چیزی که در دلم ماند و هرگز نگفتم

اصرارهای ما فایده نمی‌کرد. قرار بود فردای آن شب تودیع شود و باید تا صبح، حرف‌های مدیری که بیش از ۳ سال از مدیریت قانونی‌اش بعد از انتصاب باقی مانده و ناگهان با حکم رییس‌جمهور برکنار شده بود را می‌شنیدیم. اتفاقات باید به سرعت پیگیری شوند، این را سردبیر خواسته بود، بالاخره درخواست‌ها نتیجه داد و راضی به گفت‌وگو شد.

یک طرف ذهنمان را موضوعات رسمی اشغال کرده بود و طرف دیگرش را موضوعاتی فرعی. آنقدر عجله داشتیم که یادمان رفت جعبه شیرینی را کادوپیچ کنیم، مثل همه مهمان‌هایی که اول بار خانه کسی می‌روند، خواسته بودیم رسم ادب را به جا بیاوریم. معلوم بود که می‌خواهد باران ببارد، مردی که کت قهوه‌ای رنگ به تن داشت را دیدیم. حدس زدیم که از طرف مالکی به استقبال آمده، اما ما راه خودمان را رفتیم و او ما را نشناخت. زنگ خانه را که فشردیم، با لباس بسیار ساده‌ای که به تن داشت به استقبالمان آمد. همسرش هم همراه فرزندانش برای خوشامدگویی آمدند. عکاس را که دید از او مهلت خواست جوراب‌هایش را بپوشد و ما در حالی که آن ساعت شب بارانی، شرمنده خانواده‌اش شده بودیم، باید درباره مسائل مهمی از ستاد مبارزه با مواد مخدر با دکتر مالکی گفت‌وگو می‌کردیم.

چهره‌اش را در تصاویر دیده‌اید، اما تصاویر هرگز آن آرامش نهفته در چهره را به بیننده تداعی نمی‌کنند. جوراب‌هایش را پوشید و شروع به پذیرایی کرد. عکاس هم به کمکش آمده بود. نگاه ما هم در حالی که چشمی به سوالات داشتیم، چرخی به اطراف زد و فهمید که دکتر زندگی بسیار ساده‌ای دارد.

از یکی شنیده بودم که بسیار کار و فعالیت می‌کند. می‌گفت باورتان نمی‌شود که چقدر خستگی‌ناپذیر است.

عرفان، پسرش را صدا زد که آب بیاورد.

«اصلا شوکه نشده بودم، در تبریز به سر می‌بردم. با فراز و فرودهای مدیریت آشنا بودم. وقتی در جلسه شورای هماهنگی خبر برکناری را شنیدم، برایم خیلی عادی بود.»

اما ته حرف‌هایش معلوم بود که از چیزی ناراحت است، چیزی که ما حدس می‌زدیم همان اعلام خبر برکناری‌اش در سال گذشته بود.

«رییس‌جمهور با کسی که این خبر را اطلاع داده و موجب انتشارش شده بود، برخورد کرد. آن را کار پسندیده‌ای نمی‌دانست.»

راست می‌گفت: به شان مدیری که قصد داشت برنامه‌هایش را محقق کند و به خودش امیدوار بود و حالا مواجه شده بود با این تصمیم برکناری، با انتشار غیررسمی خبر در سال گذشته تا حدی آسیب رسیده بود.

ما جامعه رسانه‌ای خیلی به این موضوعات فکر نمی‌کنیم، اما برای کسانی که خبر می‌خوانند همه چیز مهم است، مخصوصا مدیران ! مخصوصا آنها که این اتفاقات را حق خودشان نمی‌دانند.

پاسخ خواستن از مدیری که زمانی دوست آقای احمدی‌نژاد بوده، درباره سوالی که «چقدر این تصمیم را از دیدگاه علمی که معتقد است مدیر باید بتواند با اقتدار و در فرصت مناسب برنامه‌هایش را عملیاتی کند و

جابه جایی کوتاه مدت مدیران چه تاثیری در پذیرش ریسک در مدیریت دارد؟» سخت بود.

