در سخنرانی دبیر کمیته زیربنایی مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح شد
ضرورتهای تدوین سند چشمانداز - ۱۷ خرداد ۸۶
بخش پایانی
مهمان دومین نشست ماهانه انجمن اقتصاددانان در سال جاری، دکتر علی مبینی دهکردی، دبیر کمیته زیربنایی مجمع تشخیص مصلحت نظام بود.
بخش پایانی
مهمان دومین نشست ماهانه انجمن اقتصاددانان در سال جاری، دکتر علی مبینی دهکردی، دبیر کمیته زیربنایی مجمع تشخیص مصلحت نظام بود.
عکس: سامان دزیانیان
وی که دارای مدرک دکترای مدیریت استراتژیک است در این نشست به تشریح ضرورتهای تدوین چشمانداز پرداخت. مبینی دهکردی، این سوال را که چرا ایران بهرغم نهضتهای متعددی که داشته نتوانسته است به ثبات برسد را، پایه اساسی برای تدوین سند چشمانداز ایران در افق 1404 دانست. دبیر کمیته زیربنایی مجمع تشخیص مصلحت نظام طی سخنانی گفت: سند چشمانداز بر اساس اهداف کیفی تنظیم شده، در سه سناریو تدوین شده است که هر کدام از این سه سناریو بر اساس رشد کشورهایی در نظر گرفته شده که ایران آنها را رقیب خود میداند. وی ادامه داد: سناریوی اول بر اساس ریشههای فعلی تنظیم شد که ایران جایگاه اول منطقه را کسب نمیکرد. سناریوی دوم نیز بر اساس رشد 35/7درصدی ایران تنظیم شد که باز هم ایران را به جایگاه اول در منطقه نمیرساند. در سناریوی رشد میانه برای ایران و کشورهای رقیب در نظر گرفته شد. چرا که بر اساس بررسیهایی که هنگام تدوین سند چشمانداز صورت گرفته است بسیاری از کشورهای رقیب ایران بنا به دلایلی از جمله کمبود منابع انرژی یا نداشتن منابع انسانی کارآمد، نمیتوانند رشد خود را ادامه دهند و بر همین اساس اگر ایران با متوسط رشد سالانه 6/8درصد حرکت
کند، خواهد توانست طی بیست سال آینده رتبه اول در منطقه را کسب کند. با هم بخش پایانی این سخنرانی را میخوانیم.
اگر در محیط بینالملل، شناخت محیط منطقهای را به عنوان محیط نزدیک و شناخت محیط بینالملل را به عنوان محیط دور در نظر بگیریم. بررسی فرصتها و تهدیدهایی که ما در این محیط با آن مواجه هستیم. نیز اینگونه میتوانیم جهانی شدن را فرصت و در جایی هم تهدید ببینیم. اگر جهانی شدن یک فرآیند و پروسه باشد برای ما فرصت است و اگر یک پروژه است و انتخاب و نرمها بر آن حاکمند برای ما تهدید است. تقاضای کشورهای منطقه به نیروهای تربیت شده موجود ما در بحث کشور و به خصوص تحصیلکردگان جوان اگر برای آنها در عرصههای مختلف سرمایهگذاری کنیم. موقعیت ویژه ژئوپلتیک ایران و حوزه تمدن ایران- اسلامی دامنه وسیعی را برای ما باز کرده از آسیا و قفقاز گرفته تا خلیجفارس و حتی کشورهای همسایه شرقی و شبهقاره هند.
اگر بخواهیم نگاهی براساس حوزه تمدن ایرانی- اسلامی بیاندازیم شایستگیها و فرصتهای بسیاری هست که میتوانیم از آنها بهرهمند شویم و نیاز جهانی به ذخایر معدنی و هیدروکربوری که در محیط طبیعی ما و آن بیضی هیدروکربوریای که ما در قلب آن قرار گرفتهایم منابع معدنی که وجود دارد و شرایطی که ما در رابطه با محیط طبیعی با آن مواجه هستیم را میتوانیم به عنوان فرصت تلقی کنیم.
