وقتی نفت آزادی اقتصادی را میگیرد
مترجم: حمید حسینی - قیمت نفت در سالهای اخیر روند رو به افزایشی پیدا کرده و به نزدیک دو دهه انرژی نسبتا ارزان پایان داده است. قیمت پایه هفتهای یک بشکه نفت وست تگزاس اینترمدیت از ۲۰/۳۲دلار در پایان سال ۲۰۰۳ به ۵۶/۴۲دلار در پایان سال ۲۰۰۴ و به ۴۹/۵۹دلار در پایان سال ۲۰۰۵ افزایش یافت. در آوریل ۲۰۰۶ قیمت نفت به رکورد بیشتر از ۷۵دلار در هر بشکه دست یافت که تاکنون بیسابقه بوده است. (۱)
مترجم: حمید حسینی - قیمت نفت در سالهای اخیر روند رو به افزایشی پیدا کرده و به نزدیک دو دهه انرژی نسبتا ارزان پایان داده است. قیمت پایه هفتهای یک بشکه نفت وست تگزاس اینترمدیت از ۲۰/۳۲دلار در پایان سال ۲۰۰۳ به ۵۶/۴۲دلار در پایان سال ۲۰۰۴ و به ۴۹/۵۹دلار در پایان سال ۲۰۰۵ افزایش یافت. در آوریل ۲۰۰۶ قیمت نفت به رکورد بیشتر از ۷۵دلار در هر بشکه دست یافت که تاکنون بیسابقه بوده است. (۱)
بسیاری از تحلیلگران در توضیح دلایل قیمتهای بالای نفت به تقاضای فزاینده از سوی کشورهای چین، هند و سایر کشورهای تازه صنعتی شده و همچنین رشد ادواری مصرف در آمریکا توجه خاصی مبذول داشتهاند. هنگامی که تقاضای موجود از اروپا، آسیا و نقاط دیگر هم اضافه شود این میزان افزایش در تقاضا از هر گونه افزایش در تولید جهانی پیشی گرفت و باعث شد تا ظرفیت مازاد به نزدیک صفر کاهش یابد. تحلیلگران انتظار دارند رشد اقتصادی چین و هند همچنان با سرعت ادامه یابد و اشتهایشان برای نفت به همان سرعت رشد اقتصادی و یا سریعتر افزایش یابد. (۲) آیا نفت در حال تمام شدن است؟ هنگامی که قیمت نفت افزایش مییابد همواره این پرسش مطرح میشود. برخی از کارشناسان - از جمله متئو سیمونس، نویسنده کتاب «شفق در صحرا: آینده شوک نفتی عربستان و اقتصاد جهان» - این طور استدلال میکنند که تولید نفت جهان دقیقا در اوج خود بوده یا نزدیک به آن است و قیمتها همچنان رو به افزایش داشته، شاید به ۲۰۰دلار در هر بشکه یا بیشتر هم برسند. به طور مثال تیبن پکینز کارشناس با سابقه صنعت نفت نیز تنها چیزی که میبیند این است که قیمتها هیچ راهی به جز افزایش یافتن ندارند.
کارشناسان برجسته در صنعت انرژی این مساله را نگرانکننده نمیدانند. اداره اطلاعات انرژی آمریکا، آژانس بینالمللی انرژی و دانیل یرگین از انجمن تحقیقات انرژی کمبریج همگی منابع نفت را برای عرضه به نسلهای آینده کافی میدانند و با ورود تولیدات جدید نفتی به بازار از فشارهای قیمتی کاسته خواهد شد.
ذخایر نفتی به اثبات رسیده فعلی جهان حدود ۳/۱تریلیون بشکه است اما بررسی مرکز مطالعات زمین شناختی آمریکا، منابع متعارف باقیمانده جهان را ۶/۲تریلیون بشکه تخمین میزند. (۳) شنهای آغشته به نفت کانادا این میزان تخمینی را به ۸/۲تریلیون بشکه افزایش میدهد.
