم تا بتوانیم سرمایه‌های مردمی را جذب کنیم.

کار تخصصی به مردم ارائه دهیم، در عین حال ابزاری را طراحی کنیم که در ابتدای امر سرمایه‌گذاران نفع ببرند، نه اینکه متضرر شده و از بازار سرمایه خارج شوند.

تجربه صندوق‌های مشاع را داریم، چندان موفق نبود؟

چرا چند کارگزار دارای صندوق هستند و یکی از آنها کاملا موفق بوده است. باید صندوق‌های سرمایه‌گذاری را از طریق شرکت‌های کارگزاری فعال کنیم و در آن سبدی از سهام تشکیل و برگه‌های این صندوق را در میان مردم توزیع کنیم، این بهترین راهکار برای جلب و جذب سرمایه‌های مردمی است و از این طریق اعتماد آنان را به بورس نیز جلب می‌کنیم که بعد از آن بروند سهام عادی خریداری کنند و فعالیت‌های اقتصادیشان را در بازار سرمایه کشور انجام دهند.

منظور شما تجربه توزیع سهام عدالت از طریق تعاونی‌های استانی و صندوق‌های سرمایه‌گذاری استانی است؟

با روش دادن سهام عدالت به مردم از طریق شرکت‌های تعاونی و کارگزاری موافق هستم، به شرط اینکه به خوبی مدیریت شود.

نه گران‌فروشی دولت جایز است، نه ارزان‌فروشی، اگر سهام عدالت به صورت سبد سهام به مردم واگذار شود، بهتر است.

ببینید ما آمدیم در طی سال‌های ۸۲ تا ۸۳، سهام ۴۸شرکت را به مردم عرضه کردیم که با استقبال خوبی هم مواجه شد، به طوری که ۳۰۰میلیارد تومان سهام غدیر به فروش رفت.

شاید آن روز قیمت غدیر، بانک ملی و یا... گران بود اما مردم خریدند.

طی سال‌های ۸۳ تا ۸۴ به نقطه عکس رسیدیم، به طوری که مردم اکثرا سهام‌های خود را عرضه کردند، برای فروش.

اگر ما به نقطه‌ای برسیم که سهام را با قیمت مناسب به مردم عرضه کرده و کاری کنیم که سودی عاید سهامداران شده و دیدشان به بازار سرمایه دید بلندمدتی شود.

آن موقع می‌توانیم ادعا کنیم بورس ما در روال مثبتی در حال حرکت است.

پس در مجموع شما دوره قبل را موفق ارزیابی می‌کنید؟

در مجموع می‌توان گفت، اقداماتی که از سال ۷۹ به این طرف در بورس تهران انجام گرفته، مثبت بوده است. دوره‌ای بوده که باید طی می‌شد، در کل خوب عمل شده است. اما در‌حال‌حاضر اگر ما بتوانیم تعداد ۵۰۰هزار نفر سهامدار را در کشور به ۳۵میلیون نفر سهامدار برسانیم، می‌توانیم ادعا کنیم که خوب کار کرده‌ایم.

وقتی توانستیم سرمایه‌های مردمی را خوب جذب بازار سرمایه کرده و به آنها سود برسانیم و اطمینان آنان را به بازار جلب کنیم، می‌توانیم ادعا کنیم درست کار کرده‌ایم.

دیدگاهتان در رابطه با سیستم معاملات چیست؟

در‌حال‌حاضر مکانیزم معاملات در بورس به طور کل اشتباه است، سامانه معاملات عمده بازار باید از معاملات خرد مردم جدا شود، معاملات عمده باید به صورتی انجام گیرد که به صورت دائمی بوده و بتواند شفافیت بازار را به دنبال داشته باشد.

اما آخرین سوال، نظرتان درباره اجرای سیاست حجم مبنا و دامنه محدود نوسان چیست؟

به طور حتم روش حجم مبنا و محدودیت نوسان ما که از همه بورس‌های جهان کمتر است، غلط است، اما واقعیات بازار سرمایه ما نیز فعلا همین است.

بازار سرمایه کوچک، همه سهامداران نوسان‌بگیر، ریسک بسیار بالا، اینها همه مسائلی است که خود سازمان نیز به آن واقف است، اما اگر تصمیمی در این خصوص گرفته نمی‌شود، به خاطر شرایط خاص بازار سرمایه ایران است.