یادداشت
بنزین، مثالی از بدترین روش مدیریت انرژی
خط تلفن گروه انرژی روزنامه ما، مرتبا زنگ میزند و عزیزانی از آنسو با دغدغه فراوان از بابت بنزین و مباحثی که این روزها پیرامون آن در محافل و مجالس خصوصی و عمومی انجام میگیرد، سخت اظهار نگرانی میکنند.
مسعود سیفیاعلاء
خط تلفن گروه انرژی روزنامه ما، مرتبا زنگ میزند و عزیزانی از آنسو با دغدغه فراوان از بابت بنزین و مباحثی که این روزها پیرامون آن در محافل و مجالس خصوصی و عمومی انجام میگیرد، سخت اظهار نگرانی میکنند. عزیزی که خود را جانباز معرفی میکرد، میگفت: نگذارید مجددا کسانی در اینباره برای ما تصمیمگیری کنند که خودروهای «آنچنانی» سوار میشوند، یکی میگفت حداقل به احترام ماه رمضان حرمت بیتالمال و نحوه مدیریت بر بیتالمال را به تصمیمگیران خاطرنشان سازید و نگذارید که همچنان در بر پاشنه آزمون و خطا بچرخد. یکیدیگر که، نه ادعایی از سواد و معلومات اقتصادی داشت و نه ادعایی از آن قبیل که این روزها بر سبیل فخرفروشی و فخر افزایی باب جماعت ما در هر کوچه و بازاری شده است، به قشنگی داستان بنزین را تحلیل میکرد و چنان با تعمق در اینباره سخن میگفت که الحق والانصاف باید آن حرفها را شنید و در این شنیدهها که از قلب افکار عمومی برمیخیزد تعمق کرد و بر آنها پربها داد.
این حقیقت مطلوبی است که افکار عمومی جامعه ما از بابت اساسیترین مباحث موجود در سطوح تصمیمگیری کشورمان اظهار نگرانی کرده و دغدغههای خود را بیان میکند. اما حقیقت مسائل جامعه ما پیوسته و متاسفانه و در استتار فعل و انفعالاتی واقع شده است که در قالب واقعیتها نمود پیدا کرده و به ظاهری آراسته شده است که گویی در حیطه آن نفوذ نباید کرد و در هیبت آن چیزی نگفت.
داستان بنزین نیز از همین موارد است. ظاهرا چارچوب ساختاری که بنزین و قیمت آن و مدیریت آن در جامعه ما دارد، غیرقابل نفوذ است و در شکل و شمایل آن جز توصیف چیز دیگری نمیتوان گفت. با این حال یک تعارض آشکار میان حقیقت موضوع و واقعیت امر در مساله بنزین این است که موضوع اخیر به صورت یک سپر بلا در برابر اسراف غیرقابل توجیه کل حاملهای انرژی در کشورمان ظاهر شده و به عمد یا به سهو نگذاشته است جان کلام در این میان بهگونهای مطرح شود که ابعاد واقعینگرانیها از بدترین روش مدیریت در منابع انرژی کشور حالت عمومی پیدا کند.
لذا از منظر اقتصاد کلان آنچهکه بر نگرانیهای کنونی عمق بیشتر میبخشد، اسراف بیرویه در مصرف فزآینده انرژی و حاملهای انرژی در ایران است که بنزین هم جزئی از آن بهشمار میرود. اگر در آمارها میبینید که متوسط مصرف روزانه بنزین که در شهریورماه گذشته به ۸۰میلیون لیتر یا معادل ۵۰۰هزار بشکه نفت (هر بشکه ۱۵۸ لیتر) بالغ شده است میتوان به سادگی فهمید که این فقط جزئی از مصرف متوسط روزانه ۷/۱میلیون بشکه نفت و حاملهای نفتی و به اضافه معادل حدود ۳/۱میلیون بشکه مصرف گاز کشور است که روی هم رفته به حدود ۳میلیون بشکه در روز یا بهعبارتی بالغ بر یک میلیارد بشکه در طول سال با بهایی نزدیک به ۶۰میلیارد دلار میرسد.