میتوانیم در حوزه فکری برای اداره جوامع دموکراسی دینی الگوسازی کنیم و کارآمدتر شویم. منابع قابلتوجهی که در اختیار ایرانیان خارج از کشور وجود دارد، استفاده کنیم چون ایرانیها در تقسیمبندیهایی که در کشورهایی که آنها ساکن هستند انجام میگیرد همواره بر اقشار بالای آن کشورها هستند و تقریبا میتوان گفت که جامعه ایرانی مهاجر جامعه برجستهای در سطح کشورهای مختلف هستند که توانمندیهای بالای علمی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دارند. حالا ممکن است که روابط را تواند باشیم تعریف کنیم با این افراد یا نه. اما در هر صورت میتوانیم وجود آن را فرصتی تلقی کنیم تا ساختار و مکانیزمهای لازم را کسب کنیم. همینطور کشورهای همسایهای که در هر حال میتوانیم که با آنها پیوندهایی زیرساختی داشته باشیم. یک حرکت کوچک مانند انتقال برق یا گاز فرصتهای دیگری را برای ما به وجود میآورد و اصلا موقعیت ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک ما را تغییر میدهد.
اگر بتوانیم بین خلیجفارس و دریای خزر همچنین بین حوزه نفتی خزر و جنوب، حوزه آسیای میانه و قفقاز پیوندی برقرار کنیم همه اینها ظرفیتهای جدیدی را برای ما ایجاد میکند. چه در حوزه زیرساختها و زیربناهای نرمافزاری و چه در حوزه زیرساختها و زیربناهای سختافزاری، طبیعی است که یکسری تهدیدات نیز داریم زمانی میگفتیم نمیگذارند که ما به فناوریهای پیشرفته دست پیدا کنیم و در آن هنگام بحثی مثل انپیتی هم خیلی بارز نبود. ولی پدیدهای بود که اگر ایرانیان به فناوریهای پیشرفته دست مییافتند، با توجه به قابلیتهای انسانی و محیطی، ایران دیگری خواهد شد که تعیینکننده سلسله مراتب قدرت در جهان خواهد بود و طبیعی بود که میگفتند اگر بتوانیم از آن عامل جلوگیری کنیم شاید دیگر نمیتوانیم از باقی عوامل بهرهوری لازم را داشته باشیم.
حالا این یک جهت است که در فناوری هستهای بروز پیدا کرده ولی در حوزههای دیگر هم که نگاه کنید، کمتر به دانشجوهای ایرانی یا فرهیختگان اجازه تحصیل در حوزههای بینرشتهای را میدادند.
یکجانبهگرایی و مداخلهگری که در دوره نئومحافظهکاران جدید در آمریکا نیز که تقریبا به وجود آمد نیز بستری تاریخی دارد هم در درون جامعه آمریکا و هم برای هژمونی کردن بعد از فروپاشی نظام دوقطبی که طبیعتا این هم تهدیدهایی را داشته یا دارد و نمیتوانیم آن را نبینیم.
تبلیغ الگوهای مخرب به جای الگویی که ما میخواهیم ارائه بدهیم ما میگوییم، میخواهیم الگوی دموکراسی دینی و الگوی کارآمد اسلامی ارائه بدهیم. آنها میگویند که کارآمدی ندارد و ممکن است دست هم بر نقاط ضعف ما بگذارند و آنها را بزرگ و برجسته هم بکنند ولی در هر حال یک فرآیند نرمافزاری مقابله الگویی در حوزه اداره جوامع و الگوی فکر است که میتواند تهدید بسیار بزرگی برای ما باشد اگر به آن بیتوجه باشیم.
