مصاحبه با جیمز بوکانان
داستان تولد انتخاب عمومی
سالها است که اقتصاددانان به مردم به چشم انسانهایی عقلانی مینگرند که دربازار نفع خود را دنبال میکنند. اما تا اواسط قرن بیستم نگاه به سیاستمداران متفاوت بود. آنها را انسانهایی تعریف میکردند که تنها خدمت به خلق را دنبال میکنند. از دید جیمز بوکانان چنین تفکیکی بی دلیل و غلط بود. افرادی که در بخش عمومی هستند همانند همه انسانهای دیگر به دنبال نفع شخصی خود هستند. با توجه به این فرض اساسی بوکانان و دیگران توانستند ابزارهای اقتصادی را در عرصه سیاست به کار گیرند. این خط تحقیق به سرعت تحت عنوان انتخاب عمومی شناخته شد و خیلی سریع در آمریکا، اروپا و آسیا رشد کرد.
ترجمه و تنظیم: علی سرزعیم
سالها است که اقتصاددانان به مردم به چشم انسانهایی عقلانی مینگرند که دربازار نفع خود را دنبال میکنند. اما تا اواسط قرن بیستم نگاه به سیاستمداران متفاوت بود. آنها را انسانهایی تعریف میکردند که تنها خدمت به خلق را دنبال میکنند. از دید جیمز بوکانان چنین تفکیکی بی دلیل و غلط بود. افرادی که در بخش عمومی هستند همانند همه انسانهای دیگر به دنبال نفع شخصی خود هستند. با توجه به این فرض اساسی بوکانان و دیگران توانستند ابزارهای اقتصادی را در عرصه سیاست به کار گیرند. این خط تحقیق به سرعت تحت عنوان انتخاب عمومی شناخته شد و خیلی سریع در آمریکا، اروپا و آسیا رشد کرد. بیشتر دوران فعالیت بوکانان در دانشگاه ویرجینیا گذشت: ابتدا در دانشگاه ویرچینیا در شارلوت و سپس در موسسه فنی ویرجینیا در بلکسبرگ. او سپس به جرج میسون رفت. در نتیجه به او و همکارانش عنوان مکتب ویرجینیا گفته میشود. در اوایل دهه ۶۰ او یکی از بنیانگذاران انجمن انتخاب عمومی بود. این انجمن سالانه نشستی را برگزار میکرد که در آن مقالات عرضه میشد و به مورد بحث قرار میگرفت. این انجمن رابطهای ضعیف با نشریه انتخاب عمومی داشت که توسط گوردون تولوک اداره میگردید. تولوک یکی از نزدیکترین همکاران بوکانان بود. بوکانان در سال ۱۹۸۶ جایزه نوبل را از آن خود کرد. اگرچه او در سال ۲۰۰۴ در اواسط دهه هشتم زندگی اش بود، اما برنامه تحقیقی منسجمی را دنبال میکرد و مرتب به ارائه سخنرانی میپرداخت. آرون استیلمن با او در دوم فوریه ۲۰۰۴ به مصاحبه نشست که متن آن را ملاحظه خواهید نمود.
معمولا حوزه انتخاب عمومی را به «سیاست بدون تعارف» تعبیر میکنند. میتوانید بگویید منظور از این تعبیر چیست؟
بوکانان: این عنوانی بود که من برای سخنرانی خود در موسسه تحقیقات پیشرفته وین در سال ۱۹۷۸ انتخاب کردم. فکر میکردم که اگر مجبور باشم انتخاب عمومی را در سه کلمه خلاصه کنم این سه کلمه توصیف خوبی خواهد بود اما باید توجه داشت که توصیف کاملی نیست. این تعبیر این دیدگاه را منتقل میکند که انتخاب عمومی به عرصه سیاست از خلال عینک رنگی نگاه نمیکند. انتخاب عمومی نسبت به این ادعا که سیاستمداران صرفا برای خدمت به منافع عموم مردم فعالیت میکنند بدبین است. بلکه نگاه واقعگرایانهتر و بدبینانهتری دارد. آنچه انتخاب عمومی بر جا گذاشته این دیدگاه است که ما باید موضع معقولی داشته باشیم. سیاست ارزشمند است. سیاست نوعی مبادله است به این معنی که چیزی از دست میدهیم تا چیزی بدست آوریم.
