اقتصاد ایران و صنایع ابرتکنولوژیک - ۲۰ آذر ۸۵
بخش پایانی
یکی دیگر از سیاستهای اشتباه، ارائه یارانههای هنگفت به مصرف انرژی است، این رقم در حال حاضر در حدود ۱۰درصد تولید ناخالص ملی ایران را شامل میشود، در صورتی که حتی در کشورهای صنعتی و توسعه یافته هزینهای که بابت انرژی و به خصوص بنزین توسط مردم پرداخت میشود بیش از ده برابر ایران است، در کل این حجم یارانه تقریبا تابع هیچ قانون و ضابطهای نیست، یک راهکار پیشنهادی برای این بخش میتواند بر اساس الگوی یکی از کشورهای توسعه یافته و یا براساس سرانه تولید ناخالص ملی باشد.
حامی امینی
بخش پایانی
یکی دیگر از سیاستهای اشتباه، ارائه یارانههای هنگفت به مصرف انرژی است، این رقم در حال حاضر در حدود ۱۰درصد تولید ناخالص ملی ایران را شامل میشود، در صورتی که حتی در کشورهای صنعتی و توسعه یافته هزینهای که بابت انرژی و به خصوص بنزین توسط مردم پرداخت میشود بیش از ده برابر ایران است، در کل این حجم یارانه تقریبا تابع هیچ قانون و ضابطهای نیست، یک راهکار پیشنهادی برای این بخش میتواند بر اساس الگوی یکی از کشورهای توسعه یافته و یا براساس سرانه تولید ناخالص ملی باشد. در کل به نظر میرسد اگر تنها سعی کنیم چشم انداز اقتصادی کشور را براساس پیوستن به بازارهای جهانی ترسیم و قدمهای متناسب با آن را طراحی و عمل نماییم، به سادگی خواهیم دید که بسیاری از معلولهای اجتماعی و اقتصادی بزرگ، از بین خواهند رفت و بسیاری از ضعفهای زیرساختی در سیستمهای ما اصلاح خواهند شد. حتی در آن صورت راهکارهای بهتری میتوان برای سیستم نظام تامین اجتماعی و نظام مالیاتی، در جهت حمایت از اقشار آسیبپذیر و تولیدکنندگان ارائه داد.
در این بخش بسیاری از مشکلات زیرساختی و اجرایی کشور بیان شد و برای بسیاری از آنها نیز راه حل خاصی ارائه نشد، دلیل عمده آن از دید نویسنده واضح است، چرا که عمده راهحلها میتواند تابع راهکار پیرو باشد:
سعی کنیم طی یک تصمیمسازی دوفازی، ابتدا در فاز اول: خود روش در پیش گرفته شده سابق را نادیده بگیریم و صرفا تجربیات آن را نگهداریم.
در فاز دوم با کنار هم قرار دادن تمامی معلولهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی سعی کنیم راههایی را به کار ببندیم که نتیجه اجرای یکی باعث تشدید معلول دیگر و یا عامل بازدارنده برای راههای حذف معلولهای دیگر نباشد. خوشبختانه تمامی مسائل و معلولهای ما در حال حاضر مختص به ما نبوده است و کشورها و جوامع دیگر نیز پیش از ما با این مسائل روبهرو بودهاند.
۳ - مختصات و مشخصات اقتصاد جهانی
امروزه در تمامی کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه صاحب برنامه زماندار، علم، فناوری و تحقیق و توسعه محور اصلی فعالیتهای آن کشورها برای حفظ بنیانهای اقتصادی، اجتماعی و ارتقای قدرت رقابت پذیری خود با دیگر کشورها است، در واقع همگی آنها بهاین باور عمیق رسیده اند که ابداع، موتور پیشرفت فناوری است و فناوری خود ابزار مفیدی برای ابداع و مولد بودن میباشد. بدینسان با این باور هر روزه سعی در سهلتر کردن عملکرد زیرساختهای موثر در فعالیتهای تولید علم و تبدیل آن به فناوری و همچنین ضمن حذف بوروکراسیهای زائد و حذف قوانین دستوپاگیر، به راهکارهای حمایتی لازم نیز میاندیشند.