محدود کردن نقش ژئوپلتیک ایران در منطقه. چیزی که روی خطوط انتقال انرژی صلح که دارد دنبال میشود به نوعی میبینیم که محدودیتها شکل میگیرد. مثلا هند را تا دیروز محدود میکردند که نباید فلان کار را بکنی اما امروز میآیند میگویند که ما برای انجام این کار کمک میکنیم، به شرطی که آن کار را انجام ندهی، تمام این پدیدهها به نوعی است که به هر حال شکل میگیرد و جزء تهدیدهای پیشروی ما است. آن بحث که رژیم اشغالگر قدس با مبانی اسلام دارد و در هر حال این هم یک بحث تهدید است که باید به آن توجه داشته باشیم سرمایهگذاریهایی که آنها میکنند برای قابلیتهای ما به ویژه نیروی انسانی و رقابت در کسب مغزها که این هم یک تهدید است که باید مورد توجه قرار بگیرد. چون جامعه ما یکی از جوامعی است که مورد هجوم قرار گرفته است و ممکن است که خودمان هم از درون نارساییهایی نیز داشته باشیم که باعث شتاب این مساله شود یا بسترسازیهایی که نظام اداری و اجرایی باید بکند و شاید نکرده است. اما در هر حال اینها مجموعهای از تهدیدها است که ما را تهدید میکند.
از دیگر سو، همه کشورهای پیرامون ما هم ثبات سیاسی ندارند و تمام این حرفها را ما در یک محیط بیثبات سیاسی میزنیم، همه دولتها و کشورهای اطراف ما دولتهای باثباتی ندارند. از پاکستان بگیر تا افغانستان، از کشورهای آسیای میانه تا قفقاز، از شرایط غرب کشور و غیره به نوعی این پدیده وجود دارد.
این مساله هم میتواند برای ما تهدیدزا باشد. هر آن هر پدیدهای در کشورهای همسایه نتوانست مهار بشود آثارش در مرزهای ما به نوعی بروز پیدا میکند. بالاخره برای این موضوع هم باید فکری داشته باشیم و در نظر بگیریم.
مساله دیگر وابستگی ما به نفت و بعد از آن وابستگی نفت خاورمیانه به غرب، اگر به تغییرات پارادیمیک فکری برسیم بر جغرافیای اقتصادی ما هم اثر میگذارد و باید این مساله را هم به عنوان یک تهدید پیشروی خود داشته باشیم.
نوسانهای غیرقابل پیشبینی که در بازارها به وجود آمده و میتواند تاثیر خود را بر درآمدها و توسعه ملی ما بگذارد و تصویرسازی که ممکن است از ما در جهان بشود یا بعضی وقتها ما خود حرکتهایی کنیم که به این امر شتاب ببخشیم یا بتوانیم اصلاحش کنیم. در هر حال فرآیند ارائه دادن تصویر مخرب از جمهوری اسلامی ایران در جهان در دستور کار دشمنان قرار دارد و این به منزله تهدید برای ما است. چون میخواهیم سرمایه جذب کنیم، همکاری کنیم و رابطه برقرار کنیم. مثلا در همین حرکتهای اخیر در همسایگی ایران بحث شیعه و سنتی را طراحی میکنند. در لبنان به شیوهای دیگر این مساله را جهت میدهند. حالا این مساله نشان میدهد که یک برنامه یا بستهای به عنوان تصویر وجود دارد، همچنین از رسانهها نیز استفاده میکنند و آنچه امروز به عنوان جنگ نرم یا تهدید نرم مطرح میشود در این حوزه بیشتر خود را نشان میدهد.
باید این احتمال را در نظر بگیریم که اگر احیانا به اجماع جهانی علیه ایران برسند باید آن را هم به عنوان یک تهدید مورد توجه قرار دهیم.
باید نگاهیهم به دیگر کشورها انداخت مثلا میتوان به مالزی اشاره کرد و اگر به کشورهای توسعه یافته بخواهیم نگاه کنیم کشور هند است که در حال برداشتن گامهایی با ابعاد دیگر است. مثلا در حوزه اقتصاد، هند سالانه باید 20میلیون شغل ایجاد کند تا بتواند نرخ بیکاری کشورش را در افق بیستساله روی 9/0 تا 9درصد نگاه دارد.
ما اگر بخواهیم در بیست سال آینده نرخ ۵/۷ یا ۸درصد بیکاری داشته باشیم باید سالی یکمیلیون شغل ایجاد کنیم.
