رویداد
صنعت جدیدی به نام شهرسازی
منبع: فایننشال تایمز
شهرها دوباره مد روز شدهاند – به لحاظ روشنفکری البته منظورم است. (در جهان واقعی که شهرها هیچ وقت خارج از مد نبودهاند. هزارها سال است که جمعیت جهان با سرعت کم یا بیش به سمت شان سرازیر است.)
تیم هارفورد
منبع: فایننشال تایمز
شهرها دوباره مد روز شدهاند - به لحاظ روشنفکری البته منظورم است. (در جهان واقعی که شهرها هیچ وقت خارج از مد نبودهاند. هزارها سال است که جمعیت جهان با سرعت کم یا بیش به سمت شان سرازیر است.) اولین بحث را جین جاکوبز مطرح کرد که میگفت هرچند ملتها به لحاظ سیاسی یکپارچه هستند، اما بهترین راه فکر کردن به اقتصاد این است که اقتصاد شهرها را مبنای تحلیلمان قرار دهیم. گلاسکو، لیورپول، منچستر و لندن به کلی اقتصادهای متمایزی هستند - جاکوبز حتی اعتقاد داشت که اینها باید از پولهای مختلفی استفاده کنند.
اخیرتر از این، نویسنده نیویورکر دیوید اون نوشته است که زندگی در شهر - با آپارتمانهای درهم رفته و حملونقل عمومی - بسیار بیشتر از روستاها و مناطق خارج شهر حافظ محیط زیست است. این نکته باید بدیهی به نظر میرسید، اما چنین نبود.
حالا ادوارد گلیسر اقتصاددان دانشگاه هاروارد نیز با کتاب جدیدی به نام «پیروزی شهر» سروصدا راه انداخته و روزنامهنگاری به نام گرگ لیندسی هم با استاد اقتصاد جان کاساردا کتابی درباره گونهای جدید از شهرها نوشته است که فقط اتصال یگانهای با فرودگاههایشان دارند. نسیم نیکولاس تالب پیشبینی کرده بود که تا سال ۲۰۳۶ دولت شهرها جای دولتهای ملی را میگیرند.
اما درباره مسائل مربوط به این سوال هیچکس بیشتر از دیوید رومر تندرو نیست. بخش اول دوران حرفهای رومر مربوط به یکه تازی او در عرصه تئوریپردازی رشد اقتصادی بود، آن زمان وی کارآفرینی موفق بود. حالا مرتبا بر طبل «شهرهای منشورنامهای» میزند که به عقیده او بهترین راهحل حذف فقر هستند.
مثل همه شهرهای دیگر شهرهای منشوری نیز روی زمین ساخته میشوند، آدمهایی در آنها زندگی میکنند و طبق قوانین خاصی نیز اداره میگردند. آنچه درباره آنها خاص و منحصر به فرد است این است که زمین، مردم و مقررات هر کدام از یک جا میآیند. در یکی از تصویرسازیهای جنجالبرانگیزی که برای این ایده شده بود کانادا حق اجاره بلندمدت خلیج گوانتانامو را از آمریکاییها میخرد و نوعی هنگکنگ جدید در آنجا به راه میاندازد که ساکنانش کارگران حوزه کارائیب هستند.
رومر حالا به نظر از بخش گوآنتاناموی قضیه کوتاه آمده است، اما همچنان بر نقش کشورهای کفیل تاکید میکند. برای مثال فرانسه و نروژ به اداره دولتشهری در موریتانی کمک میکنند. وقتی سال گذشته رومر را در لندن دیدم او درباره قابلاطمینان بودن نهادهای شهری مشکوک بود.
ساختن شهر هزینهبر است و اکثر سرمایهگذاریهای زیرساختی آن برای سالها استمرار داشته و بازده خواهد داشت. رومر میگوید اگر سکاندار مسلطی روی عرشه باشد، سرمایهگذاران جرات دستاندازی غیرقانونی را پیدا نمیکنند.
شاید حق با او باشد، اما شهرهای منشوری ابعاد دیگری نیز دارند و یکی از آنها بهکارگیری قوانینی است که شاید در نقاط دیگر جواب ندهند. شهرهایی مثل سنگاپور و هنگ کنگ پیشرفت کردهاند چون قوانین آنها مشوق کسبوکار بوده است. شاید کشورها واقعا مجبور نباشند که به برونسپاری شهرهای تازه روی بیاورند، شاید همین مناطق آزاد اقتصادی نیز بتواند تمام نیازهای آنها را
برطرف کند.
مثلا نیوسونگدو را در نظر بگیرید که شهری در نزدیکی سئول است. گرگ لیندسی میگوید نیوسونگدو از جمله همان کلان شهرهای جدید فرودگاه محور است که عمده شهرت خود را مدیون فرودگاه معتبرش اینچیون است. به عقیده من موقعیت شبه منشوری شهر اهمیت بیشتری دارد: سیاستمدارهای کرهای اذعان دارند که جذابیت نیوسونگدو به سبب قوانین سهلگیر و فقدان تنشهای سیاسی است.
رومر هم نسبت به جاذبههای مسافرت هوایی بیتوجه نیست - خودش اشاره کرد که اکنون بیش از ۴۰ درصد حجم تجارت جهان از طریق هواست - اما ایده شهرهای منشوری جنبهای دارد که اکثر نخبگان تاکنون به آن بیتوجه بودهاند: تمام بحث بر سر فقراست. رومر اشاره میکند که دبی - آنجا فقط زمین بازی میلیونرها است - حتی قبل از وقوع بحران هم تجربهای شکست خورده بود.
پیشرو بودنی که در بالا اشاره کردم و نکته کلیدی همین جا است: خود شهرسازی میتواند به کسبوکار تازهای تبدیل شود و همچون هر صنعت پویای دیگری، برخی از این شهرهای ساخته شده رونق میگیرند و برخی دیگر شکست میخورند.
ارسال نظر