یادداشت
«لزوم توجه بیشتر به اقتصاد شهری»
به طور کلی علم اقتصاد به دنبال دستیابی به بهترین راهها برای استفاده مطلوب از منابع محدود است. در متون اقتصادی نیز، در تعریف علم اقتصاد به استفاده بهینه از منابع محدود اشاره شده است.
منصور ملکی
به طور کلی علم اقتصاد به دنبال دستیابی به بهترین راهها برای استفاده مطلوب از منابع محدود است. در متون اقتصادی نیز، در تعریف علم اقتصاد به استفاده بهینه از منابع محدود اشاره شده است. با رشد و گسترش علم اقتصاد که خود نیز معلول رشد و توسعه بشری بوده است، امروز شاهد بهکارگیری ابزارها و تحلیلهای اقتصادی در بسیاری از زمینهها میباشیم. به طور دقیقتر میتوان گفت علم اقتصاد هم در مسائلی که فینفسه از جنس اقتصاد بودهاند که شامل حوزههای اقتصاد خرد و اقتصاد کلان میباشد و هم در دیگر زمینهها که در واقع نوعی از تصمیمگیری بهینه در آنها مطرح بوده است، رشد و گسترش یافته است. به بیان دیگر میتوان گفت در کلیه زمینههای علوم و دانش بشری که انسان از طرفی با برخی از منابع و امکانات و از طرفی با چگونگی تخصیص بهینه آنها مواجه بوده است، ابزارها و تحلیلهای اقتصادی به خوبی ایفای نقش کردهاند.
ترکیب این رویکرد (تخصیص بهینه منابع) با دیگر زمینههای دانش بشری که اغلب با گزاردن پیشوند اقتصاد قبل از عبارت دیگر در متون علمی عنوان شده است، ابزاری توانمند در اختیار بشر قرار داده است تا به بسیاری از مسائلی که هر روزه با گسترش علم و تکنولوژی با آن مواجه میشود، پاسخگو باشد. به عنوان مثال میتوان به عبارتی همچون اقتصاد منابع، اقتصاد محیط زیست، اقتصاد آموزش، اقتصاد شهری و ... اشاره نمود.
بنابراین، با این مقدمه میتوان گفت اقتصاد شهری ترکیبی است از استفاده از ابزارها و تحلیلهای اقتصاد و نیز مسائل و مشکلاتی که بشر در شهرها با آن مواجه شده است.
همانطور که در بالا به آن اشاره شد در مسائل شهری از طرفی مواجه با انبوهی مشکلات و معضلات که به واسطه شکلگیری شهرها نمود یافتهاند هستیم و از طرفی میبایست بهترین تصمیم در زمینه چگونگی استفاده از منابع محدود شهری همچون زمین و دیگر امکانات فیزیکی در حل مسائل و مشکلات شهری گرفته شود. این اجبار دوسویه باعث شده است که در سالیان اخیر اقتصاد شهری به عنوان شاخهای از علم اقتصاد مورد توجه بسیار، هم در محیطهای علمی و آکادمیک و هم در بین مدیران اجرایی حاکمیت بهویژه در سطح شهری و منطقهای قرار گیرد.
میتوان شهرها را به عنوان مهمترین مراکز اجتماعات بشری قلمداد کرد که اثرگذاری بسیاری بر عملکرد اقتصاد هر کشور دارند. در دهههای اخیر درصد جمعیت شهرنشین به شدت رو به افزایش بوده است، به طوری که پیشبینی میشود، آینده رشد و توسعه هر کشور را باید در شهرها جستوجو کرد.
به طور مثال در مورد کشورمان آمارها نشان میدهد درصد جمعیت شهرنشین در اوایل دهه پنجاه حدود ۳۰درصد بوده است که این میزان به حدود ۷۰درصد در حال حاضر رسیده است و پیشبینیها نشان میدهد در ده سال آینده به حدود ۷۸درصد خواهد رسید.
مهمترین عامل حرکت به سمت شهرنشینی، تحولات بنیادین در اقتصاد به سمت صنعتی شدن و لزوم استفاده از اقتصاد مقیاس در شهرها و اجتماعات بزرگ بوده است. این تحولات به دنبال خود باعث شکلگیری بسیاری از مسائل و معضلات بشری در حوزههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شده است.
گسترش بیکاری و حاشیهنشینی در شهرها، آلودگی محیط زیست، فقر و فساد شهری، ترافیک و مساله مسکن تنها برخی از پیامدهای منفی شهرنشینی میباشند.
به وجود آمدن اینگونه مسائل در کنار چگونگی تخصیص بهینه فضای شهری باعث شکلگیری مفهوم اقتصاد شهری شده است.
همانطور که میدانیم مفهوم مشابهی برای روستا به عنوان اقتصاد روستایی وجود ندارد و دلیل عمده آن هم عدموجود چنین مسائلی در فضای روستایی است.
بنابراین امروزه محدودیت منابع و نیز مشکلات خاص شهری ایجاب میکند به طور دقیقتری به مفهوم اقتصاد شهری پرداخته شود و از امکانی که این علم نوپا در اختیار بشر قرار داده است به خوبی استفاده شود.
ارسال نظر