یادداشت
جهاد اقتصادی و بورس
یکی از اصلیترین وظایف بورسها، تامین منابع مالی شرکتها و بالطبع افزایش اشتغال وتولید میباشد. نقش بورس تهران چه بوده است؟ کل شرکتهایی که سهام آنها در بورس معامله میشود، حدود ۳۵۰ شرکت بوده و این در حالی است که شرکتهای دارای توان و قابلیت ورود به بورس دهها برابر این تعداد میباشند، نقدینگی نیز در دست مردم زیاد است که یک روز به بازار طلا میرود و یک روز به بازار ارز.
محمدرضا شهیدیتبار
یکی از اصلیترین وظایف بورسها، تامین منابع مالی شرکتها و بالطبع افزایش اشتغال وتولید میباشد. نقش بورس تهران چه بوده است؟ کل شرکتهایی که سهام آنها در بورس معامله میشود، حدود ۳۵۰ شرکت بوده و این در حالی است که شرکتهای دارای توان و قابلیت ورود به بورس دهها برابر این تعداد میباشند، نقدینگی نیز در دست مردم زیاد است که یک روز به بازار طلا میرود و یک روز به بازار ارز. بهترین جا برای جذب این نقدینگی، بورس تهران است که میتواند نسبت به جمعآوری این وجوه اقدام کرده و نقدینگی سرگردان را به چرخه تولید هدایت نماید.
واحدهای صنعتی از نبود نقدینگی در مضیقه هستند و مشکلات عدیدهای برای تامین نقدینگی دارند و دست به دامن بانکها با بهرههای بالا میشوند یا باید با کاهش تولید مواجه گردند. آیا نمیتوان این جریان را به هم وصل کرد تا مردمی که نقدینگی مازاد دارند (که بعضی اوقات نقش مخرب را دراقتصاد ملی ایفا میکند) و واحدهای صنعتی که تشنه دریافت نقدینگی هستند به هم برسند؟ آیا بورس و کارکرد آن نباید این گونه باشد که وجوه اندک مردم را جمع نموده و به پای درخت صنعت سرازیر نماید؟ چرا بورس در این خصوص نتوانسته است موفق باشد؟ آیا کشور فقط ۳۵۰ شرکت دارد؟ (که در آن هم فقط ۵۰ شرکت ۸۰ درصد خرید و فروش سهام را به خود اختصاص میدهند) اینکه اصولا سهام یک شرکت صبح خریداری شود و ظهر فروش رود چه نقش موثری در اقتصاد ملی دارد؟ بحث مفصلی را میطلبد، ولیکن در سالی که سال جهاد اقتصادی نامگذاری گردیده و بایستی با توان بیشتر نسبت به قبل فعالیت نماییم با سیستم بسته بورس مواجه شدهایم که به گونهای رفتار مینماید که از ورود هزاران شرکت که توان ورود به بورس را دارند عملا جلوگیری شده است؟ باید فضای مشارکت اقتصادی را به گونهای باز کنیم که قسمت عمده جذب نقدینگی جامعه را بورس بهعهده گیرد. پیچ و خمهای بسیار که سر راه ورود به بورس وجود دارد بایستی بازنگری گردد. بیش از صد شرکت ظرف چند سال گذشته از بورس به دلایل مختلف بیرون رفتهاند و حدود پنجاه شرکت وارد شدهاند که اگر به لیست شرکتهای وارد شده نگاه شود، عمدتا مربوط به واگذاریهای موضوع اصل ۴۴ میباشد که عملا توسط سازمان خصوصیسازی و بهگونهای به اجبار وارد شدهاند. واقعا از ۳۰۰۰ شرکت که توان وارد شدن به بورس را داشتهاند حتی ۳۰ شرکت را توانستهایم وارد کنیم؟ مشکل کجاست؟ آیا سختگیری و لایههای پیچ در پیچ دستورالعملهای متعدد که معکوس کارکرد خود عمل میکنند مانع اصلی شده است یا عدم جذابیت بورس برای شرکت؟ نگاه و بازنگری جدی به نقش سازمان بورس به عنوان مسوول و خطمشی گذار و پررنگ شدن شورای بورس میتواند به جهاد اقتصادی کمک شایانی نماید، مبادا در اثر عدم دقت در تعیین اهداف، جهاد اقتصادی را وارونه تفسیر نموده و به افزایش شاخص دل خوش کنیم.
ارسال نظر