وضعیت اقتصادی کشورهای اروپایی

بن‌برنانک رییس فدرال رزرو آمریکا پیش‌بینی کرده است

که نرخ رشد اقتصادی آمریکا در آینده نزدیک کاهش یابد یا به ثبات بیشتری برسد وی نرخ رشد ۵/۲ تا ۳ درصد را برای این کشور پیش‌‌بینی کرده است. این رقم از نرخ رشد اروپاییان بیشتر است. این سوال مطرح است که آیا اروپا هیچگاه نمی‌تواند به نرخ رشد آمریکا دست یابد؟ مترجم: شادی آذری- طی چند سال اخیر، رقابت برای احراز نمودن عنوان «تکه بیمار اروپا» بسیار شدید شده است. برخی صاحبنظران معتقدند آلمان هنوز با تبعات یکپارچه‌سازی اروپا دست و پنجه نرم می‌کند.

به نظر می‌رسد ایتالیا هم قادر نبود تولیدکنندگان خود را بدون کاهش ارزش پول خود چندان رقابتی کند و از این لحاظ مدعی خوبی برای این عنوان بود. مشکلات کشورهای این قاره با یکپارچه‌سازی چند برابر شده بود و اینکه چگونه رقابت‌پذیری خود را با شرایط کار و بازارهای خدمات جدید حفظ کنند یکی از مسائل آنها بود. دست و پنجه نرم کردن با سیاست پولی واحد که رونق ایرلند و جهش ایتالیا را در دل خود داشت موضوعی پرمخاطره بود. اما پس از طی همه این مشکلات به نظر می‌رسد نور امید همه این منطقه را در بر گرفته است. به‌رغم قیمت‌های بالای انرژی، سخت شدن اوضاع پولی و کند شدن رشد اقتصادی آمریکا، اقتصاد کشورهای عضو اتحادیه اروپا شکوفا شده‌اند. در ماه دسامبر نسبت به ماه پیش از آن تولید اروپا تا یک‌درصد افزایش یافت و در کل سال این افزایش ۴درصدی بود که رقمی بسیار بهتر نسبت به سال قبل را نشان داد. تجارت خارجی هم افزایش بسیار خوبی داشت و سه اقتصاد بزرگ این منطقه یعنی آلمان، فرانسه و ایتالیا، بسیار قوی به نظر می‌رسند. برآوردهای اولیه از وضعیت تولید ناخالص داخلی این منطقه که روز سیزدهم فوریه منتشر شد نشان‌دهنده آن است که اوضاع از پیش‌بینی‌های گذشته بسیار بهتر است و در مورد ایتالیا و آلمان اختلاف با پیش‌بینی‌ها بسیار زیاد است.

حتی آینده روشن‌تر از این هم به نظر می‌رسد. روز شانزدهم فوریه کمیسیون اروپا پیش‌‌بینی خود را برای سال ۲۰۰۷ منتشر کرد. این گزارش حاکی از آن است که در مجموع اقتصاد اروپا تا ۷/۲درصد در این سال رشد خواهد داشت. این رشد نسبت به پیش‌بینی‌های قبلی که رقم ۴/۲درصد را نشان می‌داد بالاتر است. در سال ۲۰۰۶، ۳میلیون شغل جدید ایجاد شد و همین امر موجب شد نرخ بیکاری در ناحیه اروپا به ۵/۷درصد کاهش یابد و انتظار می‌رود بازارهای کار این منطقه قدرتمند باقی بمانند.

نرخ تورم هم باید با کاهش بیشتر قیمت انرژی، کاهش یابد. به خصوص آلمان دوران خوبی را سپری می‌کند که آن را مرهون نوسازی بازار کارش است که باعث بهبود رقابت‌پذیری شرکت‌هایش شده است. اگر چه نرخ بیکاری هنوز بالا است، اما طی چند سال اخیر به شدت کاهش یافته است. آلمانی‌ها در برابر افزایش بی‌رویه دستمزد مقابله کرده‌اند اما اقتصادهای با رشد سریع‌تر همچون اسپانیا شاهد آن هستند که با افزایش هزینه‌های نیروی کار جایگاه رقابت‌پذیری شرکت‌‌هایشان خدشه‌دار می‌شود. اما با وجود قدرت تازه‌ای که اروپا به آن دست یافته است، هنوز از آمریکا پیشی نگرفته است. بن‌برنانک رییس فدرال ریزرو آمریکا پیش‌بینی کرده است که نرخ رشد اقتصادی آمریکا در آینده نزدیک کاهش یابد یا به ثبات بیشتری برسد. وی نرخ رشد ۵/۲ تا ۳ درصد را برای این کشور پیش‌‌بینی کرده است. این رقم از نرخ رشد اروپاییان بیشتر است و این سوال مطرح است که آیا هیچگاه اروپا نمی‌تواند به نرخ رشد آمریکا دست یابد؟

ادموند فلپس، برنده نوبل اقتصاد سال ۲۰۰۶ به خاطر تحقیقاتش در مورد پس‌انداز و بازارهای کار گفته است که توضیح ساختاری برای رشد کندتر اقتصاد اروپا پرده از مشکلاتی عمیق‌تر در اقتصاد این ناحیه برمی‌دارد.

کشورهایی چون فرانسه، آلمان و ایتالیا آمار پایین‌تری را در ابداعات موفقیت‌آمیز در کالاهای تجاری به خود اختصاص می‌دهند.

انگیزه نوآوری کمتری در شرکت‌های بلندپایه اروپایی وجود دارد و کارفرمایان توجه کمتری به نوآوری و نحوه‌های جدید تصمیم‌گیری دارند. او معتقد است که مشکلات تا حدودی به موسسات اقتصادی مربوط می‌شود: موانع قانونی بر سر راه کارآفرینی و نظام مالی که تنها به حمایت از خودی‌ها می‌پردازد از جمله مشکلات این موسسات است.

اما فلپس در کنار همه این مشکلات به تمایزات فرهنگی که ممکن است در صورت رفع موانع هم سرعت رشد اروپا را کاهش دهد اشاره می‌کند.

به عنوان مثال کارگران در اقتصادهای بزرگ اروپا علاقه چندانی به استفاده از فرصت‌ها برای نوآوری و ابداع و لذت بردن از کار به عنوان بخشی لاینفک از اشتغال ندارند.

شاید این یکی از توضیحات محتمل برای تفاوت بین رشد سریع اقتصاد اروپا در دهه‌های پس از جنگ دوم جهانی و رشد کنونی آن باشد.

بری ایچنگرین یک استاد اقتصاد دانشکده برکلی به تازگی کتابی را منتشر کرده است که در آن به این خصوصیت اروپا اشاره شده است: اروپا در «رشد انبوه» موفق است و توضیح داده است که منظورش از «رشد انبوه» تولید بیشتر کالاهایی است که نحوه تولید آنها را می‌داند ولی در «رشد خاص» که طی آن باید به محصولات جدید و روش‌های جدید کار توجه شود به هیچ‌وجه موفق نیست.

البته ۱۵سال پیش آمریکایی‌ها از سوی آلمان و ژاپن مورد تهدید بودند و انتظار می‌رفت موتور محرکه اقتصاد جهان را این دو کشور به دست گیرند.

اگرچه اغلب جریان‌های جاری بیش از حد بسط و گسترش داده می‌شوند و همه پیش‌بینی‌ها را تحت تاثیر خود قرار می‌دهند، اما شاید این بار بدبینی بتواند موجب شود که اروپاییان با احتیاط بیشتری گام بردارند.