«برای من هر چه باشد، تصمیم رییس‌جمهور مهم است، ‌او را قبول دارم. بسیار هم ارادتمند او هستم، اولین آشنایی ما در وزارت کشور صورت گرفت، به عنوان همکار همدیگر را خوب می‌شناختیم. اعتقاد دارم هر کس با احمدی‌نژاد کار کند زودتر پیر می‌شود.»

و وقتی اصرار ما را دید که: «این پاسخ علمی به جامعه و رسانه‌ها نیست. به ویژه وقتی این تصمیم از سوی رییس‌جمهور اتخاذ می‌شود، باید دلیل محکم‌تری داشته باشد و حتما هم دارد.» با تأمل ادامه داد:

«خواست احمدی‌نژاد این بود که ۲ مجموعه ستاد و نیروی انتظامی تحت یک مدیریت متمرکز اداره نشوند نه این که استنباط شود ما با هم مشکلی داشته باشیم، بلکه این موضوع را رد می‌کنم. حتی در مراسم دیشب (شب تودیع در ریاست‌جمهوری) احمدی‌نژاد و متکی به صراحت گفتند که ستاد مبارزه با مواد مخدر، در حوزه بین‌الملل تغییر اساسی به وجود آورده و به عبارتی تعریف و شاخص‌های سازمان ملل را عوض کرده است.»

«من از ابتدا دو طرح را در دستور کار داشتم. اول تعریف جامع از ساختار کلان مدیریت کشور در حوزه مبارزه مواد مخدر و دوم تدوین نظام استراتژی. چون قبل از این دستگاه‌ها اقداماتی در حوزه‌های مختلف انجام می‌دادند که کاملا مشخص و در یک راستا نبود.»

«مهم‌ترین اتفاقی که در این مدت در ستاد رخ داد تعیین استراتژی در حوزه مبارزه با مواد مخدر بود. بعلاوه برای جلوگیری از کارهای پراکنده، طرح‌های زیربنایی و اساسی اجرا شد، مثلا امسال طرح درمان را به شیوه‌ای علمی با استفاده از بهترین روش‌های علمی دنیا، مراکز DIC و درمان بدون زندان و اردوگاه شروع کردیم که مورد توجه ریاست‌جمهوری نیز قرار گرفت.»

«همچنین ضعف‌های طرح شفق را نیز امسال شاهد نبودیم و حتی در آمار کاهش ۳۵ درصدی داشتیم. قبل از عید در مراکز اصلی شهر تهران شاهد معتاد تزریقی نبودیم و بعد از بررسی مشخص شد که آنها به محلات رفته‌اند و کسی کاری به آنها نداشته تا درمان شوند.»

«تفاهم نامه‌ای که با آموزش و پرورش امضا شد نیز در هنگام تودیع مورد تقدیر رییس‌جمهور قرار گرفت. از طرفی دیگر تعریف جدی ستاد این بود که مقابله بدون مشارکت مردم، ابتر است. البته شاید خیلی‌ها این حرف مرا نپذیرند، چون حرف سنگینی است و تبعات دارد، به هر حال به عنوان کسی که بیش از ۲۰ سال در حوزه‌های سیاسی و امنیتی بودم، معتقدم مقابله بدون مشارکت مردم قابل پذیرش نیست.»

«البته باید گفت ستاد در طول یک سال و نیم، شاهد ۳ واکنش مثبت از سوی مقام معظم رهبری بوده است و باید پرسید واقعا در مورد کدام دستگاه این اتفاق افتاده است و اخیرا نیز در پاسخ به نامه ستاد برای اصلاح قانون فعلی مبارزه با مواد مخدر دستور دادند.»

«رمز موفقیت، ستاد در این مدت این بوده است که در طول یک سال حتی در یک‌درصد هم با دستگاه‌ها تنش نداشته است و مباحث به راحتی حل می‌شد، این در حالی است که در گذشته مباحث داخلی حتی به سازمان ملل هم کشیده می‌شد.»