امروزه به انتخاب عمومی به عنوان یک زیربخش علم اقتصاد نگریسته میشود. اما وقتی که شما شروع به کار در این زمینه کردید از سوی محققین فعال در اقتصاد با شما چه برخوردی صورت گرفت؟
بوکانان: من قطعا بیرون از قلمرو اصلی اقتصاد قلمداد میشدم. بسیاری از همکاران من در دانشگاه یرجینیا دوست نداشتند که از ابزار اقتصادی برای مطالعه سیاست استفاده شود. اما باید بگویم که وقتی من و تولوک کتاب محاسبه رضایت را در سال ۱۹۶۲ منتشر کردیم به گرمی از سوی اقتصاددانان و اساتید علوم سیاسی مورد استقبال قرار گرفت. از میان هر دو گروه، به نظرم این کتاب تاثیر بیشتری در میان اساتید علوم سیاسی برجا گذاشت چون دریافتند که راه بیشتری باید بروند. اقتصاددانان با ابزارهایی که ما استفاده میکردیم آشنا بودند و با مفروضات اساسی در مورد عقلانیت انس داشتند اما برای بسیاری از اساتید علوم سیاسی این مفاهیم تازه و جدید بود. البته نباید سهم شخصیتها را در این میان نادیده گرفت. بیل ریکر در معرفی انتخاب عمومی به اساتید علوم سیاسی و دانشجویانش در دانشگاه روجستر بسیار فعال بود. این واقعیت که او خیلی زود به این قافله پیوست از اهمیت بسزایی برخوردار است.
معمولا به کسانی که در حوزه انتخاب عمومی کار میکنند گفته میشود که جزو مکتب ویرجینیا هستند. میتوانید بگویید که این تعبیر از کی و به چه دلیل وضع شد؟
بوکانان: منکور اولسون این تعبیر را وضع کرد. او اولین کسی بود که ما را به عنوان مکتب ویرجینیا توصیف کرد.دقیقا نمیدانم کی ولی گمان میکنم که در اواسط دهه ۷۰ یعنی دقیقا بعد از اینکه ما از شارلوت به بلکسبرگ نقل مکان کردیم بود که این تعبیر مطرح شد. از دید ما تعبیر خوبی بود و آن را قبول کردیم همانطور که دیگران آن را بکار بردند. اما ما این تعبیر را وضع نکردیم.
ریچارد واگنر که شاگرد شما در دانشگاه ویرجینیا بود و بعدها در موسسه ویرجینیا و دانشگاه جرج میسون همکار شما بود میگوید که انستیتو ویرجینیا بهترین مکان برای رشد انتخاب عمومی بود. آیا با این حرف موافقید؟
بوکانان: به نظرم باید به این مساله از زاویه دیگری نگریست. برنامه انتخاب عمومی در موسسه ویرجینیا از خلال سالهای ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۸ ریشه دواند. من و وارن نوتر مرکز توماس جفرسون برای مطالعه اقتصاد سیاسی را بنیان گذاردیم. برنامه این مرکز خیلی وسیع بود و به انتخاب عمومی محدود نبود. آن دوران بسیار دوران مولد و پربهرهای بود. افراد زیادی در آنجا داشتیم: رونالد کوز، للاند ییگر، تولوک و نوتر همگی عضو هیات علمی بودند. و بدونتردید من بهترین دانشجویان تحصیلات تکمیلی خود را در آنجا داشتم.
ما هیچگاه نتوانستیم که دانشجویان تحصیلات تکمیلی به خوبی آن دورانتربیت کنیم. برنامه انتخاب عمومی در آنجا توسعه یافت. ما از سوی مسوولان دانشگاه به خوبی حمایت میشدیم در حالی که در دانشگاه ویرجینیا فاقد چنین حمایتهایی بودیم. و تولوک که دانشگاه ویرجینیا را چند سال زودتر از من رها کرده بود در آنجا به ما پیوست. من و او در پروژههای زیادی همکاری کردیم. و با همکاری چارلی گوتز مرکز مطالعه انتخاب عمومی را بنیانگذاری کردیم.
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد موسسه فنی ویرجینا موقعیت جغرافیایی و حال و هوای حاکم بر آن بود. ما در نزدیکی همدیگر قرار داشتیم و دائما در حال تعامل با یکدیگر بودیم. در آنجا جوانی به نام وینستون بوش حضور داشت که علاقهمندیهایش تعداد زیادی از پروژهها را کلید زد. یکی از آنها کار من در مورد اقتصاد سیاسی آنارشی بود. او واقعا یکی ریاضیدان و اقتصاددان بزرگ بود که متاسفانه در جوانی در یک سانحه رانندگی در گذشت. او در دوران کوتاه عمرش واقعا بسیار مثمر ثمر بود و همه را گرد هم جمع میکرد. ما همچنین یک برنامه آموزشی کوتاه مدت بسیار خوب تدارک دیده بودیم. اصلا عجیب نبود که در هر مقطع هشت یا نه نفر در آن شرکت میکردند. لذا از نظر تولیدات علمی باید حق را به واگنر داد: موسسه فنی ویرجینیا مکانی بسیار جذاب و به لحاظ علمی حاصل خیز بود.
