رونق در بازارهای عربی
بازارهای مالی جهان از مکزیک گرفته تا مالزی، به شکل معجزه آسایی در دهه جاری یک ضربآهنگ را دنبال میکنند و آمار روزانه آنها با هم هماهنگ است. اما خاورمیانه برای خود دنیای دیگری دارد که مستقل از دیگران است و تحت تاثیر اتفاقات جهانی قرار نمیگیرد.
مترجم: نیلوفر قدیری
بازارهای مالی جهان از مکزیک گرفته تا مالزی، به شکل معجزه آسایی در دهه جاری یک ضربآهنگ را دنبال میکنند و آمار روزانه آنها با هم هماهنگ است. اما خاورمیانه برای خود دنیای دیگری دارد که مستقل از دیگران است و تحت تاثیر اتفاقات جهانی قرار نمیگیرد. بازارهای مالی در این منطقه در ده سال گذشته رونق و سقوط خود را تجربه کردند و وقتی سهام در دیگر نقاط جهان مسیر دیگری را طی میکرد، بازارهای خاورمیانه در جهتی دیگر حرکت میکردند.
حالا که فراز و فرود بازارهای مالی در جهان افزایش یافته است و سرمایهگذاران در جستجوی داراییهایی هستند که زیاد فراز و فرود نداشته باشد و تحت تاثیر تحولات جهانی قرار نگیرد، بازارهای خاورمیانه که دقیقا همین شرایط را دارند در کانون توجه سرمایهگذاران قرار گرفته اند. بازارهای خاورمیانه از بعضی جهات شبیه بازارهای در حال ظهور مانند هند و برزیل در اوائل دهه ۱۹۹۰ هستند. هنوز سرمایهگذاران خارجی این بازارها محدود و اندک هستند. سرمایهگذاران خرده پا کارهای بازار را در سلطه خود دارند. حاکمیت شرکتی بسیار شکننده است و نظام مدیریتی شفاف نیست. در این بازارها داد و ستد و تصمیمگیری در لحظه است که تعیینکننده به نظر میرسد نه تحقیق و پژوهش طولانی مدت.
اما شباهتها فقط در همین جا متوقف میشود و دیگر ویژگیهای مالی و اقتصادی بازارهای اصلی خاورمیانه در بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات با این بازارها بسیار متفاوت است. این بازارها که نام دیگرشان بازارهای شورای همکاری خلیج فارس است، به قیمت نفت حساس هستند. بالارفتن قیمت نفت باعث افزایش اندوخته و سرمایهگذاری در این بازارها میشود. مازاد حساب جاری این بازارها به طور مشترک در سال ۲۰۰میلیارد دلار یا بیش از ۲۰درصد تولید ناخالص داخلی است. تخمینها نشان میدهد که کل ثروت مالی این منطقه ۳تریلیون دلار است که این رقم با توجه به افزایش قیمت نفت هر سال ۲۰درصد اضافه میشود.
درباره اینکه چگونه این دلارهای نفتی به رونق بازار مالی در این منطقه کمک میکند همواره بحثهای زیادی وجود داشته است. اما بر خلاف رونق دهه ۱۹۷۰، این ثروت نفتی بر باد نمیرود. سه دهه پیش ۷۰ تا ۸۰درصد از ثروت نفتی و رونق حاصل از آن در درگیریهای منطقهای، افزایش بودجه دفاعی و مسائلی از این دست هزینه میشد. اکنون اما ۷۰درصد از درآمد نفتی یا اندوخته میشود یا برای پرداخت بدهی به هزینه میرسد. پیامدهای شدید اتفاقات دو دهه پیش که در آن کشورهای شورای همکاری خلیج فارس از یک بحران مالی به یک بحران دیگر میرفت، موجب شد تا چارچوب و نظام قانونمندی تدوین شود که بیشتر معطوف به رشد باشد. در پنج سال گذشته این اقتصادها بیشتر از دو برابر شدهاند و در حالی که ارزش کل آنها به ۷۵۰میلیارد دلار میرسد، خود به تنهایی بلوک قدرتمندی تشکیل میدهند.
همه اینها تضمینکننده این است که این اقتصادها سرنوشت دوران دهه ۱۹۸۰ را تجربه نخواهند کرد. در آن سالها بود که با کاهش قیمت نفت بحران بزرگی در این منطقه روی داد. در حال حاضر مازاد حساب جاری این کشورها مانع از آن میشود که اقتصاد این کشورها نوعی بحران را تجربه کنند. سال گذشته وقتی بازارهای سهام در این منطقه دچار بحران شد دولت های عربی توانستند با کمک به بازارها مانع از فروپاشی آنها شوند. این چنین شد که روند سرمایهگذاری در این کشورها ادامه یافت و زیر ساختهای جدیدی در بازارهای مالی ایجاد شد. به این ترتیب میتوان مطمئن بود که اقتصاد کشورهای حوزه خلیج فارس همچنان به رشد ۵ تا ۷درصدی خود ادامه دهند.
با توجه به همه آنچه تا کنون گفته شد آیا میتوان گفت که بلوک اقتصادی کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون یک کلاس اقتصادی و مالی مخصوص هستند؟ مشکل در اینجا نگاه کردن به این بازارها از نظر استراتژیک است. این بازارها اکنون موفقیت بازارهای در حال ظهور را ندارند که با رشد سرانه درآمد و در نتیجه مصرفکنندگان در حال رشد و پر هزینه داخلیاشان به کار ادامه دهند و رشد کنند. درآمد سرانه کشورهای عرب خلیج فارس اکنون بالا و در حد ۲۰هزار دلار است. نکته اصلی در این میان تمرکز درآمد است. در حالی که فشار برای تغییر قوانین و لیبرال شدن آن اکنون در این منطقه به شدت افزایش یافته و این فشار در اثر افزایش جمعیت این کشورها با نرخ رشد ۴درصد در سال مضاعف میشود، دولت نمیخواهند با وضع قوانینی برای کنترل سرمایه و ثروت وضع را از این بدتر کنند. از سوی دیگر کیفیت کار و مهارت و استعداد مردم این کشورها پایین است. کشورهای حوزه خلیج فارس در تلاش هستند تا خود را از زنجیره درآمدهای نفتی مستقل کنند اما این کار بسیار سختی است. مدل خدماتی اقتصاد دوبی از این نظر اکنون الگوی اکثر کشورهای عرب خلیج فارس از بحرین تا قطر قرار گرفته است. اما ویژگیهای دوبی را همه کشورهای خلیج فارس ندارند. اما بهرغم همه این کمبودها دیدن اینکه در یکی از آخرین مقصدهای جهانی شدن نوعی پیشرفت اقتصادی کاملا قابل مشاهده است، بسیار امیدوارکننده به نظر میرسد. رشد بالای اقتصادی فعلا در این منطقه ادامه خواهد یافت و سرمایهگذاران جهانی روز به روز بیشتر به این منطقه امیدوار میشوند. با توجه به این شرایط آن روز دور نیست که بازار سهام عربستان تحت تاثیر عملکرد شب قبل داو جونز یا چند ساعت پیش بورس شانگهای تغییر نشان دهد.
ارسال نظر