حالا تفاوتها و ابعادی که گفتم این است که یکساله هند را 20ساله ترسیم کنیم حالا قابلیتهای ما در برابر قابلیتهای هند چگونه است. آنها میآیند اهداف و نرخ رشد اقتصادی خودشان را تعریف میکنند. در کشورهای منطقه عربستان میآید و برای خودش چشماندازی را طراحی میکند. تنوع در اقتصاد و تحول در بخشخصوصی را و مراقبتهای بهداشتی را لحاظ میکند.
بعد از آن هم معیارهای تحقق را ارائه میدهد. اعلام میکند که تا سال ۲۰۲۰ الی ۲۰۲۵ دو برابر شدن GDP را دنبال میکند و به رشد درآمدی و کیفیت زندگی شهروندان اشاره میکند و میخواهد کاری کند که درآمدها یکسان شود (چون در عربستان درآمد خاندانهای مختلف با هم فرق میکند) و به درآمد سرانه ۲۴هزار دلار در افق فکر میکند.
عربستان در حوزه جهان اسلام یکی از رقبای ایران است.
ایران برای ترسیم چشمانداز مناطق نفتی دنیا را که عمدتا هیدروکربور تولید میکنند بررسی کرد، ما ایالت نفتی «لوئیزیانا» در آمریکا را بررسی کردیم، ما خواستیم ببینیم آنها چه کاری دارند انجام میدهند و بر روی چه پدیدهای برای دو دهه آینده خودشان برنامهریزی میکنند و از لحاظ رشد جمعیت، تنوع اقتصاد، فناوریها و مسائل دیگر چه کاری دارند میکنند چون آنها نیز بیکاری، وابستگی به نفت، سطح پایین تحصیلات نیروی کار را روبهروی خود دارند. همچنین جایگاهی که برای خودشان بین ایالتهای مختلف تعریف کردهاند را نیز درنظر میگیرند. همچنین هدفهای مختلفی نیز گذاشتهاند که طی دو دهه آینده ایالت و جامعه را به کجا میخواهند برسانند. هدف آنها این است که میخواهیم جامعه را کلا به مجموعهای آموزشی تبدیل کنیم. اقتصاد را متحول کنیم و از تکیه بر منابع طبیعی و هیدروکربوری و تکمحصولی بپرهیزیم و خود را به جایگاه برتر برسانیم.
ژاپن این چشمانداز را برای قرن تعریف کرده است و حتما باید به برنامه ژاپن جزو قدرتهای بزرگ دنیا از لحاظ تکنولوژی و فناوری هستند توجه کرد. در چشمانداز ژاپن آمده است که دهه پایانی قرن بیستم را باید دهه تباه شدن جامعه ژاپن تلقی کنیم، چرا که نتوانستهایم به آنچه طراحی کرده بودیم تا الگوی برتر جهانی باشیم برسیم و بر اساس این دهه برتر کمیتهای طراحی آنها میآید و میگوید که من میخواهم کشور برتر باشم که دوباره قدرت به دست بیاورم و مفهوم امپراتوری ژاپن را دوباره طراحی کنیم. همچنین سرزمینی جذاب برای سراسر دنیا باشم.
مثلا در تحولات محیطی پیشتاز میشود و مرزگستری در محیط را به صورت جهانی تعریف میکند و از لحاظ ترسیم سیاستهای اقتصادی این را مطرح میکند که میخواهم به ساخت ژاپن بر اساس مدیریت شراکتی برسم و به آن توجه کنم. تکنولوژی را مبنای رشد قرار میدهم. در محیطزیست میآید شاخصهایش را تعریف میکند. در زندگی اجتماعی هم همینطور حکومت جمعی، خودمختاری منطقهای و انتخاب در شیوه زندگی و پذیرش تنوع در عین وحدت را دنبال میکند و مدنظر قرار میدهد.
در حوزه جهانی گشایش کشور و قطببندی شرق آسیا را مطرح میکند و میگوید که میخواهد در شرق آسیا یک منطقه آزاد تجاری شکل بدهم و با تنوعی که به وجود میآورد به کانون اصلی فعالیتهای اقتصاد جهانی تبدیل شود.
ساختار، چشمانداز و اندازهای که تعریف میکند، جهان است و از حوزه مرز و کشور و بحثهایی از این قبیل خارج شده است. همچنین آزادی و مشارکتی که برای خودشان در این گستره تعریف میکنند.
