اقتصاد مجازی
فوتبال، اقتصاد، بازار
ورزش حرفهای و به ویژه فوتبال، امروزه به یک تجارت بزرگ تبدیل شده است و دیگر نمیتوان از آن فقط به عنوان عاملی برای حفظ تندرستی یا حتی سرگرمی یاد کرد.از سوی دیگر، فعالیت تجاری در عرصه ورزش، اقتضائات خاص خود را نیز دارد و بازار این فعالیتها نیز ویژگیهای متفاوتی با تجارت کالاهای معمول دارد.«احمد سیف»، مدرس دانشگاه، در وبلاگ «نیاک» چند ویژگی بازار ورزش را برشمرده و توضیحاتی درباره آن داده است. به ظاهر یک باشگاه ورزشی یک بنگاه اقتصادی است که در «بازاری» که وجود دارد فعالیت میکند. گذشته از فروش محصولات جانبی، محصول اصلی که برای فروش عرضه میکند «مسابقه فوتبال» است با تیمهای دیگر که آنها هم به ظاهر بنگاه اقتصادی هستند. با این همه این «بازار» بازار ویژهای است که مختصات جالبی دارد.یکی از ویژگیهای این بازار این است که هیچ بنگاهی(تیمی) به تنهایی قادر به تولید محصولی قابل فروش نیست.
به همین خاطر اگرچه یک تیم برای برنده شدن در یک مسابقه یا در مسابقات خواهد کوشید ولی حالت انحصاری پیدا کردن و به اصطلاح «همه بازار» را در کنترل داشتن نمیتواند جزو اهداف و یا حتی دورنمای مدیران این تیمها باشد. از سوی دیگر، برای حفظ ارزش محصولی که برای فروش ارائه میشود و حتی برای این که بتوان این «محصول» را به قیمت بالاتری فروخت، هرچه تیمها با یک دیگر نزدیکتر بوده و نتیجه مسابقه غیرقابل پیشبینیتر باشد، تقاضا برایش بیشتر و در نتیجه درآمد حاصل هم بیشتر خواهد بود. اگر بخواهم این بازار را با بازارهای دیگر مقایسه کنم، باید بگویم که درست برعکس آن بازارها، در این جا اگر تفکیک محصولی هم صورت بگیرد تا مرحله متقاعد کردن مصرفکنندگان به منحصر به فرد بودن خود پیش نمیرود. دربازارهای دیگر، هدف هرتولیدکننده این است تا مصرفکنندگان را متقاعد کند که فقط محصول خودشان منحصربفرد است ولی چنین کاری در ورزش حرفهای (فوتبال) نمیتواند و نباید انجام بگیرد. به سخن دیگر، اگر چنین شود، درآمد و سود بنگاه کاهش مییابد. مجسم کنید اگر مسوولان تیم منچستریونایتد بتوانند همگان را متقاعد کنند که دیگر تیمها در برابرشان هیچ شانسی ندارند، در آن صورت، تقاضا برای مسابقات منچستریونایتد کاهش پیدا کرده و به همراهش میزان درآمد هم نقصان پیدا میکند. هواداران دیگر تیمها (اگر متقاعدشده باشند) دیگر دلیلی ندارد که مشتری این مسابقات باشند.ویژگی دیگر هم این است که یک باشگاه نمی تواند میزان کل محصولی را که تولید میکند، مشخص کند. برای هر دستهای، تنها چیزی که مشخص است این است که مثلا تیمهای دسته برتر فوتبال انگلیس سالی فلان تعداد بازی خواهند داشت، ولی کل تعداد مسابقات به میزان موفقیت در مسابقات مختلف بستگی دارد.
احتمالا بهتر است به جای این که هرباشگاه را یک بنگاه مجزا در نظر بگیریم (که از نظر حقوقی این چنیناند) هر دسته باشگاهی (مثلا لیگ برتر انگلیس) را یک بنگاه بخوانیم و تیمها راهم اگرچه صاحبان و طرفداران متفاوتی دارند ولی در عمل، اجزای plant این بنگاه بشماریم. از سوی دیگر، جایی که این محصول (مسابقه) تولید میشود، استادیوم شخصی این تیمهای حرفهای است. هرچه که مختصات این استادیومها عالی باشد، ولی بدون همکاری تیمهای دیگر، محصولی درآنجا تولید نخواهدشد. یعنی میخواهم بگویم که اگرچه برسر خیلی چیزها، تیمها با یک دیگر رقابت میکنند، ولی همکاری شان هم برای تولید این محصول باید تام و تمام باشد.
Niaak.blogspot.com
ارسال نظر