گفتوگو با شاهکار بینشپژوه
فروش کارهایم به من ربطی ندارد
رسول ترابی- تازهترین آلبوم شاهکار بینشپژوه به نام «ادبیاتی دیگر» به بازار آمده است. او حدود سه سال برای مجوز گرفتن این آلبوم دوندگی کرد تا بالاخره موفق به دریافت مجوز پخش این آلبوم شد. او در این مجموعه هم روال تغییر موسیقیاش را در هر آلبوم حفظ کرده است. او در دو آلبوم قبلیاش، فضاهای موسیقی پاپ و رپ را تجربه کرده بود و این بار آلبومی با حال و هوای موسیقی آمریکای لاتین را به بازار فرستاده است. او از معدود خوانندگانی است که بار اکثریت کارهای آلبومهایش را به تنهایی به دوش میکشد و تا جایی که میتواند، هزینه تولید آلبومهایش را به حداقل میرساند. در تازهترین آلبوم او ترانههایی متفاوت با آلبومهای رایج در بازار را میشنویم. ترانههایی که مجوز گرفتنشان تا حدی عجیب به نظر میرسد. شاید جالب باشد که تعداد فروش آلبومهایش اهمیتی برای او نداشته باشد، اما او تلاش میکند که رکورد موفق فروش آلبوم قبلیاش را در این آلبوم هم تجربه کند تا در کورس رقابت خوانندگان عقب نماند.
شاهکار بینشپژوه، خواننده، آهنگساز و ترانهسرا، کدام را بیشتر دوست داری؟
قطعا ترانهسرایی، خوانندگی و آهنگسازی شغل من نیست. البته خوانندگی در همه جای دنیا یک حرفه است و درآمد خوبی را هم به همراه اعتبار دارد ولی این موضوع در کشور ما صدق نمیکند.
از تو در ابتدا، کتابهای شعر چاپ میشد و به شاعری تمایل زیادی داشتی، چی شد که ترانهسرا شدی؟
بعد از آزاد شدن موسیقی پاپ و مردمی در سال ۷۷، یعنی درست بیست سال بعد از انقلاب و کمرنگ شدن و انزوای موسیقی پاپ، خواستم توانایی خودم را در ترانه و ترانهسرایی هم بیازمایم و به نظر خودم موفق بودم.خوشحالم که به شاعری و شعر کلاسیک راضی نشدم. البته بین شاعرانی که ترانهسرا میشوند، با افرادی که از اول خود را ترانهسرا مینامند، تفاوت زیادی وجود دارد.شاعرانی که بعد از شاعری به ترانهسرایی روی میآورند، از مرحله شعر قوی میگذرند. در حالی که امروزه بسیاری از ترانهسراها، متاسفانه، شعر کلاسیک را تجربه نکردهاند و چون قادر به گفتن شعر کلاسیک نیستند، به ترانه روی آوردهاند.
واقعا اینطور فکر میکنی؟
حتما همینطور است. از هر صد نفر ترانهسراهای فعلی، شاید دو سه نفرشان هم اطلاعات شعر و شاعری ندارند. بسیاری از ترانهسراهای امروز، سبکهای ادبی را نمیشناسند.علم عروض را نمیدانند. متاسفانه کارهایی که امروز به عنوان ترانه میشنویم، چارچوب قوی و اصولی ترانه را ندارند و کاملا مشخص است افرادی که آنها را نوشتهاند، از نظر سطح علم ترانه و حتی احساسی، بسیار ضعیف هستند. ترانهسرایانی که بعد از شعر کلاسیک و آبدیده شدن، برای بالا بردن سطح شعری و موسیقیشان به ترانه روی آوردهاند، قطعا قویتر و پختهتر، ترانه میگویند.
فکر نمیکنی، روی آوردن به ترانهسرایی به دلیل تامین مالی و شهرت بیشترش نسبت به شاعری است؟
در این ارتباط من نظر درستی نمیتوانم داشته باشم و بیان کنم. دلیلش هم کاملا مشخص است، من از طریق ترانهسرایی و ترانهفروشی کسب درآمد نمیکنم.
با حرفهای قبلیات، به نوعی شعر و ترانه و شاعری و ترانهسرایی را باهم مقایسه کردی، اینطور نیست؟
نه، اصلا چنین قصدی نداشتم و هیچ وقت نخواهم داشت. همانطور که نمیشود نقاشی و گرافیک را با هم مقایسه کرد، شاعری و ترانهسرایی را هم نباید با هم قیاس کرد. بهتر است مرزهای شعر و ترانه را از هم جدا کنی. اما اگر باز هم متهم به مقایسه نشوم باید یک واقعیت را بیان کنم، شعر در گستره زمانی از ماندگاری بیشتری نسبت به ترانه، برخوردار است.
