گفتوگو با جوانترین کاندیدای اصلاحطلب شورای شهر تهران
شعار من ساماندهی بازارها است
شهاب با جدیت در پی پیروزی در سومین دوره انتخابات شورای شهر تهران است و میخواهد تلاش کند تا این اتفاق تازه هم به وقوع بپیوندد. او به آرامی و با کلماتی شمرده از حقوق مصرفکنندگان سخن میگوید و با صدایی تند از مدیریت واحد شهری و متشکل شدن بازارهای مختلف دفاع میکند.
صحبت کردن با یک چهره جوان که میخواهد جایی برای خود در میان مسوولان اجرایی کشور باز کند تا حد زیادی مشکل است، چون خاطرات زیادی از عملکرد مدیران و مسوولان قدیمی در ذهن خود جای داده و حالا بر این باور است که باید بسیار از قدیمیها نه اینکه آدمهای قدیمی بلکه راهبردها، اندیشهها و تجربههای قدیمی را به مرخصی فرستاد. شهاب طباطبایی کاندیدای جوان یا به تعبیر امروزی کاندیدای نسل سوم نیز از این منظر قابل تعریف است. البته او وقتی روبهروی ما نشست با قاطعیت در مورد بایگانی راهکارهای تجربه شده سخن نگفت، اما دائم از این صحبت میکرد که حالا دیگر باید دگرگون بود یا دگرگون عمل کرد و این دگرگون شدن شاید بارزترین وجه یک کاندیدای جوان است.
شهاب با جدیت در پی پیروزی در سومین دوره انتخابات شورای شهر تهران است و میخواهد تلاش کند تا این اتفاق تازه هم به وقوع بپیوندد. او به آرامی و با کلماتی شمرده از حقوق مصرفکنندگان سخن میگوید و با صدایی تند از مدیریت واحد شهری و متشکل شدن بازارهای مختلف دفاع میکند. برنامههایی که دارید بیشتر بر چه محوری استوار شده است؟
برنامههای زیادی دارم، اما ترجیح میدهم تو از برنامههای اقتصادی من بپرسی. شاید مخاطبان روزنامه دنیایاقتصاد نخواهند در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی صحبت شود به خصوص اینکه میدانم، روزنامه شما طرفدار نظریه اصالت اقتصاد بر سیاست است.
یک کاندیدای جوان، چه برنامههایی برای اداره یک شهر بزرگ دارد؟
میتوانی به طور مشخص بگویی که منظورت در چه بخشهایی است.
در مورد همه مسائلی که در حوزه اقتصاد شهری میگنجد.
بسیار خوب، شاید بهتر باشد از بازار شروع کنیم. واژهای که شما در دنیایاقتصاد خیلی دوستش دارید.
آقای شهاب طوری حرف میزنی که انگار همیشه روزنامه دنیایاقتصاد میخواندهای و با مکاتب اقتصادی هم آشنا هستی.
خواندن کتابهای اقتصادی به خصوص در حوزه مکاتب اقتصادی مورد علاقه من است.
چیزی که تو گفتی، مثل این میماند که من بگویم رونالدو خوب بازی میکند و تو فکر کنی که من یک مفسر معروف فوتبال هستم. من اقتصاد را نه به صورت تخصصی که به صورت عمومی مطالعه کردهام و تا این حد میدانم که «آدام اسمیت» کی بوده و میلتون فریدمن چه عقیدهای داشته است.
اتفاقا به موضوع مهمی اشاره کردی. گفتی که اگر کسی بگوید رونالدو خوب بازی میکند، دلیل بر این نیست که او مفسر فوتبال است. خیلیها در این کشور، نه تنها میدانند که میلتون فریدمن چه کسی بوده است که خیلی از کتابهای او را هم خواندهاند اما آیا این دلیل بر این میشود که آنها اقتصاددان هستند؟
من نگفتم اقتصاددان هستم. گفتم اقتصاد خواندن را دوست دارم و زمانی که از بازار صحبت میشود میدانم که منظور، سبزه میدان و خیابانهای اطرافش نیست. یا وقتی میبینم در مورد قیمت مسکن دارید حرف میزنید، میفهم که دلیل افزایش قیمت چه میتواند باشد.
دلیل افزایش قیمت را میگذارم برای بعد، اول بازار را تعریف کن.
هر زمان دادوستدی صورت گیرد، بازار به وجود آمده است. فرقی نمیکند که این مبادله در سبزه میدان صورت گرفته باشد یا در اینترنت.
به عبارتی بازار جایی است که یک فروشنده دارد و یک خریدار، فروشنده وظیفه دارد کالای با کیفیت تولید کند (البته در فضایی) که دولت باید مولفههایی چون امنیت و شاخصهای استاندارد اقتصادی را در آن ایجاد کند) و خریدار نیز صاحب حق انتخاب است. این مفاهیم از عناصر اصلی بازار هستند.