این روند بسیاری از کشورهای توسعهیافته را به مراحلی از باور رسانده است که نام کارآفرینان خود را به عنوان منابع ملی خود ثبت و پیگیر تمامی شرایط و احوال زندگی آنها میباشند، همه اینها از آنجا ناشی میشود که عمیقا این افراد و مغز آنها را به عنوان موتورهای تولید ایده و علم باور کرده اند و فرهنگ نرم افزاری را از سطوح بالای حکومتی در بدنه کشورشان تزریق میکنند. در واقع یک کارآفرین در کشورهای
توسعه یافته با یک تاجر و یا یک Business Man معمولی فرسنگها فاصله دارد. این نکته برای کشورهایی همانند ایران بسیار جای تامل است که حتی در سطح قوانین نیز تمایز و حمایتی از کارآفرینان خود نمیکنیم، به عنوان مثال چک یک کارآفرین، که با ریسک خود و منابع مالی خود وارد میدان شده است، که جاهایی از این روند خود جای اشکال است، در صورتی که مشکلی برای پرداخت داشته باشد، به دلیل مشکلات تولید و پرخطر بودن تحقیق و پژوهش، مراجع قضایی همانند یک فرد عامی ممکن است حکم جلب او را نیز صادر نمایند.
در واقع امروزه دیگر وجود نیروی انسانی ارزان قیمت و منابع اولیه مزیت نسبی رقابت تلقی نمیگردد، چرا که با وجود روبوتها نیاز به نیروی انسانی کار کاهش مییابد، رابطه مبادله به نفع تولیدات صنعتی برخوردار از فناوری پیشرفته، نقش و جایگاه منابع اولیه را به تدریج تقلیل داده است. این در حالی است که در کشورهایی همانند ایران وابستگی به منابع اولیه و همچنین هزینه دستمزد نیروی انسانی نقش تاثیرگذاری در قیمت تمام شده تولیدات داخلی داشته و دارد.
در واقع نگاه به تحقیق و توسعه و افزایش سهم آن در تولید ناخالص ملی در راستای افزایش صادرات غیرنفتی میبایست به عنوان یک اصل و باور در دستور کار مسوولان قرار گیرد.
کشورهای توسعه یافته با بهبود روشهای تولید از طریق گسترش روزافزون فعالیتهای تحقیق و توسعه و جذب نتایج تحقیق و توسعه سایر کشورها، به تدریج ظرفیتهای اقتصادی خود را به تولید محصولات پیچیدهتر و متنوعتر اختصاص داده و کالاهای برخوردار از فناوری پیش رفته را تولید و صادر میکنند. به عبارتی علم و فناوری محصول فعالیتهای پژوهشی است و چنانچه فعالیتهای پژوهشی از طریق تولید علم و تبدیل آن به فناوری بتواند با سایر فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ترکیب گردد قطعا رشد و توسعه پایدار تحقق خواهد یافت. ماحصل تحقیق و پژوهش بروی چگونگی رسیدن به توسعه پایدار همگی بهاین نکته ختم شده است که جزء از طریق تولید علم و تبدیل آن فناوری میسر نمیباشد.
فعالیتهای تحقیق و توسعه، از طریق ماحصل آن یعنی ابداعات و فناوری جدید، موجب کاهش هزینه تمام شده برای تولید، افزایش بهرهوری، کاهش سطوح قیمتها و قدرت رقابت بیشتر میشود.
متاسفانه در حال حاضر نسبت هزینه تحقیق و توسعه به تولید ناخالص ملی در ایران از بسیاری از نقاط دنیا کمتر میباشد، این رقم در ایران در طی بیست سال گذشته همواره از ۵/۰درصد کمتر بوده است، این موضوع در حالی است که کشور آمریکا در این بحث با دارا بودن عدد ۳درصد از تمامی کشورهای دنیا پیشگام میباشد. این نسبت در سطح جهان نیز از درصد قابل قبولی بهرهمند است یعنی ۵/۲درصد و در میان کشورهای توسعه یافته نیز از یک میانگین ۹۲/۲درصد بهره میبرد، که با توجه به بالا بودن تولید ناخالص ملی این کشورها این درصدها مبالغ بسیار تاملبرانگیزی خواهد شد، نکته قابل تامل برای کشور ایران در این جا است که با توجه به پایین بودن تولید ناخالص ملی، بایستی سعی کنیم در بدو امر جدای از درصدهای موجود جهانی، مبالغ ارزندهای را به این بخش تخصیص دهیم، قطعا در ادامه، بخشهای خصوصی با واقف شدن به این امر و توجیه پذیر بودن آن، سهم قابلقبولی از سود خود را الزاما صرف تحقیق، پژوهش و فناوری خواهند کرد، چرا که برای بقا و رقابت در بازار جهانی خود آنها به عنوان یک الزام، بهاین امر اشراف کافی پیدا خواهندکرد.
هشدار برای ایران این است که عدد بیان شده در خصوص بودجه تخصیص داده شده به تحقیق، پژوهش و فناوری از تولید ناخالص ملی، بیانگر کوچکی پتانسیل ذخیره شده برای تحول فناوری و صنایع در کشور میباشد.
نکته دیگر این که سیاست غلطی که همواره وجود داشته و ما را از یک رشد پایدار باز داشته است سرمایهگذاری فیزیکی است در حالی که دسته مقابل آن یعنی سرمایهگذاری نرم افزاری دارای بازدهی چندین برابر سرمایهگذاریهای سنتی است.