خب اگر همه این محیطها را بخواهیم یکجا نگاه کنیم و بگوییم محیط داخلی و خارجی را دیدهایم تهدیدها و فرصتها، قوتها و ضعفها، سوابق کشورها، همینطور چشماندازها و تغییر و تحولات آنها را دیدهایم و انتخابی از مسائلی که پیش روی ما قرار دارند و یا قرار خواهند گرفت انجام بدهیم.
در این میان توسعه نیافتگی کشور، بحث نگرش قدرتها و تهدید بودن جمهوری اسلامی ایران برای آنها و تلاشهایی که علیه نظام ما در حال شکلگیری است، تهاجم فرهنگی، عدم دیپلماسی فعال و سازنده در روابط خارجی که باید داشته باشیم و در حال رفع نقصها هستیم. تفاوتی که ما با دیگران در جهانی شدن و جهانیسازی داریم. چون در واقع ایران جهانی شدن را قبول دارد اما در پرتو فرهنگ و ارزشهای خاص خود نه دیگران.
تغییری که ممکن است در ارائه الگوی مردمسالاری داشته باشیم. چون سه دهه از انقلاب گذشته است و بحثهایی را مطرح کردهایم و باید بالاخره الگویی کارآمد ارائه دهیم و ببینیم که اگر این ارائه الگو با تاخیر انجام شود چه آثاری برای ما دارد یا در صورت توانایی ارائه چه منافعی داریم یا با چه بحرانهایی با توجه به جمعیت جوان، و جمعیت بیکار مواجه خواهیم بود؟ ممکن است با عدم رشد مناسب اقتصادی و عدمرقابت در بخش تولید و خدمات روبهرو شویم.
همین طور بحث نابرابریهایی که بین اقشار و مناطق مختلف از لحاظ توزیع ثروت و فقر، سهم اندکی که در سهم منابع و سرمایه انسانی در تولید ثروت داریم. تولید کالا و خدمات در حوزه فناوری بالا (HITEC) و سهم صادرات ایران از آن در GDP یا وارداتمان. دوگانگی سطح فناوری، موانع اداری و زیرساختی، الگوی نامناسب مصرف و وابستگی درآمدی دولت که متاسفانه هر سال افزایش مییابد، ضعف قانونمداری، وفاق، وجدان، سازگاری اجتماعی، نظمپذیری بحث ملاحظات زیستمحیطی و ساختارهای اداری و تجاری اینها در هر حال مسائلی هستند که باید به آنها توجه شود.
باید نگاهی هم به قانون اساسی که برای ما یک سند میثاق است بیاندازیم و ببینیم چارچوبهایی که تعریف شده است چگونه است و از آن پیروی کنیم. حالا ممکن است بیاییم و در دورههایی براساس مسائلی و بازنگریای در اصول میکنیم به رای عمومی گذاریم بگذاریم. ولی در جایی که ما سند چشمانداز را ترسیم میکنیم اصل را در حیطه ملی بر اساس این سند قرار میدهیم که در این میان به شکوفایی، انسان، فضائل، نیازهای ضروری، دادن فرصتهای برابر در حوزهاجتماعی، عدالتاجتماعی، توسعه اقتصادی، بحث توسعه سیاسی و مشارکت، فعالیت و تحول در حوزه قضایی، قانونمداری، چگونگی بهرهمندی افراد جامعه از امکانات، توسعه ملی و منطقهای، نوع نگاه به یکپارچگی ملی توجه شده است و اینکه تواناییهای دفاعی را بر اساس چه الزاماتی برای جامعه تعریف میکند که آیا این توان باید تهاجمی باشد یا بازدارنده و همین طور تعریف اولویتهای سیاست خارجی و به چه نکاتی در جهان اسلام باید توجه کنیم در حوزه تحول اداری و سیستمهای مدیریتی چه سیستمهایی را میپذیرد و چه سیستمهایی را خیر. در رابطه با خانواده چه معیارها و اصولی را موردتوجه قرار میدهد. در حوزه علم و فناوری چه راهبرد،
تکالیف و چه اصولی را برای جامعه تعریف کرده در حوزه محیطزیست به چه مسائلی توجه میکند؟
در همین حال باید به اولویتها و مسائلی که رهبران و مدیران جامعه برای اداره امور امروز جامعه و رسیدن به تصویر خلق شده در چشمانداز توجه شود. چرا که اگر مورد تایید مدیران ارشد جامعه قرار نگیرد امکان اجرایی شدن آن بسیار محدود میشود. همچنین باید حمایت همهجانبه مدیران عالی و روسای سازمانها و نهادهای کشور را داشته باشد.