«در این مدت همچنین مواد مخدر سنتی را در دایره کنترل بردیم، ما حدود ۹۰۰ هزار معتاد سنتی داریم، اما در مورد مواد مخدر شیمیایی این آمار را نداریم. در سال ۸۵ در این زمینه و آزمایش مواد شیمیایی نیز کار شد. ما به این نتیجه رسیدیم که باید ابتدا تعریفی از مواد شیمیایی داشته باشیم و بعد خود را ارزیابی کنیم.»

«همچنین معتقد بودیم دستگاهی که استراتژی یعنی نظم و نظام مشخصی نداشته است، باید از پراکندگی جدا شود،‌ یعنی نیازمند سند فرابخشی است، سند راهبردی که بیش از ۱۰۰ برنامه برای اجرا داشته باشد. ما حلقه‌های مفقوده را دیدیم، اما بروز داده نشد، یعنی به اجرا نرسید، ‌این در حالی است که در گذشته هیچ کدام این موارد را نداشتیم.»

او تحلیل برخی مطبوعات که فردای روز انتشار خبر غیررسمی برکناری‌اش در سال گذشته نوشتند: «شاید یکی از دلایل این تصمیم به خاطر وعده کاهش ترانزیت مواد مخدر و ساماندهی بیشتر مرزها باشد که مالکی تاکنون نتوانسته است آن را محقق کند.» را قبول نداشت:

«این جزو برنامه‌های اعلامی‌ام نبوده است، اما توجه به این مساله داشتم که کنترل مرز سبب تغییر مسیر ترانزیت مواد مخدر می‌شود، نه این که منکر ترانزیت در ایران باشم، اما معتقدم مسیر آن نسبت به گذشته تغییر یافته است و برای سال آینده نیز اعتبارات خوبی به مرزها اختصاص یافته و شاید سال ۸۶ کنترل بهتری بر روی مرزها داشته باشیم.»

مدیریت متمرکز ستاد مبارزه با مواد مخدر و نیروی انتظامی که به عنوان یک دلیل از سوی مالکی برای تصمیم رییس‌جمهور مطرح شد، به نظر می‌رسید که باید یک استراتژی و دیدگاه باشد، اما این که چرا بعد از یک و نیم سال مدیریت جدید ستاد به شیوه فعلی، این دیدگاه منجر به یک تصمیم برای مدیریت متمرکز شده و از همان ابتدا از سوی رییس‌جمهور اجرایی نشد، سوالی بود که مالکی را باز به دشواری انداخت:

«چون ایشان را قبول داریم، تصمیمشان را هم قبول داریم.» اما حرف مالکی نشان می‌داد که انگار معتقد به این تصمیم نیست، یعنی اگر جای رییس‌جمهور بود، شاید شیوه مدیریت متمرکز را برای ستاد و نیروی انتظامی در مقابله با مواد مخدر اجرا نمی‌کرد. این بود که گفت:

«از دیدگاه علمی این شیوه تغییر مدیریت را قبول ندارم. تغییر مدیریت در کل، ضرر و زیان خود را به کشور می‌رساند و همواره در دوره‌های مختلف این بحث مطرح بوده است.»

این پاسخ می‌توانست به دفاع یک مدیر از دیدگاه علمی خود بینجامد، یعنی اگر مدیر، از اتفاقی که در عرصه مدیریت می‌افتد، راضی نباشد، نظر علمی خود را بیان کرده و از آن دفاع ‌کند. تازه، این دفاع در جمع صورت بگیرد، یعنی همان مراسم تشریفاتی تودیع، وقتی فرد جمع زیادی را در اطراف خود دارد و می‌تواند نظر خود را به نقد بگذارد.

