نظام رفاه در آمریکا عامل کسری بودجه
در آمریکا بار دیگر فصل بودجه شروع شده و با خود جنجالهای همیشگی را هم به همراه آورده است. بعضی تحلیلگران که تعدادشان هم کم نیست، بودجه سال ۲۰۰۸ دولت آمریکا را تکراری و بینتیجه میدانند. این بار هم اتهامات میان نویسندگان این بودجه و مخالفان آن رد و بدل میشود و هیچ چیز هم حل نمیشود. بودجههای آمریکا همیشه با کسری رو به رو است. از سال ۱۹۶۰ تاکنون از ۴۷ بودجه آمریکا ۴۱ بودجه دچار کسری بوده است.
جداول بودجه جدید نشان میدهد که نظام رفاه آمریکا رو به رشد است. در سال ۱۹۵۶ دفاع بخش عمده بودجه بود. در آن زمان که جنگ سرد در حال شروع شدن بود، نظام رفاه در آمریکا که «پرداخت به مردم» وجه مشخص آن است در حد متعادل قرار داشت، اکنون اما همه چیز برعکس شده است. بهرغم در جریان بودن جنگ عراق هزینههای دفاعی تنها یک پنجم بودجه را تشکیل میدهد. پرداخت پول به مردم هم اکنون با رقم ۶۰درصدی خود به نوعی رو به رشد گذاشته است. در سال مالی ۲۰۰۶ دولت فدرال تقریبا ۷/۲تریلیون دلار هزینه کرده است. تامین اجتماعی با ۵۴۴میلیارد دلار، درمان ۳۷۴میلیارد دلار و دارو با ۱۸۱میلیارد دلار از هزینههای غالب بودجه سال قبل بودند. همچنین ۱۹۹میلیارد دلار هم به صورت اضافه به فقرا پرداخت شد که بن غذایی و کمک هزینه مالیاتی از آن جمله بود.
هیچ کس به دنبال لغو اینگونه برنامهها نیست چرا که رایدهندگان اصلی در آمریکا همین طبقه هستند. آسیبپذیری و حجم گسترده این طبقه به نوعی حافظ بخشهای دیگر بودجه هم هست. با نگاهی به جداول موجود در این بودجه میتوان دریافت که بعد از پرداختها به مردم و کسر هزینههای دفاعی و بهره پولها، فقط در حدود یک نهم بودجه باقی میماند. بسیاری از این موسسات پرهزینه حامیان زیاد و محکمی دارند. کسی در آمریکا نیست که خواستار جمع شدن موسسه ملی درمان آمریکا به هزینه ۲۸میلیارد دلاری آن باشد. قطع بودجه ۴۱میلیارد دلاری دادگاههای فدرال و دادستانها و پلیس هم طرفداری ندارد.البته بعضی برنامهها واقعا پر هزینه و دردسرساز است. اما هزینه سیاسی توقف این برنامهها چنان بالاست که کسی توان آن را ندارد. مثلا به مبارزه طلبیدن حامیان محیطزیست ارزش کاهش چند درصدی رقم بودجه را ندارد. در یک بودجه ۳تریلیون دلاری رقمهای اندک کمتر به چشم میآید. نظام رفاه در آمریکا سیستم بودجهنویسی را بیاثر میکند. هم لیبرالها و هم محافظهکاران به شیوه خود تاکنون راههای مختلفی را پیشنهاد کردهاند. محافظهکاران میگویند خرجهای اضافه را کاهش دهید. دولت بوش در بودجه سال ۲۰۰۸ خود کاهش هزینه ۱۴۱ برنامه از این برنامههای هزینهزا را پیشبینی کرده است. اما اکثر این کاهش هزینهها چنان اندک و میکروسکوپی هستند که در کل به چشم نمیآید. کل پساندازی که از ناحیه این کاهش هزینهها اندوخته میشود ۱۲میلیارد دلار یا ۴/۰درصد کل بودجه است. از سوی دیگر حتی همین میزان اندک اندوخته هم به دلیل مخالفت کنگره با بعضی کاهش هزینهها ممکن است به دست نیاید. لیبرالها هم راهحلهای خود را ارائه میکنند. بعضی میگویند بهتر است هزینههای دفاعی کاهش داده شود. اما موضوع به این سادگی نیست. در سال ۲۰۰۶ هزینههای نظامی که شامل جنگ عراق هم میشد، به طور کلی به ۵۲۰میلیارد دلار رسید که این فقط اندکی کمتر از رقم مربوط به تامین اجتماعی بود. اگر این هزینه نصف شود اندوخته حاصل از آن کسری ۲۴۸میلیارد دلاری را پوشش میدهد. بعضی میگویند باید مالیات یک درصد ثروتمندترین افراد کشور را افزایش داد. این ثروتمندان یک درصدی نزدیک به یک چهارم کل مالیات فدرال را پرداخت میکنند. در سال ۲۰۰۶ این رقم ۶۰۰میلیارد دلار بود. برای از بین بردن این کسری به ۴۰درصد افزایش مالیات نیاز است. حتی اگر این پیشنهادات عملی باشد از نظر سیاسی هیچ حمایتی از آنها نمیشود.
هر سال بحثهای زیادی بر سر بودجه در آمریکا میشود که فقط حرف به همراه دارد و عملی در پی ندارد زیرا هر طرف، طرف دیگر را سرزنش میکند و هیچکس هم برای تغییر شرایط کاری انجام نمیدهد. محافظهکاران برای کاهش هزینهها باید به سراغ برنامههای محبوب و مردمی اما هزینهساز رفاهی همچون تامین اجتماعی و درمان بروند. لیبرالها هم برای افزایش مالیات باید به سراغ طبقه بالادست کشور بروند که بیشترین رای را در میان آنها دارند. کسری بودجه ادامه دارد چون هیچ یک از دو حزب حاکم در آمریکا حاضر نیستند خطر کنند و به قیمت تغییرات و اصلاحات، رای مردم را از دست بدهند. بهترین کار این است که خود مردم دست به کار شوند. آمریکاییها ابتدا باید از خود بپرسند ماهیت نظام رفاه چیست و چه کسی شایسته استفاده از این سیستم است. اکثر آمریکاییها نمیدانند که دریافتکنندگان منصفی برای نظام رفاهی این کشور نیستند و همه خود را به صورت خودکار لایق این کمکهای نظام رفاهی میدانند تا وقتی این برداشت ادامه پیدا کند کسری بودجه در آمریکا هم هیچگاه برطرف نخواهد شد.
ارسال نظر