برای حفظ توان تولید اقتصادی جهان - از جمله هند و چین - حدودا به 85میلیون بشکه نفت، در روز احتیاج است. با نرخهای جاری مصرف نفت 8/2تریلیون بشکه ذخیره نفتی باید 90سال طول بکشد. به احتمال زیاد مصرف نفت افزایش خواهد یافت و منابع متعارف و شنهای آغشته به نفت فقط برای 60 تا 70سال کافی خواهد بود. سایر منابع غیرمتعارف نفت، افق زمانی را که ما از داشتن نفت محروم میشویم در حد زیادی افزایش خواهد داد.
داشتن نفت یک چیز است و تحویل دادن آن به یک بازار رو به رشد چیز دیگری است. اقتصادهای جهان در زمینه توان سازماندهی تشکیلات اقتصادی، پذیرش تکنولوژیهای جدید، سرمایه و عرضه هر آنچه مصرفکننده تمایل داشته باشد بسیار متفاوت هستند. هنگامی که به افزایش دادن تولید نفت میرسیم نظامهای اقتصادی کاملا اهمیت مییابند. اگر قسمت اعظم منابع نفتی در کشورهایی قرار داشت که تولیدکنندگان آن آزادانه به مشوقهای بازار واکنش نشان میدادند، نفت بیشتری در بازارهای جهان جریان مییافت و قیمتها پایینتر میبود. درجه آزادی اقتصادی در کشورهای عرضهکننده نفت در چگونگی عرضه نفت به مصرفکنندگان به شدت تاثیر خواهد گذاشت.
نفت در کجاها قرار دارد؟
منابع نفت جهان در کشورهای نسبتا اندکی متمرکز شده است. چهار کشور از ۵ کشور با بیشترین ذخایر نفتی، در منطقه خاورمیانه قرار دارند: عربستان سعودی با ۲۶۷میلیارد بشکه، ایران با ۱۳۳میلیارد بشکه، عراق با ۱۱۵میلیارد بشکه و کویت با ۱۰۴میلیارد بشکه. کانادا نیز به پشتوانه شنهای نفتی ایالت البرتا در بین ۵کشور نخست قرار میگیرد که پتانسیل تولید نفت کانادا را ۱۵برابر کرده است. این ۵ کشور حدود سهپنجم ذخایر نفت جهان را در اختیار دارند.
ذخایر نفت امارات متحده عربی، ونزوئلا، روسیه، لیبی و نیجریه نیز عظیم است. با افزودن این کشورها به 5کشور بزرگ تولیدکننده، مجموع کل ذخایرآنها را به 86درصد ذخایر نفت جهان خواهد رساند. قابلتوجهترین ذخایر نفت را میتوان در یکی دو جین از کشورها یافت، از جمله ایالات متحده، مکزیک، قطر، الجزایر و نروژ. 20 کشور بالای جدول بیش از 95درصد نفت جهان را در اختیار دارند و 30 کشور بالا رقم را به 98درصد میرساند. (جدول1) سیاستهای اقتصادی در این کشورها تعیین خواهد کرد که آیا عرضه آتی نفت با تقاضای فزاینده همخوانی خواهد داشت یا خیر.
نفت و آزادی اقتصادی
کاستن از فشار به سمت بالای فعلی قیمت جهانی نفت مستلزم بیرون کشیدن بیشتر منابع نفت از زمین و قراردادن در زنجیره عرضهای است که پمپ بنزینهای گوشه و کنار، شرکتهای هواپیمایی و نیروگاههای برق را تغذیه کند. منطق اقتصادی و تاریخ به ما میگوید که نظامهای آزاد اقتصادی با تکیه بر تشکیل سرمایه خصوصی و انگیزههای شخصی، منابع را به صورت کاراتر در جهت تامین بهتر نیازهای مصرفکننده هدایت میکند. تولیدکنندگان نفت در اقتصاد بازار، همانند تولیدکنندگان نوشیدنیها و کامپیوتر، به قیمتهای بالا واکنش نشان میدهند و ظرفیت و مقدار تولید خود را افزایش میدهند.