اما مالکی در این فرصت تودیع، مثل همه مدیران فقط از دستاوردها گفته بود و آنچه را که در پاسخ به این سوال که «جا دارد مدیران از دیدگاه‌های علمی خود در هنگام برکناری و تودیع، بدون نگرانی از حرف‌هایی که ممکن است موجب رنجش شود، دفاع محکمتری کنند، چرا شما این کار را نکردید، با این که قبول داشتید چنین اتفاقاتی نمی‌تواند علمی باشد؟» داد، در مراسم تودیعش مطرح نکرد:

«من نگرانم که بعضی برداشت‌های آنچنانی نکنند! خیلی‌ها تصورات و برداشت‌هایی می‌کنند. اما من روحیاتم این چنین نیست. الان همین عملکرد مجلس، قوه قضاییه و بویژه ریاست دستگاه قضایی و خیلی دیگر از دستگاه‌ها، این احساس را به من می‌دهد که آنها از اقدامات آنجام شده راضی هستند. اما به هر حال تصمیم، تصمیم رییس‌جمهوری است و ایشان یکسری اهداف را دنبال می‌کنند.»

مدیریت واحد و متمرکز ستاد مبارزه با مواد مخدر و نیروی انتظامی که مالکی از آن سخن گفت و قبولش هم نداشت، اتفاقی بود که یک چیز را یادآور می‌شد: جمع‌آوری معتادان به شیوه اردوگاهی و مرکز شفق، همیشه مورد نقد رسانه‌ها بود، دیدگاه‌های علمی‌تری معتقد بودند، معتادان فقط باید آزادانه درمان شوند و شفق جای خوبی برای درمان نیست. این ممکن بود سیاست سردار احمدی‌مقدم، فرمانده پلیس و دبیر کل فعلی ستاد مبارزه با مواد مخدر نباشد، اما نیروهای تحت امر او به خوبی از شفق یاد می‌کردند. پلیس درمان مدار، اگرچه راه خوبی را آغاز کرده بود، ولی برخی سیاست‌ها مورد نقد بود، نکند همان سیاست‌ها در پی مدیریت واحد، سیاست‌های مستقل و بعضا متفاوت ستاد را به هم بریزد، این دو چگونه قابل جمع هستند؟

«من بگیر و ببندها در مراکز درمانی را نشنیدم. این روش قابل قبول نیست، در قانون آمده وقتی معتادی به مرکز درمانی می‌رود کسی نباید او را اذیت کند، هدف ما در طرح جمع‌آوری هم این بود که از مراکز اردوگاهی کمتر استفاده کنیم. معتاد باید بدون ترس و واهمه برای درمان و دریافت متادون مراجعه کند و این روش اصلا سنت‌شکنی است. البته بهترین و طلایی‌ترین دوران همکاری ستاد و نیروی انتظامی در همین دوره بوده است. همه تلاشمان این بود تا ارتباط نقطه‌چینی ستاد با نیروی انتظامی، قوه قضاییه، بهداشت و درمان، به خط ممتد و پررنگ تبدیل شود.»

مرور سند سیاست‌های کلان نظام در امر مبارزه با مواد مخدر تحت عنوان سند سیاست‌ها که شاهکار تاریخ مبارزه با مواد مخدر است، یادآور هماهنگی خوب دستگاه‌ها برای رسیدن شاید به یک پیروزی بزرگ است اما تا قبل از گفت‌وگو با دکتر مالکی نفهمیده بودیم چرا در دولت قبل، با همه تلاش‌ها، این موضوع محقق نشده بود.

«در کشور ما تحقق بخشی از امور، مرتبط با اعتبار فردی و بخشی هم نگرش افراد نسبت به هم است. من دکتر هاشمی را فرد روشنی می‌دانم، ‌اما چون فضای آن زمان چنین بود، این طور احساس می‌شد. من خودم چند سالی در قوه قضاییه بودم و حس کردم زبان قوه قضاییه به ضرر منافع اصلی کشور نیست. این برای دستگاه قضایی بسیار مهم بود که ما به آنها اعتماد داشته باشیم لذا ما به طرح‌های آنها و آنها هم به ما اعتماد کردند.»

کسی نمی‌دانست این سیاست‌ها تغییر کرده است، گمان می‌کردند که آنچه در دولت قبل مدون شده، با یک رایزنی در دولت نهم به موافقت و تایید نهایی رسیده و قرار است به مرحله اجرا در آید،‌ در حالی که برایمان روشن شد:

«سیاست‌های تدوین شده در دولت گذشته، تغییرات اساسی در دولت نهم کرد، در سیاست‌های فعلی از سیاست، وارد اجرا شدیم. یعنی مهم‌ترین موفقیت این بود که سند را به سمت اجرایی و عملیاتی شدن بردیم و در نهایت بند خاصی برای مقابله و فرهنگ مردم قرار دادیم، در واقع ادبیات سند، قبلا با مشکل مواجه بود.»