در آخرین جلسه انجمن انتخاب عمومی در سال گذشته در نشویل من از حجم زیاد افرادی که از اروپا آمده بودند یکه خوردم. آیا انتخاب عمومی در دورهای که شما در موسسه فنی ویرجینیا بودید ابعاد جهانی یافت؟
بوکانان: بسیاری از کسانی که به موسسه فنی ویرجینیا در بلکسبرگ میآمدند از اروپا و آسیا بودند. در این مقطع بود که آنها تشکیلات خود را به راهانداختند. انجمن اروپایی انتخاب عمومی، انجمن ژاپنی انتخاب عمومی. از برخی جهات اروپاییها به مطالعه اقتصاد سیاسی پارلمان بیش از آمریکاییها علاقهمند بودند. در حقیقت فکر میکنم که اگر در مورد انتخاب برنده جایزه نوبل قرار بود که آمریکاییها تصمیم بگیرند من انتخاب نمیشدم. از کارهای من در اروپا بیش از آمریکا استقبال شد.
میتوانید بگویید که فرانک نایت و نوت ویسکل چگونه بر تفکر و برنامه شما تاثیرگذاشتند؟
بوکانان: آن دو قطعا افراد تاثیرگذاری بر کارهای من بودند. اگرچه او به سهم خود نقش مهمی در پیشبرد علم داشت اما من از شخصیت او بیش از کارهای علمیاش تاثیر پذیرفتم. من و او پیشینه مشابهی داریم. او بچه کشاورزی در نواحی ایلی نوی بود که در تنسی به مدرسه رفت و نهایتا آموزههای مذهبی که در درون آن بزرگ شده بود را رد کرد. من واقعا به نگاه او به دنیا و این روحیه او که میخواست از همه چیز و همه کس سوال کند علاقهمند بودم. او میل عجیبی به ایدهها(ی جدید) داشت.
ولی ویکسل یک کشف اتفاقی بود. من پس از پایان رساله خود در کتابخانه قدیمی دانشگاه شیکاگو قدم میزدم که به پایاننامه ویکسل برخوردم.
او در آن کتاب چیزهایی میگفت که من در درون خود آنها را حس میکردم اما جرات به زبان آوردن آن را نداشتم. او بر چیزهایی تاکید میکرد که در ذهن من به صورت خام وجود داشت. مهمترین ایدهای که از ویکسل گرفتم این بود که نمیتوان به صرف اینکه از سیاستمداران بخواهیم کارهای خوب انجام دهند انتظار داشته باشیم که سیاست اصلاح شود. در عرصه سیاست هیچ انگیزه دیگری غیر از انگیزههای متداول بقیه انسانها وجود ندارد و سیاستمداران همانند همه افراد دیگر منافع خود را از طریق تلاش برای انتخاب مجدد، ارتقای شغلی یافتن، و مسائلی از این دست دنبال میکنند. این به معنی آن بود که اقتصاددانان باید از این تصور دست بشویند که دارند دیکتاتورهای خیرخواهی را توصیه میکنند. اگر میخواهید دولت را ارتقا ببخشید باید به جای اصلاح افراد قاعده بازی را اصلاح کنید.
با نگاه به ۴۰ سال گذشته به نظر شما مهمترین دستاورد انتخاب عمومی چه چیز بوده است؟
بوکانان: به نظرم مهمترین دستاورد انتخاب عمومی تغییر نگاه مردم به سیاستمداران بوده است. گاهی به من میگویند آیا در طی ۴۰ سال گذشته انتخاب عمومی باعث کاهش اعتماد به نفس سیاستمداران شده است؟ جواب من این است: بله و نه. از زمانی که دولتها در دهه شصت و هفتاد شروع به تجاوز از حدود خود کردند و پروژههایی را شروع کردند که نهایتا شکست خورد، این امر نه تنها در کشورهای سوسیالیستی بلکه در کشورهای دمکراتیک غربی نیز رخ داد، انتخاب عمومی به راه افتاد و روشی نظام مند برای تحلیل این شکستها ارائه نمود. لذا انتخاب عمومی عامل بی اعتمادی به دولتها نبود بلکه به ما کمک کرد تا بهتر بتوانیم نواقص فرآیندهای سیاسی را درک کنیم. انتخاب عمومی کمک کرد که نگاه خود را به فعالیتهای جمعی تغییر دهیم.