اکتشاف و تولید نفت نیازمند سرمایهگذاریهای عظیم در مدت زمان طولانی است. در ایالات متحده آمریکا، کانادا و کشورهای با سابقه طولانی از ثبات اقتصادی و بازارهای نسبتا آزاد، ایجاد چنین تعهدی مستلزم محاسبات کاملا اقتصادی است. اما بیشتر نفتی که میتواند تقاضای جهانی را جوابگو باشد در کشورهایی واقع است که نظام بازار آزاد را به طور کامل نپذیرفتهاند. برخی از آنها اقتصاد کشورشان، منابع نفتی را مشمول کنترل دولتی کردهاند. سایرین دچار بیثباتی سیاسی و فساد مالی هستند. هر جا که بازارها توسعه نیافتهاند، تصمیمگیری درباره اکتشاف و تولید نفت با علایم آشفته اقتصادی، مقررات دستوپاگیر اداری و نااطمینانی مخدوش میشود که منجر به افزایش ریسک، هزینههای بالاتر، ناکارآمدی همهجانبه و انگیزههای تحریفشده میشود.
بنیاد هریتیج هر ساله رتبهبندی تمایل کشورها در فرصت دادن به بازارها و کسبوکار خصوصی برای جهتدهی به تولید را جمعآوری میکند. در مقیاس ۱ تا ۵ - از بهترین تا بدترین - شاخص آزادی اقتصادی هریتیج رتبه کشورها را در مورد سیاستهای حاکم بر تجارت، سرمایهگذاری، تامین مالی، مخارج دولت، عرضه پول، انعطافپذیری بازار کار، دخالت دولت و حقوق مالکیت مشخص میکند.
نمرات واگذار شده هریتیج، اقتصادها را به آزاد، عمدتا آزاد، عمدتا غیرآزاد یا سرکوبشده طبقهبندی میکند. تنها سه کشور از 30کشوری که تقریبا تمام منابع نفت جهان را در اختیار دارند، توانستند امتیاز کافی برای قرار گرفتن در میان کشورهایی آزاد را کسب کنند: انگلستان، ایالات متحده و کانادا (جدول 2). این کشورها برای اداره صنایع انرژی خود به شرکتهای خصوصی اعتماد کردهاند. اما آنها تنها 16درصد از ذخایر نفت جهان را در اختیار دارند که تقریبا 95درصد از آن در کانادا قرار دارد. ایالاتمتحده مقطع حداکثر تولید خود را در دهه 1970 سپری کرده است و انگلستان احتمالا به تازگی این مرحله را گذرانده است. شش تولیدکننده بزرگ دیگر، درجه تقریبا آزاد هریتیج را کسب نمودهاند. چون عربستانسعودی، کویت و امارات متحده عربی در این گروه هستند این گروه مقدار زیادی نفت در اختیار دارند، 38درصد ذخایر نفت جهان. رتبهبندی نسبتا معقول هریتیج نشان میدهد که اقتصادهای این کشورها با ثبات بوده و کارکرد خوبی دارند. اما در هر یک از این کشورها صنعت نفت بیشتر توسط دولت اداره و کنترل می شود تا بنگاههای خصوصی. کشورهای باقیمانده با ذخایر قابل توجه نفت - در