عرصه بین‌الملل را نمی‌توان برای تصمیمات مهم ستاد مبارزه با مواد مخدر کم اهمیت فرض کرد، اتفاقا همه رخدادهای مهم مال آن طرف مرزهاست. از ادبیات گفت‌وگو بگیرید تا انجام هر عملی در حوزه بین‌الملل مهم است، ادبیات‌ها، ممکن است در هر دوره دولت‌ها، ‌خاص همان دولت باشد تا مطابق آن سیاست‌ها پیش برود و مالکی این ادبیات را برای ایران در عرصه بین‌الملل و حوزه مواد مخدر برگزید:

«در جلسه اخیر ایران با سازمان ملل، لحن تهدید‌آمیزی به خود گرفتیم مبنی بر این که ممکن است ایران استراتژی خود را مورد تجدید نظر قرار دهد و نهایتا برای کاهش ناامنی کمیته سه جانبه مسوولان ارشد افغانستان، ایران و پاکستان با نظارت سازمان ملل تشکیل شد.»

«فشارهای بین‌المللی باعث شده بود موضع انفعالی داشته باشیم ما خود را از این حالت انفعالی خارج و تبدیل به طلبکار کردیم. یک هفته قبل از نوروز امسال، در جلسه سازمان ملل با پیش‌نویس قطعنامه‌ای که توسط انگلیس و افغانستان تهیه شده بود مخالفت کرده و گفتم قطعنامه‌ای که مورد تایید ایران نباشد را نمی‌پذیرم و نهایتا رییس دفتر مقابله با جرم و مواد مخدر سازمان ملل اعلام کرد که این قطعنامه مورد قبول نیست و با این تلاش‌ها ۹۹‌درصد اهداف ایران بین بیش از ۱۰۰ کشور در قطعنامه محقق شد.»

«سابقا در سازمان ملل می‌گفتند ایران ترانزیت مواد مخدر می‌کند وقتی برخی هیاتهای ایرانی هم به آن طرف می‌رفتند چیزی نمی‌گفتند، حتی گاهی از در تایید هم وارد می‌شدند.»

«ما حقانیت ایران را در عرصه مبارزه با مواد مخدر به دنیا ثابت کردیم. کمیته‌ای بین ایران و سازمان ملل تشکیل شد تا آمارها در مورد ایران با هماهنگی ارائه شود. چیزی که دلم می‌خواست به جایی برسد، اما صدامان به جایی نرسید و در دلمان ماند این بود که از اعتبار ایران در عرصه مبارزه با مواد مخدر در کاهش فشارهای سیاسی از جمله انرژی هسته‌ای استفاده شود. در سفرم به وین، سفیر آلمان ‌گفت: ما در انرژی هسته‌ای به ایران اعتماد نداریم، گفتم: شما اعتماد را برای ما تعریف کنید. در جوابی که داد گفتم: ۲۰ سال است ایران مبارزه جهانی با مواد مخدر می‌کند، مگر ما نمی‌توانستیم همان روزهای اول از شما بخواهیم که ابتدا اعتمادمان را جلب کنید تا مبارزه را برایتان شروع کنیم، اما ما این کار را نکردیم و به مبارزه پرداختیم.»

مالکی که با حرارت خاصی از این ادبیات حرف می‌زد به عکاس ما نگاه کرد و گفت: «کت اذیتم می‌کند، اجازه می‌دهید درآورم.»

عکاس ما لبخندی زد و گفت: «ما با کت و بی‌کت، هوای شما را داریم. شما هر طور که خواستید عمل کنید.»