برخی تحلیل گران معمولا نرخ مشارکت ۵۰درصدی مردم در انتخابات را مایه سرزنش و شرمندگی میدانند در حالی که این عجیب است که چرا در حالی که مردم شانسی برای تاثیرگذاری بر نتیجه کار ندارند حاضر به شرکت در انتخابات میشوند. آیا انتخاب عمومی دلیلی برای اینکه چرا مردم در انتخابات شرکت میکنند ارائه کرده است؟
بوکانان: از زمانی که آنتونی داونز و تولوک این سوال را در دهه ۵۰ مطرح کردند تا به امروزه این مساله به عنوان یک معما باقی مانده است. از یک منظر کاملا عقلانی دلیلی وجود ندارد که افراد رای دهند اما همانگونه که شما گفتید نیمی از آنها رای میدهند. چرا؟ به نظرم این مساله ما را به سمت روانشناسی اجتماعی رهنمون میشود. مردم در انتخابات رای میدهند تا به نحوی از انحاء نظر خود را ابراز کرده باشند وگرنه به امید تاثیرگذاری بر نتیجه انتخابات اقدام به رای دادن نمیکنند. ممکن است که احساس کنند به نوعی مجبور به شرکت در انتخابات هستند. اما با توجه به چارچوبی که اقتصاددانان سنتا به این مسائل مینگرند، دشوار میتوان به پاسخ درخوری رسید.
بسیاری از کسانی که در سنت انتخاب عمومی کار کردهاند بعدها به پستهای دولتی منصوب شدند. از نظر شما طنز غریبی نیست؟ یا این آموزهها موثر واقع شدهاند؟
بوکانان: مطمئن نیستم که انتخاب عمومی از این جهت کمک زیادی کرده باشد. اگر شما در درون دولت باشید شاید تمایل چندانی داشته باشید که بخواهید در انتخاب عمومی آموزش ببینید. به عنوان مثال اگر شما در درون بوروکراسی جای بگیرید، بعید است که بخواهید با ادبیات انتخاب عمومی در مورد بوروکراتها آشنا شوید. من از اینکه دانشآموختگان انتخاب عمومی جذب دولت شوند برانگیخته نمیشوم. در این بستر میان جذب شدن و کار کردن تفاوت مهمی وجود دارد.تردیدی نیست که انتخاب عمومی توسط کسانی که تجربه کار در دولت داشتهاند و این تجربه خود را به محققان آکادمیک منتقل کردهاند غنیتر شده است. اما در مورد اینکه آیا انتخاب عمومی توانسته تا نحوه رفتار دولتیها را تغییر دهد قضاوت خاصی ندارم.
این دیدگاه وسیعا رواج دارد که محققین انتخاب عمومی بیش از دیگر اقتصاددانان نسبت به دولت بدبین و نسبت به بازار خوش بین هستند. آیا چنین وضعیتی صحت دارد؟
بوکانان: بله تا حدی درست است. اما مهمترین نقدی که به آن میکنند این است که کل این برنامه تحقیقاتی با انگیزههای ایدئولوژیک به پیش رفته است. به اعتقاد من این حرف کاملا نادرست است. همه داستان به همان جمله نخستی که در اول مصاحبه مطرح کردید بر میگردد: سیاست بدون تعارف. اگر به سیاست نگاه واقع بینانه داشته باشید فارغ از اینکه به چه ایدئولوژی معتقد هستید، در نهایت منفیتر از آن چیزی که در ابتدا بودید خواهید شد. بسیاری از فعالان انتخاب عمومی از دید هنجاری چندان سازگار با نگرش مبتنی بر اقتصاد بازار نیستند. اما به عنوان دانشمند به نتایجی میرسند که از نگرش آنها حمایت نمیکند.