مجموع 21 کشور با 34درصد از نفت اثبات شده در زیر زمین - در انتهای طبقهبندی هریتیج قرار گرفتهاند، هر یک تقریبا غیر آزاد یا با اقتصاد سرکوب شده هستند. این کشورها کاندیداهای مناسبی برای افزایش تولید نفت نیستند زیرا اقتصادشان بیثبات و صنایع نفت آنها تحت نظارت دولت است. تولید نفت ونزوئلا از زمانیکه رییسجمهور هوگوچاوز بسیاری از افراد کلیدی شرکت نفت دولتی را اخراج کرد، کاهش یافت. آشوبهای داخلی در نیجریه برای سرمایهگذاری مشکلساز شده است، کشوری که صنعت نفت خود را از طریق امتیاز دادن به شرکتهای خارجی واگذار کرد. عراق که هریتیج فعلا آن را رتبهبندی نکرده تا زمانیکه آیندهاش به واسطه آشوبها و نااطمینانی سیاسی مبهم باشد مکان خوبی برای سرمایهگذاری و تولید نفت به نظر نمیرسد. در نظر گرفتن تصدی دولت بر منابع نفتی چشمانداز تا حدی متفاوتی از نفت و نیروهای بازار به وجود میآورد. شاخص آزادی بنیاد هریتیج شامل اندازهگیری دخالت دولت، مبتنی بر بخشی از درآمدهای دولت است که از شرکتهای دولتی بدست میآید. در کشورهای نفتخیز، این همواره معنای نفت را میدهد. در این مقیاس، بیشتر از نیمی از نفت جهان در کشورهایی که بیش از
حد تصدی دولت را اعمال میکنند، قرار گرفته است (جدول 3). دولتها بر تولید نفت خاورمیانه تسلط دارند کشورهایی که کاملا مالک نفت هستند یا فقط به شرکای اقلیتی از بخش خصوصی اجازه فعالیت میدهند. دو سوم از ذخایر نفت در کشورهایی قرار گرفته است که هریتیج آنها را تقریبا غیر آزاد یا بدتر از نظر دخالت دولت درجهبندی میکند. با اضافه کردن عراق، کشوری با سابقه در تصدی دولت، این نسبت به بالای سه چهارم افزایش مییابد. اگر چه قیمتهای امروز نفت به شرکتهای خصوصی انگیزه میدهد تا حفاری کنند ولی وزارتخانههای دولتی همواره از فرصتهای بازار حداکثر بهرهبرداری را نمیکنند. آنها ممکن است گرفتار مقررات دستوپاگیر باشند. آنها احتمالا با صنعت نفت به عنوان یک گاو شیرده نگاه میکنند که شکافی از درآمد را بدون تحمل هزینههای سرمایهگذاری در ظرفیت جدید میپسندند. آنها ترجیح میدهند تا از منافع قیمتهای انحصاری نفت بهره ببرند. به عنوان مثال، عربستانسعودی ظرفیت نسبتا ثابتی از تولید نفت را از 1994 تا 2001 حفظ کرده است. این کشور تنها در طول پنج سال گذشته، مقدار اندکی ظرفیت تولیدی خود را افزایش داده است. مکزیک به دنبال جذب سرمایهگذاری
خارجی در بخش انرژی خود بوده است. اما شرکت پمکس دولتی صنعت نفت را در کنترل داشته و کاری برای توسعه ظرفیت نکرده است. امتیاز دخالت دولت هریتیج برای کل اقتصاد به کار میرود نه فقط در بخش نفت. رتبه نسبتا خوب روسیه در این معیار، این واقعیت را که وزارتخانههای مسکو یک بازیگر مسلط در صنعت انرژی هستند را منعکس نمیکند. با وجود مقدمه چینی اخیر برای جذب سرمایهگذاری خارجی در صنعت نفت، تملک سال 2004 شرکت یوکوس، تولیدکننده قبلا خصوصی با ذخایر عظیم، هنوز سایههای ابهام و تردید بر بخش انرژی روسیه افکنده است.
