کتاب معمای فراوانی(۴۰)
دوره گسترش نقش دولت در ونزوئلا
مترجم: دکتر جعفر خیرخواهان
اینکه گزینههای عملی دیگری وجود نداشت عمدتا به دلیل تغییرات مرتبط با نفت بود.
نویسنده: تری کارل
مترجم: دکتر جعفر خیرخواهان
اینکه گزینههای عملی دیگری وجود نداشت عمدتا به دلیل تغییرات مرتبط با نفت بود. سقوط طبقه زمیندار با افول صادرات کشاورزی، هر انگیزهای برای تشکیل احزاب محافظهکار کشاورز محور یا حاکمیت نظام زراعی سرکوبگر را از بین برد و نفت از تند و تیزی مناقشات زمیندار- کشاورز که سایر کشورهای آمریکای لاتین را ویران ساخت کاست چون امکان «خروج» دائمی از زمین را برای طبقات ممتاز و تودهها فراهم کرد. در عین حال، ضعف نسبی و اندازه کوچک پرولتاریای شهری، موفقیت انقلاب را دور از ذهن میساخت.
آکسیون دموکراتیکا (AD) حزب جوان طبقه متوسط که نظامیان را به قدرت نشاند، سه سال بحرانی را حکومت کرد قبل از اینکه توسط نیروهای مسلح در ۱۹۴۸ سرنگون شود. طی حکومت کوتاه این دولت جنینی، نخستین نشانهها داده شد که چگونه دموکراسی دولت نفتی را تقویت می کند. اول آنکه AD مبنای برنامهریزی شدهای برای افزایش حوزه اختیارات دولت تهیه کرد. یک حزب اصلاح طلب به قصد متحد ساختن کشاورزان در فعالیتهای کشاورزی رو به زوال با کارگران نفتی ستیزهجو و نیز طبقات متوسط و صنعتی نوظهور در کاراکاس، ایدئولوژی ثمرده کردن نفت از طریق سیاستهای صنعتی حمایتی برای استحکام اتحاد بین نیروهای اجتماعی رقیب را پذیرفت. چنین برنامه طبقاتی به یک دولت مداخلهگر نیاز داشت، تعهدی که در قانون اساسی ۱۹۴۷ انعکاس یافت. بنابر این دولت دوره سه ساله بحرانی، نقش دولت را بسرعت گسترش داد و تعداد شرکتها و نهادهای دولتی را دو برابر ساخت (فقط در سال ۱۹۴۶ ده شرکت ایجاد کرد) و شرکت فومنتو ونزوئلا (CVF) را تاسیس کرد نخستین شرکت مهم بخش عمومی که بنا بود درآمدهای نفت را مستقیما به فرآیند انباشت سرمایه خصوصی هدایت کند.
دوم اینکه AD یک مدل صنعتی شدن مبتنی بر منابع را قبول کرد که توسعه نفتی را گسترش داده و تعمیق میکرد و پارامترهای سیاست اقتصادی در دهههای آینده را تعیین میکرد. در ۱۹۴۷ دولت درباره ورود شرکت فولاد آمریکا به منطقه گویانا مذاکره میکرد و اولویت بهرهبرداری از سررو بولیوار، مهمترین منطقه اکتشاف کلوخه آهن در دوران اخیر را به آن داد. مدیران دولتی با کمک مشاوران آمریکایی که از قدرت عظیم رود کارونی بهتزده شده بودند برنامه برقرسانی مهمی را طراحی کردند و مطالعه امکانپذیری برای صنعت فولاد دولتی را پیشنهاد کردند که از معادن آهن و نیز برق آبی فراوان کمک میگرفتند. در نخستین اظهارنظر حقوقی از نقش جدید دولت به عنوان تولیدکننده مستقیم، ماده ۳۷ قانون اساسی ۱۹۴۷ حق حفظ صنایع خاص در مالکیت دولت و برنامهریزی و بهینهسازی تولید را به دولت اعطا میکرد.