به ویژه در سطح ملی باید این سند از سوی رهبران و مدیران پشتیبانی ویژهای شود که در این میان مقام معظم رهبری در زمینه اقتصادی به بحث رشد اقتصادی، کاهش تورم و خودکفایی در مواد اساسی و کالاهای عمومی تاکید کردند.
بحث دیگری که ایشان در این خصوص تاکید کردهاند این است که مردم باید در مشارکت اجتماعی و آزادی حضور داشته باشند. توزیع عادلانه باید شکل بگیرد و آزادی نباید از نوع تقلیدی و افراطی باشد. نفی استبداد باید دنبال شود. حقوق شهروندی در حوزهها و مبانی دینی تعریف شود. در حوزه سیاسی تحرک بیوقفه نسبت به تحولات بیرونی و درونی و معاهدات و مجموعههای جهانی پیگیری شود.
همچنین ایشان در زمینه نهضت علمی و تولید نرمافزاری، علم را مورد تاکید قرار دادهاند. در حوزه فرهنگی باورها و ارزشهایی که ریشه در هویت و اصالت وجودی جامعه و آرمانهای ما دارد را مطرح کردهاند.
در زمینه الگوی برنامهریزی هم بر ویژگیهای اقتصادی، فرهنگی، تاریخی ما تاکید کردهاند و تاکیدشان بر این بوده است که الگوی ما الگویی تقلیدی نباشد.
در این خصوص هنگام تدوین سند چشمانداز چون بحث ما اقتصادی بود به صورت منطقهای به این مقوله نگاه کردیم.
به این مساله توجه کردیم که این کشورها اکنون کجا هستند، چه برنامهای دارند و میخواهند به کجا برسند؟ به همین دلیل بر اساس شاخصهای اقتصادی چندسناریو طراحی کردیم. برای این کار روند ده سال گذشته کشورهای منطقه را انتخاب کردیم. پیشفرض هم این بود که باید گام اول دارای انسجام منطقهای باشد تا در گام بعدیمان در عرصه جهانی تاثیر بیشتری داشته باشیم. چون اگر پیرامون آشفته شود حیات ما نیز خدشهپذیر خواهد شد.
پس بر اساس نیازها و قابلیتها، ویژگیهای ژئوپلتیک هم به لحاظ قدرت بازیای که برای ما در عرصه جهانی ایجاد میکند باید منطقه را منسجم کنیم و براساس رویکردی منطقهگرایی و تعامل با جهان بتوانیم در یک دوره زمانی ساختار مناسبی برای خود به وجود آوریم. در اینجا بررسی کردیم که اگر نرخ رشد و رکورد کشورهای منطقه و آسیایجنوب غربی را مدنظر قرار دهیم چه اتفاقی میافتاد و اینکه اگر یک کشوری در منطقه طی یک سال رشد بالایی داشته و این رشد پرشتاب را به بیست سال آینده آن نیز تعمیم بدهیم. بعد اگر بخواهیم یکی از این رشدها را انتخاب کنیم باید ببینیم بر اساس چه شاخص، معیار و هدفی میخواهیم انتخاب کنیم.
بر اساس سناریوی اول باید رشد حداقل ۶/۵ (نرخ رشد هنگام آغاز تدوین) را داشته باشیم تا به جایگاه اول طی افق ۱۴۰۴ و GDP پیشبینی شده برای آن سال ۳۷۷میلیارد دلار است، برسیم که به رتبه اول نمیرسیم.
اگر بخواهیم بر اساس رشد حداکثر را در نظر بگیریم که تمام کشورهایی که ما در نظر گرفتهایم بر مبنای همان رکورد حداکثری رشد خود را ادامه دادهاند.