یاد حوادث تروریستی سال گذشته افتادیم. حوادثی که به نظر می‌رسید در دولت نهم شدت بیشتری در مرزها گرفته و فاصله آنها کاهش یافته است. این را خود مسوولان ذیربط هم قبول دارند. پاسخ‌ها به این نگرانی، متعدد بود، اما همه یک نتیجه داشتند: این خواست و برنامه‌ریزی سازمان‌دهندگان اشرار و قاچاقچیان است. وقتی از دیدگاه سیاسی، مشکلات بیشتری می‌یابند، تحرکاتشان بیشتر می‌شود و فشار زیادتری وارد می‌کنند. مثل همان پاسخی که وزیر کشور به ایسنا، در خصوص ریگی داد: «پدیده رشد یافته دوران اصلاحات و یک نقطه ضعف.»

مالکی به این اعتقاد داشت که تحرکات افزایش یافته‌اند و سازماندهی می‌شوند. این پاسخ مالکی یعنی آن که «مبارزه» و باز هم «مبارزه». اصلی‌ترین اصل، مبارزه با قاچاقچیان است و ما کوتاه نمی‌آییم، اما یک نقطه ضعف داریم:

«خیلی از مسوولان کشور، حضور آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها در افغانستان را عادی می‌دانند، اما من نمی‌دانم، فکر می‌کنند باید همه نگاهمان این باشد که آمریکا و انگلیس در عراق چه کار می‌کنند. این در حالی است که آسیب‌پذیری ما از شرق کشور بیشتر است و ما کمتر به این مساله توجه داریم.»

«بحث شرارت‌های شرق کشور جدای از قاچاق مواد مخدر در مرزها است. قضیه ریگی جریان معمولی نبوده و کاملا هدایت و حمایت شده از سوی آمریکایی‌ها است و ممکن است هزینه آن نیز از مواد مخدر باشد، اما باید با مافیای داخل و بیرون به شدت برخورد کرد. معتقدم هیچ ادبیاتی بر اینها کارگر نیست و اتفاقا ادبیات نرم آنها را جسورتر می‌کند. اگر برخورد قاطع با سرگردگان اصلی آنها می‌شد، طبیعی بود که الان نمی‌گفتند در محلات تهران مواد به راحتی دست به دست می‌شود.»

«اما تنظیم‌کننده سناریوی حوادث تروریستی شرق کشور، نگرش سیاسی علیه نظام دارد. کسانی که حادثه تاسوکی و بم، حمله به پاسگاه‌ها، انفجار اتوبوس و از این دست حوادث را به بار می‌آورند، یقین داشته باشید که نگرش سیاسی قوی به دنبال دارند. از طرفی شرق کشور بافت خود را دارد سالهای سال دو فرهنگ در این منطقه به هم گره خورده‌اند اما به مرور زمان به دلیل تبلور بعضی تفکرات بسته و افراطی در منطقه، حساسیت ایجاد شده و مردم در معادلات سیاسی و امنیتی کنار گذاشته می‌شوند.»

«در مجموع نباید اجازه داد نیروهای افراطی حساسیت منطقه را افزایش دهند. نگرانی من فراتر از اینها است، از این که یک زمان این دو قوم را در مقابل هم قرار ندهیم، لذا از این جهت می‌گویم که اهمیت مسائل سیاسی کمتر از مسائل امنیتی نیست. مطمئن باشید نظام در مقابل شرارت‌ها کم نمی‌آورد. از زمانی که آمریکایی‌ها حضور سیاسی، فیزیکی و امنیتی زیادی در افغانستان و پاکستان یافتند، عوامل شرور جذب اینها شده و قدرت تحرک پیدا کردند، اما اتفاقات شرق کشور متفاوت است، با این حال حساب اشرار را باید از مردم منطقه جدا کرد.»

با این نقطه ضعفی که مالکی از آن یاد کرد، مساله اهمیت امنیت و بودجه مرزها بیشتر شد. چیزی که وزیر کشور از کمبود آن گلایه کرده و خواستار توجه بیشتر دولت شده بود. اما مالکی دبیر کل سابق ستاد مبارزه با مواد مخدر امسال را سال تحول در بودجه، امنیت و ساماندهی مرزها می‌داند:

«قرار شده کنترل مرزها صورت گیرد و رییس‌جمهوری هم اعتبارات خوبی به این امر اختصاص داده‌اند.»