تا به امروز سه آلبوم به بازار فرستادهای، سبکهای هر کدام با دیگری متفاوت بوده است، دلیل این همه تغییر چیست؟
من به علاقههایم میپردازم و به آنها اهمیت میدهم. من دوست دارم تمامی فضاها را امتحان کنم و تواناییهایم را محک بزنم. علاقههای شخصی من، مثل هر آدم دیگری این حق را دارند که تغییر کنند. شاید در چهل سالگی من به موسیقی کلاسیک روی بیاورم و آلبومی هم در این سبک به بازار بفرستم. به نظر من همیشه و همواره باید تغییر کرد و نباید خود را در سبک خاصی از موسیقی محدود کرد. باید به استعدادها فرصت ابراز و رشد داد، شاید اتفاق خوبی بیفتد.
اکثریت کارهای آلبومهایت را خودت انجام میدهی، با این کار، کلی از هزینههای تهیه یک آلبوم سرشکن میشود؟
دقیقا، من هم همین هدف را دارم. هیچ کدام از آلبومهای من پرهزینه نیستند. چون شعر و آهنگ کار خودم است. ضمن اینکه با تنظیم مدرنی که آلبومهای من دارند، بسیاری از هزینههای نوازندگان سازهای زنده، حذف میشوند.
کارهایت را برای فروش، چطور به شرکتهای موسیقی واگذار میکنی؟
من همیشه از همان آلبوم اول امتیاز کارهایم را واگذار کردهام.
منظورت را دقیقتر میگویی؟
کل امتیاز آلبومم را میفروشم و به اینکه چند تا و چه تعداد میفروشد، کاری ندارم.
یعنی هیچ درصدی هم از فروش آلبوم برای خودت نگه نمیداری؟ شاید آلبومت به فروش خیلی خوبی برسد.
من چون تمامی امتیاز آلبوم را واگذار میکنم، کاری به درآمد واقعی این آلبوم بعد از انتشارش ندارم. وقتی آلبوم را به صورت کامل واگذار میکنم، رقم دقیق و تعداد فروش به درستی اعلام میشود.
در صورتی که اگر قرار داد آلبوم را به صورت نسخهای و لیبلی ببندم، شک نکن که تهیهکننده، رقمی بیش از پنجاه هزار نسخه را اعلام نمیکند. چون باید بابت فروش هر تک سیدی و نوار کاست باید رقمی به خواننده و تهیه کننده پرداخت کند. به همین دلیل هیچ وقت رقم درستی را اعلام نمیکند و ثابت کردن اختلاف واقعی و فروش بالای آلبوم با تعدادی که شرکت پخش اعلام میکند، کاری بسیار سخت است و ناشدنی.
یعنی حتی اگر خودت به صورت مستقیم در جریان چاپ لیبل و توزیع کار باشی؟
به راحتی، بدون اینکه آب از آب تکان بخورد، میتوانند کار را در چاپخانه دیگری بدون اطلاع من چاپ کنند و من هم از کجا قرار است از وقوع چنین اتفاقی خبر دار شوم.
اگر فایلهای اصلی طرح جلد در دست خودت باشد، چطور؟
خود جلد و لیبل را اسکن میکنند و با پنجدرصد اختلاف کیفیت، چاپ رنگی میکنند. وقتی که شرکتهای رقیب سر همدیگر کلاه میگذارند و یکدیگر را دور میزنند، چه انتظاری است که سر من که در خانهام نشستهام و کانال تلویزیون را عوض میکنم، کلاه نگذارند. بازار موسیقی وضعیت بسیار آشفتهای دارد.
الان تو که امتیاز کل آلبومت را واگذار کردهای، از تعداد دقیق فروش آلبوم قبلیات خبر داری؟
دقیقا، وقتی امتیاز کل آلبوم را واگذار میکنی، شرکت برای نشان دادن تواناییاش در ارائه و فروش کار، رقم درست را اعلام میکند. درباره آلبوم اسکناس که آلبوم رپ و اولین کار رپ در موسیقی ایران بود، آماری که به من اعلام شد، فروش هفتصدهزار نسخهای از کار بوده است.
فکر میکنم جدیدترین آلبومت یعنی «ادبیاتی دیگر» هم بتواند چنین فروشی را داشته باشد؟
به من ارتباطی ندارد. قبلا هم گفتم وقتی هیچ درصدی از فروش کار برای من نمیماند دلیلی ندارد که پیگیر دقیق تعداد فروش رفتهاش باشم. ضمن اینکه الان خیلی زود است که تعداد دقیق فروش را بتوانیم، بگوییم.
ولی اگر شرکتها حس کنند که کاری نمیفروشد، هیچوقت آن را از تهیهکننده نمیخرند. فکر میکنم بهترین وقت برای اعلام حدود فروش آلبوم، سه ماه بعد از پخش کاست است. آن وقت میتوان به رقم درستی رسید.
ارسال نظر