سوم اینکه AD از دولت برای ایجاد گروههای متشکل وفادار اما کاملا یارانهای شده استفاده کرد که این گروهها وابسته و طرفدار مدل اقتصاد نفتی و دولت مداخلهگرا بودند. این حزب از دوره حکومت مختصر خویش استفاده کرد و انجمنهای کارگری و روستایی را تحتسلطه حزب سازماندهی کرده و بنابر این ظرفیتشان برای اقدام مستقل را خنثی ساخت و نخستین فدراسیون کارگری به نام کنفدراسیون کارگران ونزوئلا (CTV) را تاسیس کرده و فدراسیون کشاورزان را تشکیل داد. در عرض فقط سه سال، تعداد اتحادیههای قانونی از ۲۵۲ به ۱۰۱۴ افزایش یافت و بیش از ۱۰۰ توافقنامه جمعی امضا شد. تعداد سندیکاهای کشاورزی از ۵۳ به ۵۱۵ بالغ شد. حزب توانست از این راهبرد خویش منافع آنی کسب کند. چون اتحادیهها تحت رهبری نظامیانی بودند که از مراحم دولتی ( شامل دسترسی به اعتبارات، پروژههای عامالمنفعه و شبکههای آب و فاضلاب) برخوردار بودند و رهبران اتحادیه به سرعت در سلسله مراتب حزبی بالا میرفتند، سازمانهای تودهای، به مشتریان «اسیرشده» و یک پایگاه انتخاباتی وفادار تبدیل شدند. در نتیجه، احزاب سیاسی باید به تقاضاهای این بخشها حساسیت نشان میدادند و وفاداری اتحادیهها بایستی دائما با دلارهای نفتی خریداری میشد.
دولت سه سال بحرانی، به همه این اهداف از طریق افزایشدادن مخارج عمومی جامه عمل پوشاند و بدان وسیله نقاط ضعف اساسی خویش را قابل پذیرش ساخت. همانطور که انتظار میرفت ابتدا تلاش کرد تا رانت نفت را برای تحکیم حمایت سیاسی توزیع کند، وقتی رانتها کمیاب شد و مخالفتها با رژیم دموکراسی جدید بالا گرفت، دعواهای جدیدی بر سر تعیین سهام رانت نفت با شرکتهای خارجی شروع کرد. پرز آلفونزو که وزیر عمران وقت بود با درک سریع امکانات جدیدی که قانون هیدروکربن ۱۹۴۳ ارائه میکرد توافق پنجاه- پنجاه را سختتر کرد، اعطای امتیازات را محدودتر کرد، شرکت ملی نفت ایجاد کرد و به حمایت و ترغیب سازمان فدراسیون کارگران نفت پرداخت. وقتی شرکتهای نفتی خارجی (که انتظار نیز میرفت) به قصد تلافی تهدید کردند عملیات خود را به خاورمیانه منتقل میدهند، پرز آلفونز کشورهای عربستان سعودی، کویت و عراق را تشویق کرد تا توافق پنجاه-پنجاه را تصویب کنند که نخستین نمونه از همکاری بین کشورهای تولیدکننده بود.
اما این حرکت علیه شرکتهای نفتی گران تمام شد. دولت ایالات متحده را علیه رژیم تحریک کرد و به تقویت اتحاد ضددموکراتیک متشکل از شرکتها، طبقات ممتاز اقتصادی وحشتزده از سازماندهی سریع کارگران، مقامات کلیسای مخالف با عرفیشدن سیاست، سایر احزاب سیاسی که از سلطه AD احساس خطر میکردند و ارتش انجامید. هر چند کل درآمدهای دولت در ۱۹۴۸ به شش برابر میزان ۱۹۴۲ رسید، اما دیرتر از آنی رسید که به کوشش حزب برای باقی ماندن در قدرت کمک کند و AD توسط نیروهای مسلح سرنگون شد.
حکومت نظامی پرز جیمنز (۵۷-۱۹۴۸) که جای دولت سه سال بحرانی را گرفت نمونه درخشانی از اثرات نگرانکننده رونقهای نفتی است. یک رونق عظیم نفتی که در آن زمان به نظر میرسید وعده حفظ حکومت اقتدارگرا را میدهد، در عوض پیشینهای برای تغییر رژیم شد. ونزوئلا در نتیجه تقاضای روزافزون نفت در دوره پس از جنگ جهانی دوم، ملی شدن صنعت نفت ایران در ۱۳۳۲ و بستن کانال سوئز، ثروتی افسانهای را تجربه کرد.
ارسال نظر