ترکیه ۰۴/۸، عربستان ۱۸/۷، رژیم اشغالگر قدس ۵۳/۷ و ایران ۳۵/۷ این کشورها از ما جلوتر اگر چه الان آذربایجان، ترکمنستان، ارمنستان در حال ثبت رشدهای عجیبی هستند اما چون حجم GDP آنها نسبت به ایران قابل بررسی نیست و شاید بعضا ممکن است در دورهای از ایران پیشی بگیرند ولی باز هم نمیتوان آنها را به عنوان رقیب انتخاب کرد. حالا اگر ترکیه همین رشد حداکثر خود را ادامه بدهد و GDP خود را به ۱۱۵۳ میلیارد دلار برساند و عربستان به ۹۳۶، اسرائیل ۵۷۱میلیارد اگر ایران بخواهد با رکورد ۳۵/۷ حرکت کند به ۵۴۲میلیارد دلار خواهد رسید و به جایگاه اول نخواهد رسید.
اگر ایران بخواهد به جایگاه اول بر اساس رکوردهای رشد رقبای خود برسد باید به رشد 5/11درصد رشد سالانه برسد.
بر این اساس نمیتوان با رشد انتخاب ۶/۸درصد به جایگاه نخست رسید. اما ارزیابی کردهایم که آیا مثلا ترکیه میتواند در دوره طولانی این راه را طی کند که پس از بررسی به این نتیجه رسیدیم که ترکیه به دلایلی نمیتواند این رشد را ادامه دهد.
یکی از این دلایل کمبود منابع انرژی مورد نیاز ترکیه است.
عربستان هم به رغم داشتن منابع کافی انرژی از لحاظ نیروی انسانی و تکنولوژی مورد نیاز کمبود دارد.
حالا اگر بخواهیم بر اساس یک رشد میانه رسیدن به جایگاه اول منطقه را بررسی کنیم و حداکثر و حداقل رشدها و رشد میانهای از کشورهای رقیب را در نظر بگیریم در افق چشمانداز ترکیه با رشد 34/5 به GDPا 661میلیارد دلار، عربستان با رشد 66/4 به 554 اسرائیل با رشد 54/5 به 378 ایران اگر با رشد 6/8 حرکت کند به GDPا 699میلیارد دلار خواهد رسید و میتواند رتبه اول منطقه را بر اساس چشمانداز کسب کند.
اما برای رسیدن به چشمانداز با چالشهایی روبهرو هستیم همچنین این چالشها را نمیتوانیم به طور همزمان برطرف کنیم و به آنها بپردازیم. برای این کار باید به انتخاب اولویتبندی چالشهای پیش رو بپردازیم که بتواند توسعه متوازنی در تمام ابعاد مورد نظر را برای ما به ارمغان بیاورد. چالش استراتژیکی که در تدوین چشمانداز بیست ساله به آنها رسیدیم شش چالش هستند.
1 - توسعهیافتگی یا توسعهنیافتگی
۲ - بقای عزتمند نظام یا براندازی که دشمنان در پی آن هستند
3 - بیداری اسلامی در جهان اسلام یا جریانهای انحرافی و رادیکال و واپسگرا چه در داخل چه در خارج از کشور
۴ - تداوم انقلاب بر اساس اندیشههای امام خمینی (ره) یا توقف آن
5 -پذیرش هژمونی جدید آمریکا در جهان و منطقه یا همان که میگویند اگر تقسیم کار و همکاری بینالمللی را نپذیرید امکان توسعه نخواهید داشت، این نگاه توسعه از بیرون است نه توسعه از درون یا اینکه خودمان بر اساس توانمندی و قابلیتهای درون کشور همگراییهای بیرونی بر اساس منطقهگرایی شکل بدهیم
۶ - چگونگی تعامل ایران اسلامی با فرآیند جهانی شدن یا پروژه جهانیسازی، نظام تک قطبی یا چند قطبی و تاثیر چگونگی برخورد با این عوامل در حوزه اقتصاد، سیاست و فرهنگ در واقع موارد فوق چالشهای اساسی پیش رو هستند که باید به آنها پرداخته شود و هدفهایی که در چشمانداز انتخاب میشود باید بر اساس این چالشهای استراتژیک باشند تا بتواند در سطح ملی تاثیرگذاری لازم را داشته باشد.