نظر شما در مورد مکاتب هترودکس در اقتصاد چیست. آنها مفروضات اساسی علم اقتصاد نئوکلاسیک را به چالش میکشند؟
بوکانان: بیش از بیست سال قبل من پیش بینی کردم که همکاریهای بیشتری میان روانشناسان و اقتصاددانان در خواهد گرفت. این پیش بینی با روی کار آمدن حوزه اقتصاد رفتاری کاملا محقق شده است. این حوزه با کارهای دیک تالر و باب فرانک و دیگران گسترش یافته است. آنها ناسازگاریهای رفتاری آدمیان را پیدا میکنند و بر اساس آنها تلاش میکنند تا بنیاد علم اقتصاد را دچار حک و اصلاح نمایند. بسیاری از این ناسازگاریها جالباند اما باید توجه داشت که آنها صرفا ناسازگاری هستند و خیلی قابل تعمیم نیستند. من این تصور را ندارم که عمر اقتصاد رفتاری به سر آمده است. اما واقعا نمیدانم که آنها تا کجا پیش خواهند رفت زیرا آنچه آنها دارند بیشتر نقادی سنت موجود است و بدیلی برای آن ارائه نمیکنند. هماکنون من با این دیدگاه که اقتصاددانان ایده انسان اقتصادی را زیادی به کار گرفتهاند همدلی دارم.
در مجموعهای از مقالات که توسط برایان کاپلان نوشته شد او تلاش کرد تا سمت و سوی تحقیقات انتخاب عمومی را به جای اثرات منفی گروههای ذینفع به سمت شکستهای سیاسی مبتنی بر رای دهندگی سوق دهد. نظر شما در مورد این جهتگیری تحقیقاتی چیست؟
بوکانان: من با کار کاپلان به خوبی آشنا نیستم اما در مورد چیزهایی که او تلاش میکند تا به بحث بگذارد نکاتی وجود دارد. به عنوان مثال، به اعتقاد من چنین شکافی در فرآیند انتخاب وجود دارد: ما میخواهیم کارهایی را به صورت جمعی انجام دهیم که به صورت فردی حاضر به انجام آنها نیستیم. شاید درست باشد که دولت رفاه را خواست مردم بدانیم. شاید آنها بخواهند که دولت از همه کس مراقبت کند و به همین دلیل به کاندیدایی رای دهند که چنین وعدههایی را بدهد و بپذیرند که مالیات لازم برای آن را نیز بپردازند. همزمان با توجه به این نرخ بالای مالیات بخواهند همانند مردم سوئد کمتر کار کنند و در تابستانها در خانه بمانند. لذا با وجود اینکه آنها به هر دو بعد این برنامه یعنی مالیات زیاد و هزینههای بیشتر دولت رای دادهاند، اما حاضر به حمایت از آن از طریق فعالیتهای فردی خود نیستند.
از دید شما نقش درست دولت چیست؟
بوکانان: به نظر من دولت باید به کارهایی که به آنها کالاهای عمومی کلاسیک گفته میشود بپردازد و برای اینکار حدود ۱۵درصد تولید ناخالص داخلی هزینه شود. البته منظورم این نیست که این همه آن چیزی است که دولت باید انجام دهد. تا وقتی که دولت در چارچوب قوانین و محدودیتهای درست خود حرکت میکند، از ایجاد محدودیت برای رشد آن حمایت نمیکنم. مثلا من از اینکه اینگونه قضاوت کنم که صرف ۴۰درصد تولید ناخالص داخلی برای هزینههای دولت، همانند آنچه امروزه در آمریکا اتفاق افتاده، ضرورتا اشتباه است خودداری میکنم.
چرا بسیاری از رای دهندگان دیدگاههایی دارند که مخالف با تئوریهای اقتصادی حاکم است؟
بوکانان: بخشی از سرزنش متوجه اقتصاددانان است. به عنوان دانشمند ما سرگرم کلنجار رفتن با معماهایی شده ایم که ثمرات کاربردی کمی دارد. و به همین دلیل به خاطر این کارها تنها در فضای آکادمیک تشویق میشویم و ارتقا مییابیم. اینگونه کار کردن منافع شخصی زیادی برای اقتصاددانان دارد. این وضع را مقایسه کنید با بیان حقایقی اقتصادی نظیر منافع تجارت آزاد برای توده مردم به زبان ساده. اقتصاددانان از انجام چنین کارهایی منافع چندانی کسب نمیکنند. اینکارها شما را به پست و مقام نمیرساند. اما داشتن جامعهای که از نظر اقتصادی باسواد باشد ارزش اجتماعی فراوانی دارد. ما به افرادی چون باستیات که بخواهند با توده مردم سخن بگویند نیاز شدیدی داریم. اینگونه که به نظر میرسد اقتصاددانان بازنده این میدان هستند.
ارسال نظر