دلالتهایی برای قیمت نفت
قسمت اعظم ذخایر نفت جهان از دسترسی آسان بازارهای آزاد که انگیزش و انضباط بوجود میآورند، دور هستند. قیمتهای نفت درحال افزایش است، نه به این خاطر که نفت جهان در حال تمام شدن است بلکه به این دلیل که حجم عظیمی از ذخایر در کشورهایی واقع شده است که انگیزشهای بازار به طور کامل عمل نمیکنند یا در دست انحصارگرانی است که قدرت و توان خود را صرف مهار و ممانعت از سرمایهگذاری میکنند. به دلیل عدم تطابق بین ذخایر و نظامهای اقتصادی، قیمتهای امروزه نفت در قیاس با زمانیکه این مقادیر در دنیایی با بازارهای آزاد تولید میشد، بسیار بالاتر هستند. قیمتهای آینده نفت همچنین به صورت مشابه بالاتر خواهند بود چون که تولیدکنندگان که از انگیزشهای بازار فاصله گرفتهاند یا انگیزهای برای جلوگیری از تولید دارند احتمالا در ظرفیتهای جدید کمتر سرمایهگذاری میکنند. قیمتهای بالای نفت، تولیدکنندگان نفت را با پول غرق کرده است در همین موقع این قیمتهای بالا بودجههای خانوار را در کشورهای مصرفکننده محدود ساخته است. با این وجود تاکنون اقتصادهای ایالات متحده و کشورهای مهم صنعتی و کشورهای تازه صنعتی شده به رشد خود ادامه دادهاند. آنها در
برابر شوک قیمتی نفت مقاومت کردهاند، زیرا با کارایی بیشتر انرژی، وابستگی آنها به نفت کمتر میشود و عرضه نفت تا حدودی تقاضای فزاینده را تامین میکند. با این حال بسیاری از کشورهای مصرفکننده نگران چشمانداز ادامهدار افزایشی قیمتهای نفت هستند. آنها در شگفت هستند که اقتصادهایشان چه اندازه تاب و تحمل دارند. آیندهای با تداوم افزایش قیمت برای اقتصادهای بسیاری از نقاط جهان نشانه خوبی نیست. با یک وسعت دید بیشتر، افزایشهای قیمت نفت خود محدودیتی است. قیمتهای بالای نفت صرفهجویی و توسعه منابع غیرمرسوم نفت و سوختهای جایگزین را تشویق میکند. قیمتهای بالاتر نفت همچنین کمک میکند که برخی از مشکلات در توسعه ذخایر مرسوم که کاملا با بازار مرتبط نشده است، مرتفع شود. در تاریخ طولانی منابع طبیعی، چشمانداز کمیابی و قیمتهای بالای نفت، انگیزه فراوانی برای نوآوری و ابداع ایجاد میکند.
منبع: خبرنامه اقتصادی فدرال رزرو دالاس یادداشتها:
(1): با استفاده از دلارهای تعدیل شده با نرخ تورم، قیمت نفت باید به 96دلار در هر بشکه برسد تا بتواند با رکورد بی سابقه قیمت نفت در آوریل 1980 برابری کند.
(۲): کشش درآمدی تقاضا در کشورهای چین و هند حدود ۴/۱ است، یعنی به ازای هر ۱۰درصد افزایش در تولید ناخالص داخلی، مصرف نفت به میزان ۱۴درصد رشد خواهد کرد. تغییرات سالانه بهرهوری انرژی، اثر درآمدی بر مصرف نفت را اندکی از بین خواهد برد.
(3): منابع نفتی متعارف با حفر چاهها تولید میشود. منابع غیرمتعارف نفت، از قبیل شنهای آغشته به نفت با سایر تکنولوژیها تولید میشوند.
(۴): دادههای این مقاله از شاخص آزادی اقتصادی ۲۰۰۶ بنیاد هریتیج تهیه شده است. موسسه فریزر شاخصی مشابه آنچه که نشان داده شد همراه با رتبهبندی کشورها ارائه میکند اما تمام کشورهای نفتی را پوشش نمیدهد.
(5): نگاه کنید به «انگیزههای اوپک برای رشد سریعتر تولید»، نوشته مورت گاتلی، مجله انرژی، سال 25،شماره 2، 2004، ص96-75.
* استفن براون: مدیر اقتصاد انرژی و تحلیلگر سیاست اقتصاد خرد.
ریچارد الم: نویسنده اقتصادی در واحد پژوهش بانک فدرال رزرو دالاس.
ارسال نظر