بر همین اساس و با توجه به این نکات بود که چشمانداز شکل گرفت و فرآیند قانونی خود را طی کرد.
بر اساس چشمانداز میتوانیم بگوییم ایران کشوری است توسعهیافته و پاسخی به چالش توسعهیافتگی یا عدم توسعه است و در سطح منطقه جایگاه اول را از لحاظ فناوری و علم و رشد اقتصادی دارد.
میخواهد منطقهگرایی را بر اساس ساختار مناسب پاسخ دهد. به هویت اسلامی و انقلابی را بر اساس جهان میخواهد بپردازد.
به الهام بخشی در جهان اسلام بر اساس پدیده رادیکالیسم بپردازد اعلام کند که بر اساس یک توسعه کارآمد و هویت روشن و جایگاه علمی میخواهد الهامبخش باشد نه بر اساس تحجر، سلفیگری، طالبانیسم و غیره.
از لحاظ توسعه هم به این ویژگیهای توجه میکند توسعه دانش محور، توانایی در تولید علم، اتکا به سرمایههای اجتماعی و نیروهای کارآمد.
در حوزه دفاعلی در چشمانداز امنیت بستر توسعه و توسعه پشتیبان امنیت قرار گرفته است.
به همین دلیل است که بر اساس نگاه بازدارندگی حرکت میکنیم و به متجاوزان اجازه تجاوز نمیدهیم و در عین حال روحیه برتریطلبی و سلطهجویی را دنبال نمیکنیم.
از لحاظ قدرت برابری خرید نیز به جایگاه برتر منطقه خواهیم رسید.
طی محاسباتی که برای جمعیت 90میلیونی انجام دادیم اگر به آن توسعهیافتگی دست پیدا کنیم و به عدد 700میلیارد دلار برسیم نیز از لحاظ قدرت برابری هم به جایگاه اول منطقه خواهیم رسید و در مرز توسعهنیافتگی عبور خواهیم کرد اما بازهم جز ده قدرت اول دنیا نخواهیم بود.
در عین حال بعضا مطرح میشود که این سند بسیار آرمانی است اما باید گفت که الزام بقای ما است این رشد پرشتاب نیاز است، باید ۲۰میلیون شغل ایجاد شود و اگر این رشد صورت بگیرد به آنچه پیشبینی شده است خواهیم رسید.
در کنار این مسائل چگونگی ارتباط این سند با برنامههای 5ساله را بررسی میکنیم و این که بر اساس چه فرآیند و مکانیزمی باید طراحی شود و الزامات اجرایی آن چیست؟
ویژگیهای سطح رفاه، دکترین امنیت ملی مسائلی این چنین بررسی و در نظر گرفته شده است.
حتی با توجه به این مساله که امکان دارد تمام نیازهای ما را پوشش ندهد. همچنین افراد جامعه را با مکانیزمهای صحیح فعال کرد چرا که جامعه فعال نیازمند فرد فعال است.
در حوزه بینالملل نیز طبق اصول تعریف شده روابط موثر با جهان خواهیم داشت و بر اساس منافع ملی نه دوست دائم و نه دشمن دائم تعریف میکنیم.
در چارچوب مبانی ارزشی خود تعامل و پیشینهسازی میکنیم. بنابراین باید راهها و استراتژیهای محقق شدن چشمانداز را تعریف کرد. چگونگی اجرا و سیستم مدیریتی جدید مورد نیاز را طراحی کرد.
در واقع مهمترین نکتهای که مورد نیاز است تا تمام اهداف پیشبینی شده ر سند چشمانداز ایران در افق ۱۴۴ محقق شود وفاق و همکاری، تعامل و همگرایی ملی است و اجرایی شدن این سند نیاز به همکاری تمام آحاد جامعه دارد. امیدوارم تمام ایرانیان دست به دست هم دهند تا ایران را به جایگاهی که شایسته آن است برسانند.
ارسال نظر