دکتر سعید افشار

یکصد و پنجاهمین قرعه فال عضویت تجارت جهانی را به نام کشور ویتنام زدند. این دولت کمونیستی با الگو گرفتن از برادر و همسایه بزرگترش - چین - راه رشد اقتصادی را از طریق آزادسازی و کم کردن حجم دولت از اوایل دهه نود میلادی آغاز کرد و گسترش داد. جذب سرمایه‌گذاری خارجی به عنوان راه‌حل مهم حل مساله فقر و بیکاری و ایجاد آرامش در مردم پس از جنگ‌های طولانی از جمله سیاست‌های اعمال شده بود. آگاهی و اعمال مدیریت علمی با استفاده از تجربیات جهانی نشان از مسوولیت‌پذیری مردم و رهبران ویتنام دارد. در کشور ما و دیگر کشورهای جهان ویتنام را به عنوان سمبل مقاومت در برابر تهاجم خارجی می‌شناسند. از اوایل دهه پنجاه میلادی و پس از خروج ارتش فرانسه از هند و چین و در راستای تقسیم مناطق جهان به دو حوزه تحت نفوذ کاپیتالیسم و سوسیالیسم، بخش شمالی ویتنام تحت حمایت چین و شوروی و بخش جنوبی آن تحت حمایت آمریکا و متحدانش قرار گرفت. درست به همان طریق که اروپا پس از جنگ دوم جهانی به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم شد. در شرق آسیا نیز کره و ویتنام به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شدند. در همان دوران اندیشه‌های سوسیالیستی به عنوان تنها راه رهایی بخش به پیروی از پیروزی مائو در چین، در بخش‌های گسترده‌ای رواج پیدا کرد. به طوری که تا اوایل دهه ۷۰ میلادی به جز ویتنام شمالی و کره شمالی، حکومت‌های کامبوج و لائوس و بخش‌هایی از فیلیپین و حتی هند هم تحت تاثیر قرار گرفتند. اردوگاه کاپیتالیسم به رهبری آمریکا و اروپای غربی شروع به تقویت اقتصادی و زیرساخت‌های جامعه در کشورهای تحت حمایت خود کردند. به طوری که کشورهای ژاپن، کره جنوبی، سنگاپور و هنگ‌کنگ و... به کشورهای پیشرفته در صنعت و کشاورزی تبدیل شدند. در مورد ویتنام مساله تفاوت داشت. حکومت مستقر در ویتنام جنوبی به دلیل فساد و ظلم بیش از حد نتوانست از حمایت‌های جهان آزاد بهره گیرد و پس از سال‌ها جنگ و خونریزی بالاخره سایگون پایتخت آن به تصرف رفقای شمالی در آمد و ستاره سرخ هوشی‌مین بر آن حک شد. رهبران ویتنام شمالی که همزمان با جنگ در کشورشان در پاریس هم به دنبال صلح و جلوگیری از خونریزی بیشتر بودند، پس از پایان نبردها، شروع به بازسازی اقتصاد در هم شکسته خود با رعایت قواعد بازی بین‌المللی کردند. آنان بلافاصله عفو عمومی اعلام کرده، گذشته را به بایگانی تاریخ سپرده و با جهان غرب مذاکراتی را برای بازسازی رابطه سیاسی و ایجاد رابطه مفید اقتصادی آغاز کردند. توسعه روابط اقتصادی و جذب سرمایه‌گذاران خارجی، پس از فروپاشی شوروی و اروپای شرقی سرعت بیشتری گرفت. تا جایی که رهبران ویتنام رابطه نزدیکی با مدیریت اقتصاد جهانی از جمله بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول برقرار کردند. اعتمادسازی بین‌المللی و بازسازی روانی- اجتماعی جامعه ویتنام، باعث جلب سرمایه‌گذاران بین‌المللی شد، تا جایی که کمپانی‌های مشهور فعال در تولید لوازم ورزشی، پوشاک، کفش، صنایع غذایی و کشاورزی به منطقه سرازیر شده و بیکاری تا حدود زیادی کاهش یافت. ویتنام در سال‌های اخیر جزو کشورهای عمده تولیدکننده برنج جهان شده و به علاوه در صنایع سنگین مانند کشتی‌سازی حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. اگر وجود منابع قابل توجه نفت را به آن اضافه کنیم، خواهیم دید که پیوستن آن کشور به سازمان تجارت جهانی چه منافعی برای مردمش خواهد داشت. آنچه مهم است این است که ویتنام الگوی توسعه را از چین و ژاپن و دیگر کشورهای شرق آسیا کپی‌برداری کرد. مهم‌تر آنکه ایدئولوژی حاکم (سوسیالیسم) را در برنامه توسعه اقتصادی دخیل نکرده و اقتصاد کاملا آزاد را سرلوحه برنامه‌های خود قرار داد.

آن کشور بدون سر و صدا و شعاردهی تلاش خود را برای رفع فقر و جهل از مردمش آغاز کرده و اخیرا هم پس از سال‌ها تلاش به عضویت سازمان تجارت (WTO) درآمد و با جهانی‌سازی نیز قادر خواهد بود در صنایعی مانند کشتی‌سازی و صنایع غذایی حرف‌های مهمی برای گفتن داشته باشد. بدیهی است که با سطح رشد ۵/۸درصد مردم آن به سرعت با فقر فاصله خواهند گرفت. ویتنام مانند زمان جنگ‌هایش که مقاومت را به مردم جهان یاد داد، با توسعه اقتصادی‌اش هم پیام مهمی ارسال می‌کند، اینکه با گذشته نباید مشغول شد و در آن زندگی کرد. با حکومت ایدئولوژیک سوسیالیستی نمی‌توان توسعه اقتصادی داشت. اقتصاد باید آزاد باشد. یک کشور برای رفع بیکاری و فقر، نیازمند جلب اعتماد عموم دنیا است. با نبش قبر گذشته‌ها و با آن مشغول بودن و ایجاد تنش و تشنج با دنیا و خاک به چشم خود پاشیدن، جلوی دید برای رسیدن به آینده بهتر، گرفته خواهد شد.