کاری به معنی اصلی بازار نداشته باشیم. اتفاقا سوال من در مورد بازار سبزهمیدان است. نظر تو در مورد بازار قدیمی تهران چیست؟ پاساژها را بیشتر دوست داری و یا بازار قدیمی تهران را؟
من در کل معتقدم باید در جهت تحکیم بازار گام برداریم. کاری به دیدگاه سیاسی بازاریها ندارم. اما اگر وارد شورای شهر شوم، حتما اصلاح نظام بازار را پیگیری خواهم کرد.
منظورت را نمیفهمم. بیشتر در مورد بازار صحبت کن. این نماد قدیمی مبنای اقتصادی بازار را نیز شامل میشود؟
به نظر من بازار تهران، از جهاتی نمونه یک بازار مدرن است. بازاری که در آن کشف قیمتها تقریبا صورت میگیرد. گردش اطلاعات به اندازه کافی وجود دارد. در مقابل سیستمهای حمل و نقل مدرن، انعطاف دارد. اعتبار در آن حرف اول را میزند. در بازار تهران، هر اوراق بهاداری مثل چک، سفته و حواله به راحتی دادوستد میشود. در واقع بازار تهران بدون توجه به کمبودهای قانونی، کار خودش را میکند و نیازمند توجه دیگران است.
من طرفدار استقرار نظام بازار تهران بر بازارهای اطراف و دیگر نقاط تهران هستم.
یعنی شکلگیری بازارهای متشکل؟
دقیقا. زمانی که شما وارد یک فروشگاه میشوید، اطلاع کمی از قیمتها دارید. با تنوع مواجه نیستید. بنابراین مجبور هستید با شرایط طرف عرضه، کنار بیایید. اما اگر چند فروشگاه اطراف تو باشد هیچوقت خودت را مجبور نمیکنی که شرایط عرضه را بپذیری. اگر اشتباه میکنم، اصلاح کن.
اگر بخواهم مثالی بزنم باید به بازار مبل یافتآباد اشاره کنم. تشویقهای شهرداری در یک دوره خاصی، باعث شد که خیلی از مبلسازان کشور، به این منطقه عزیمت کنند. آنها کم کم فروشگاهها و نمایشگاههایشان را هم در همین منطقه دایر کردند. بهگونهای که در حال حاضر، من و تو شاهد فعالیت صدها نمایشگاه مبل در این منطقه هستیم. وقتی وارد بازار مبل یافتآباد میشوی، اول تنوع را میبینی. بعد قیمت را کشف میکنی و بعد رقابت را میبینی. در چنین بازاری همه چیز به نفع مصرفکننده یعنی من و تو تمام میشود.
و تو قصد داری این الگو را در تهران دنبال کنی؟
بله، بدون شک الگوی بازار یافتآباد، برگرفته از بازار تهران است و من اگر بتوانیم وارد شورا شوم، به شدت روی این موضوع کار خواهم کرد. ما در حال حاضر، بازارهای متشکلی مثل بازار کفش و کیف و یا عینک در تهران داریم. همه میدانیم به اصطلاح بورس این کالاها کجا است، اما در خیلی موارد، چنین بازارهایی نداریم و یا اگر در گوشهای از تهران داریم، ممکن است در چهار گوشه دیگر نداشته باشیم.
پس ساماندهی بازارهای تهران، شد شعار اول تو. دیگر چه برنامهای داری؟
در مورد بازارها هنوز حرف دارم. فکر میکنم، مشکل اصلی اقتصاد تهران، عرضه و تقاضا است. لااقل در مورد کالاهایی مثل مرغ، تخممرغ، میوه و سبزی، به وضوح شاهد اختلال در قیمتها هستیم. فکر میکنم با ایجاد بازار «آن لاین» میوه و سبزی و راهاندازی تابلوی «آن لاین» قیمتها در تهران بتوانیم، قیمتها را شفاف کنیم.
همان طور که میدانید. حرکت خزنده افزایش قیمتها تا حدی به خاطر اخلال در عرضه به وجود میآید و اگر دقت کرده باشی، حتما تایید میکنی که بعد از هر تعطیلات قیمتها به صورت خزندهای در تهران رشد میکند. یعنی عرضهکننده عمده میوه، در هر اخلالی که در سیستم عرضه بهوجود میآید سطح قیمتها را بالاتر میبرد. بنابراین شهرداری باید در بازارهای میوه و ترهبار را همواره باز نگه دارد. من فکر میکنم دولت هم باید به این سمت پیش برود که به جای زدن تابلوی قیمتها در میادین ترهبار، نظام عرضه و تقاضا را اصلاح کند. بخشی از این کار میتواند توسط شهرداری صورت گیرد و بخشی دیگر آن، قطعا در حیطه اختیارات و وظایف دولت است مخصوصا این که دولت در مورد بسیاری از کالاها عادت به قیمتگذاری و دخالت در عرضه دارد. این اتفاق معضلات بازار را تشدید میکند. برای همین شورای شهر باید در جهت اصلاح روشهای دولتی عمل کند.