۴ - لزوم High-Tech و چرا IT؟
با توجه به بیان زیرساختها، قوانین و سیاستهای ایران در این مقطع از زمان و همچنین با توجه به جهت گیری کلی جهان و بالاخص کشورهای توسعه یافته در خصوص مسیر تولید علم و تبدیل آن به فناوری (که در بخشهای قبل نسبتا تفصیلی پیرامون آن بحث شد)، به وضوح مشاهده میشود که همگرایی تمامی سیاستهای رشد و توسعه پایدار، در راستای بهکارگیری فناوری برتر در صنایع، کشاورزی و در کل تمامی ابعاد جامعه بشری است.
در واقع تولید، توزیع و خدمات به سمتی حرکت میکند که دیگر نسخههای دستی آن توجیه ندارد، و الزاما تولید نیز دیگر اشتغالزا نخواهد بود و تنها چیزی که بر جا میماند جنبه نرمافزاری آن است و هر مقدار مبتنیبر High-Tech حرکت کنیم در تمامی زمینهها رشد خواهیم کرد. به عنوان مثال بهکارگیری تحقیقات بنیادین و استفاده از فناوریهای نوینی چون نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی، انرژیهای نوین و پاک چون خورشید، باد و کویر که بسیاری از آنان نیز با مختصات و پتانسیل موجود در کشور ما مطابقت دارد، یکی از راهکارهای بسیار مناسب در راستای توسعه پایدار میباشد.
با تحلیل دقیق شرایط بهاین نتیجه رسیدهایم که در ارتباط با سه بیماری که در قسمتهای قبل مورد اشاره قرار گرفت یعنی بالابودن نرخ تورم، بیکاری و عدم وجود رشد اقتصادی پایدار، بهترین و شاید باید اذعان داشت تنها راه، حرکت به سمت فناوری برتر و زیرشاخههای آن میباشد، به همین جهت این مقاله نیز بهروی لزوم بهکارگیری یکی از ریشههای فناوری برتر یعنی IT طراحی و تنظیم شده است.
اساس و زیربنای تمامی فناوریهای برتر IT است و در مبحث IT، دنیای مهندسی نرم افزار یکی از ارکان و در واقع مغز و روح این دنیای جدید میباشد، که اتفاقا خوشبختانه در این بخش فاصله چندانی با جهان امروز در درون کشور وجود ندارد (البتهاین امر در قیاس با سایر فناوریها میباشد)، و بهرغم تحریمهای موجود تقریبا به بیش از ۵۰درصد دانش موجود امکان دسترسی میسر است.
نکته مثبت دیگر این است که در زمان بررسی آرمان اول سند چشمانداز بیست ساله یعنی ایرانی با جایگاه اول، علمی، اقتصادی و فناوری در سطح منطقه، پتانسیل موجود در این بخش یعنی جوانان مشتاق و مستعد فارغالتحصیل و همچنین دانشجوی این دانش (مهندسی نرم افزار) یک مزیت نسبی و پارامتر اساسی برای ایرانیان میباشد، و تنها با تعریف اهداف و یک مدیریت جامع میتوان در این بخش به این مهم دست یافت.
مشاغل مبتنیبر High-Tech و IT راهکار بسیار مناسبی برای جذب نیروهای جوان و در کل اقشار تحصیل کرده جامعه میباشند چرا که با تاسیس یک بنگاه اقتصادی و یا سازمان مبتنی بر این زمینه برای بسیاری از رشتهها و تخصصها شغل ایجاد خواهد شد (مهندسان متفاوت، پزشک، حسابدار، مدیر، اقتصاد دان، جامعه شناس و ...).
همچنین تولید و حمایت از راهاندازی این مشاغل راهکاری زیرساختی و ضمنی جهت بهبود و اصلاح نظام آموزشی و سرفصلهای دانشگاهها نیز میباشد، چرا که یکی از دلائل کاهش سطح علمی دانشگاهها، یا به عبارتی افت تحصیلی، نبودن یک موقعیت شغلی قابل تصور، برای علمی است که در حال فراگیری آن میباشند، در واقع عدم شناخت و دانش از نیازمندیهای لازم جهت استخدام در یک موقعیت شغلی خود باعث بیانگیزگی در دانشجو و استاد شده است.
نکته دیگر این است که با توجه به عمده متقاضیان جویای کار در حال حاضر (و رشد قابل توجه آن در آتی) یعنی بانوان و با توجه به فرهنگ و آداب دینی و تناسبات لازم، مشاغل مرتبط با High Tech و IT جزء مناسبترین موقعیتهای شغلی میباشند.