مالکی همین طور که راجع به مرزها صحبت می‌کرد،‌ یاد سوال ایسنا در دیدار او با چرکسوف، رییس سرویس فدرال گردش غیرقانونی مواد مخدر جمهوری فدراتیو روسیه افتاد و از ایسنا گلایه کرد:

«وقتی این سوال را پرسیدید یکه خورده و ناراحت شدم، هنوز هم ناراحتم، نباید این سوال مطرح می‌شد. سوالی که چرکسوف تا فردای آن روز هم دغدغه‌ ذهنش شده بود.» اما ما هنوز این سوال را حق ایسنا می‌دانستیم.

ساعت به بامداد نزدیک می‌شد که پسرش به او خبر داد فردی که جلوی در منتظر ورود ما بوده، همچنان منتظر مانده است.

گفت: بگویند که آمده‌اند و ایشان می‌توانند بروند.

فرصت زیادی باقی نمانده بود. باید اصلی‌ترین موضوع بحث را که همان شرح چالش‌های پیش روی دبیر کل جدید ستاد مبارزه با مواد مخدر بود، مطرح می‌کردیم.

قطعا از نظر مالکی هنوز بسیاری موارد مانده بود که باید با ریزبینی و دقت به آنها پرداخته شود. مواردی چون طرح درمان بدون زندان معتادان، اجرای مرحله دوم طرح جمع‌آوری معتادان، اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر و... و همانطور که خودش اذعان می‌کرد همه بسترسازی‌ها برای به ثمر نشاندن تلاش یک و نیم ساله فراهم شده و کافی است تا مهم‌ترین گام یعنی برداشتن قدم بزرگی در راه بالا بردن قدرت اجرای برنامه‌ها برداشته شود.

«با توجه به این که بسترسازی‌ها آماده است، لذا باید عوامل اجرا را بیشتر کرد. به خصوص این که قرار شده است کنترل مرزها نیز صورت بگیرد. به علاوه باید سرباندهای اصلی مواد مخدر و عوامل جزء را از هم تفکیک کرده و ادبیات برخورد را نیز تغییر داد.»

«باید در بحث معتادان، درمان بدون زندان و اردوگاه را ادامه دهیم هر چند حرکت کند است، اما انجام کار علمی که در شان و منزلت یک انسان باشد، متفاوت خواهد بود و امیدوارم سردار احمدی‌مقدم این کار را ادامه دهند، چرا که هم اکنون بر خلاف اعتقاد خیلی‌ها، کمتر خانواده‌ای است که نگران فرزند خود نباشد. به عنوان مثال فرزند خانواده‌ای از بستگان ما جوان بسیار زیبایی داشت که پس از چند سال متوجه شدم کراک مصرف می‌کند، او را به مرکز درمانی معرفی کردیم و بهبود یافت.

لذا باید مراکز DIC را محل امنی برای معتادان ساخت، البته با توجه به ابلاغ سیاست‌ها همه دستگاه‌ها موظف به پیروی از آن و اجرای طرح جمع‌آوری معتادان شده‌اند.»

دکتر مالکی، تحصیلکرده رشته مدیریت استراتژیک دانشگاه سوربن که در سال‌های گذشته، مسوولیت‌هایی چون معاون سازمان بازرسی کل کشور در قوه قضاییه، مدیرکل ستادی وزارت کشور، استانداری استان‌های مرکزی و همدان، فرمانداری زاهدان را بر عهده داشته، از عملکرد یک و نیم ساله‌اش در مدیریت ستاد مبارزه با مواد مخدر، ناراضی نبود، اما دوام مدیریت را موجب تحقق برنامه‌ها می‌دانست. در حالی که عکسی خاطره‌انگیز روی دیوار پذیرایی و لوح تقدیر رییس‌جمهوری را نشان می‌داد، به تاثیرگذاری در کسوت بعدی بسیار امیدوار بود.

منبع: ایسنا