در مورد اصلاح ساختار شهرداری چه برنامههایی به ذهنت میرسد»؟
اصلاح ساختار شهرداری ضروری است. به نظر من، خیلی مسخره است که مردم گاهی مجبور میشوند برای دادن عوارض و دیگر پرداختیها، پشت در اتاقهای شهرداری تهران، صف تشکیل دهند. چرا نباید این روند دگرگون شود؟ برای حل اینگونه معضلات، باید کاری اساسی صورت داد. یک راهحل میتواند این باشد که وب کیوسکهایی در شهرداری مناطق مختلف تهران ایجاد کنیم. نمیدانم تا کی باید مناسبات حاکم بر شهرداری تهران، سنتی و قدیمی باشد. حالا دیگر بانکهای دولتی هم در عمل مجبور شدهاند به مشتریان خود احترام بگذارند، اما نمیدانم. این مناسبات چرا هنوز در شهرداری تهران، تغییر نکرده است.
در مورد بودجهریزی شهرداری و اصلاح ساختار آن، به طور قطع دوستان دیگر ائتلاف اصلاحطلبان که سابقهای در بودجهریزی و امور اقتصادی دارند. برنامههایی تدوین کردهاند.
از بودجه گفتی و اصلاح ساختار آن. فکر میکنید چند منبع برای ایجاد درآمد وجود دارد؟
به طور قطع منابع زیادی وجود دارد، ما در حال حاضر در حال فروش ناموس شهر هستیم. درآمدهای شهرداری بیشتر از راه فروش ناموس شهر به دست میآید.
در حالیکه راههای زیادی برای ایجاد درآمد بیشتر وجود دارد. به عنوان نمونه استفاده از پول و سرمایه بخشخصوصی و سرمایهگذار خارجی، جایی در تامین منابع مالی شهرداری تهران ندارد.
شهرداری تهران فقط یک بار اوراق مشارکت منتشر کرده است، در حالیکه میدانیم یکی از بهترین راههای جذب نقدینگی، میتواند فروش اوراق مشارکت باشد.
به نظر من شهرداری تهران میتواند برای اجرای پروژههای بزرگ شهر تهران، دست نیاز به سوی بخشخصوصی دراز کند. بخش خصوصی و مردم میتوانند به صورت مستقیم و غیرمستقیم در طرحهای عمرانی شهر تهران شریک باشند. در عینحال شهرداری میتواند ناشر معتبرین و سودآورترین اوراق مشارکت اقتصاد ایران باشد. اگر چنین اتفاقی بیافتد، دولت هم میتواند اجازه دادوستد اوراق مشارکت شهرداری در بورس تهران را صادر کند یا شهرداری میتواند برای تشویق بخش خصوصی، شرایط دادوستد صورت وضعیت پیمانکاران را در بورس فراهم کند.
من طرفدار روانسازی امور هستم. مثلا اگر من مدیرعامل بانک ملی بودم، حتما با هماهنگی با نیروی انتظامی، بانکهای سیاری راهاندازی میکردم تا ساعت هفت شب، دور بازار تهران راه بیافتد و پولهای بازاریان را جمع کنند. به جای اینکه بازاریها، به بانک بروند، چرا نباید بانک سراغ بازار برود.
در مجموع میخواهم بگویم شهرداری تهران باید از شکل سنتی و قدیمی خودش خارج شود و به فکر تامین نیازهای جدید مردم هم باشد.
در مورد حل معضل ترافیک چه برنامهای دارید؟
در همه جای دنیا، راهنمایی و رانندگی، زیر نظر شهرداری فعالیت میکند. این کار چند ویژگی مثبت دارد. اول اینکه مدیریت شهر با استفاده از امکانات شهرداری تهران و نیروی راهنمایی و رانندگی، میتواند تصمیمی واحد برای حمل و نقل شهر بگیرد. در مواردی شاهد هستیم که راهنمایی و رانندگی قبل از اینکه خرجی کرده باشد، هزینه آن را از مردم میگیرد. به طور مثال جریمهها بالا میرود، اما خیابانها عریض نمیشود. مردم جریمه میدهند اما در خیابانهای ناهموار و پر از گودال رانندگی میکنند. هیچکس خودش را مسوول نمیداند چرا که مدیریت موازی در شهر تهران وجود دارد.
گذشته از آن، ساختار تاکسیرانی و اتوبوسرانی تهران مشکل دارد و باید تغییر کند. من اگر وارد شورای شهر شوم، حتما تاکسیرانی را متحول میکنم. ایجاد اتحادیه رانندگان تاکسیهای مردمی، الزامی است برای اینکه شهر از وجود رانندگان سواری بینام و نشان راحت شود، باید ضمن نوسازی و اصلاح ناوگان حمل و نقل شهری، به فکر تهیه شناسنامه و نام و نشان برای سواریهای سطح تهران باشیم. شهرداری باید در اقدامی سریع، خودروهای سواری تهران را در قالب یک اتحادیه ساماندهی کند. اتحادیه هم باید وظیفه داشته باشد که موضوع شناسنامهدار کردن رانندگان سواریها را پیگیری کند.
چنین اتفاقی میتواند ضمن کاهش بار ترافیک، در کاهش مفاسد اجتماعی هم موثر باشد.
ارسال نظر