تحلیلها نشاندهنده آن است که در صورتی که ایران به صورت کاملا جدی وارد بحث IT گردد و به صورت همهگیر به آن بپردازند در مدت زمان کوتاهی (کوتاهتر از کل زمانی که آمریکاییها طی کردهاند) میتوانیم به سادگی از آمریکاییها و بسیاری از کشورهای توسعه یافته در این صنعت پیشی بگیریم. به دلیل آنکه آنها مقدار زیادی سرمایهگذاری، آموزش، اخلاق و تجربه همراه با یک IT سنتی دارند، بدینسان حرکتهای آتی آنها از لختی بالایی بهرهمند است (به دلیل پویا بودن ماهیت صنعت IT). اما ما در ایران این نوع لختی را نداریم به دلیل اینکه قبلا سرمایهگذاری خاصی نکردهایم. نکته دیگر این است که حتی نسبت به بقیه دارای ریسکهای کمتری نیز هستیم. کافی است برای این منظور IBM را به خاطر آوریم.
در ادامه همگی میبایست، باور عمیقی از IT و توانمندیهای آن در ابعاد مختلف به خصوص در سطح اداره کشور داشته باشیم. برای نمونه مباحث کلانی همانند بحث بودجهبندی عملیاتی واقعی و از همه مهمتر بحث نظارت بر آن، جز با کمک IT و فرهنگ استفاده از آن محقق نمیشود. یا مثال کلانی دیگر در این عرصه اجرای سند چشمانداز، پیگری و نظارت بر مفاد آن میباشد، در واقع اجرای دقیق مفاد چنین سندی در قالب برنامههای میان مدت و کوتاه مدت مبسوط، جز با ابزار قدرتمند IT امکانپذیر نخواهد بود.
شرایط داخلی را نیز میبایست طوری طراحی کنیم که کشش لازم در راستای جذب دستاوردهای High-Tech و IT را داشته باشد و همگی این موضوع را جدی بگیریم، زمینهسازی کنیم و حداقل سازمانها و وزارتخانهها را میبایست به باوری برسانیم که این راه روشن و توسعه یافته شان را در گرو استفاده از IT بدانند.
متاسفاته به دلیل اهمیت ندادن به این صنعت به صورت واقعی گزارشها (به نقل از واحد اقتصادی اکونومیست) حاکی از آن است که ایران از لحاظ آمادگی در زمینه فناوری اطلاعات و ارتباطات الکترونیک با شش پله سقوط نسبت به سال قبل در مکان ۶۵ از میان ۶۸ کشور جهان قرار گرفته است و حتی از همسایگان خود نیز عقب افتاده است، در این میان امارات در خاورمیانه با دارا بودن رتبه سیام در صدر قرار دارد و بعد از آن ترکیه و عربستان در مکانهای ۴۵ و ۴۶ قرار گرفتهاند (شاخص رشد ایران در زمینه فناوری اطلاعات تنها ۷/۰درصد بهبود یافته است).
از نگاه دیگری نیز سرمایهگذاری برروی IT بسیار سودآور و مقرون به صرفه است، بررسیها حاکی از آن است که (مطابق با گزارش وزارت صنایع و معادن) متوسط سرمایهگذاری برای تولید یک شغل در ایران در حدود ۴۳میلیون تومان میباشد، این در حالی است که در این صنعت یعنی IT، نه تنها متوسط سرمایهگذاری برای تولید شغل کمتر از ۵۰درصد رقم بیان شده در فوق میباشد، بلکه مدل اشتغالزایی این صنعت به صورت درختی میباشد، یعنی بر اساس هر درصد از میزان موفقیت طرح، علاوهبر منابع انسانی که در ابتدای طرح بهکار گرفته شدهاند، به صورت شاخههای یک درخت در ابعادی که موفقیت حاصل شده است منابع جدیدی با مضرب صحیحی از عدد منابع انسانی به کار گرفته شده، شغل تولید خواهد شد. که این خصلت به دلیل ماهیت نرمافزاری این صنعت و مبتنی بر فکر بودن آن است که در واقع به نوبه خود بینظیر است و بیشک در کمتر صنعتی این ویژگی را میتوان یافت.
در کل با توجه به جمیع جهات و پتانسیلهای ایران، راهکار بسیاری از بیماریهای اصلی (که شرح آن رفت) و فرعی (همانند ترافیک، آلودگی هوا، اجرا و نظارت دقیق برنامهها و پروژهها، افزایش بهرهوری در صنایع و...) با سرمایهگذاری به روی صنعت IT مرتفع خواهد شد.
امید است که با نگرش سیستمی به تمامی اجزای کشور، بتوانیم حداکثر نقش موثر خود را در تولید ناخالص ملی به جای بگذاریم.
ارسال نظر