بنابراین، قابل تامل است که در مجموعه مصرف حاملهای انرژی در سطح کشور بنزین با حدنصابی معادل یک ششم کل اگرچه به نوبه خود رقم درشتی است اما درشتتر از ارقام مصرف سایر حاملها نظیر گازوئیل یا مازوت یا حتی قیر نیست. هر کدام از حاملهای هفت هشتگانه در این میان به نوبه خود رقم درشتی از میزان مصرف کل را تشکیل میدهند که یک نمونه آشکار آن همین گازوئیل است، که فعلا در ایران حرف اول را در میان مواد سوختی میزند. گازوئیل در تابستان گذشته نظیر بنزین وارد مرحله بحرانی شد و میزان مصرف روزانه آن حتی از ۹۰میلیون لیتر نیز گذشت. زیرا نیروگاههای ما اکثرا از سوخت گازوئیل استفاده میکنند و شدت کارکرد آنها مخصوصا در ایام گرم تابستان که عذری برای خاموشی پذیرفته نیست، به حداکثر استفاده از موادسوختی وابسته است. مصارف فراوان و متعدد گازوئیل در نیروگاههای کشور و بخش حمل و نقل سنگین با ناوگانی حدود ۲۰۰هزار کامیون که اکثر آنها فرسوده و پرمصرف نیز هستند، به اضافه مصارف بخشهای کشاورزی و صنعتی و حتی خدماتی روی همرفته سببساز افزایش مصرف گازوئیل شده و باعث شده است که ایران بهرغم داشتن بیش از ۷۰میلیون لیتر تولید روزانه گازوئیل اما به یک واردکننده عمده در این عرصه تبدیل شود. خوشبختانه یا بدبختانه گازوئیل در کشور ما به دلیل اینکه با کیفیت مرغوب تولید نمیشود و میزان P.P.M آن بهطوری که گفته میشود بالاتر از ۹۰۰ است، قابلیت استفاده در سوخت موتور اتومبیلهای سبک را ندارد. حال آنکه پیشرفتهترین موتورهای اروپایی درحالحاضر دیزلی است و گازوئیل به برکت تصفیه بسیار مرغوب آن به یکی از بهترین سوختها در این قاره تبدیل شده است. یعنی اگر روزی و روزگاری در ایران هم تولید یا واردات اتومبیلهای دیزلی باب شود، ناچارا تمام سوخت مورد نیاز آن باید از خارج وارد شود، مگر اینکه مدیریت جدید شرکت پالایش و پخش فرآوردههای نفتی در فرآیند نوسازی پالایشگاههای داخلی و ساخت پالایشگاههای جدید به این امر مهم نیز همت گماشته و با تولید گازوئیل قابل استفاده در موتور خودروهای سبک، وابستگی صرف سیستم حمل و نقل شهری و وسائل نقلیه شخصی و عمومی به بنزین را قطع کند.
یک نمونه دیگر از حقیقت مصرف بیرویه حاملهای انرژی در کشور، همین قیر است که به قولی نازلترین فرآورده نفتی است. به طوری که در گزارش مورخ ۲۰/۶/۸۵ در صفحه انرژی این روزنامه مرقوم شده بود پیشبینیها حاکی است که در سالجاری مصرف قیر در ایران از ۵/۳میلیون تن تجاوز کند. این پیشبینی متکی به این اطلاعات است که در سال ۱۳۸۴ حدود ۲میلیون و ۹۱۳هزار و ۵۰۰ تن مصرف داخلی و البته، حدود ۷۶۵هزار تن نیز صادرات این فرآورده بود که در چهار ماه اول سال ۸۵ میزان مصرف داخلی با رشدی معادل ۴۷درصد به ۸۵۶هزار تن رسیده است. این رشد بیرویه مصرف، نشانگر این معنا است که قیمت ارزان قیر در داخل کشور با ۹۰ دلار در هر تن جذابیت فوقالعادهای برای قاچاقچیان تولید میکند که کرور کرور قیر را قاچاق کنند و در آن سوی مرزها به قیمت هر تن ۳۵۰ دلار بفروشند وگرنه رشد مصرف حتی در بهترین شرایط اجرای پروژههای عمرانی که عمدهترین محل نیاز قیر است علیالقاعده نباید از ۱۰درصد تجاوز کند.
چنین است داستان مصرف بیرویه همه حاملهای انرژی از جمله بنزین در داخل کشور.
ما این بحث را در ستارههای بعد ادامه خواهیم داد.
ارسال نظر