چند و چون استقلال بانک مرکزی
زهرا کاویانی1
در روزهای تصویب برنامه پنجم توسعه بحث بر سر استقلال بانک مرکزی به یکی از اصلی‌ترین چالش‌های محافل اقتصادی تبدیل شد که پس از آن با تصویب قانون هدفمندی یارانه‌ها و بررسی پیامد‌های اجرای این قانون، موضوع استقلال بانک مرکزی کمتر مورد توجه قرار گرفت.

در این مقاله سعی خواهیم کرد تا به بررسی چند و چون موضوع استقلال بانک مرکزی بپردازیم. از این‌رو در ابتدا به این بحث خواهیم پرداخت که اصولا بانک مرکزی مستقل به چه علت مورد نیاز است. در ادامه رابطه بین دولت و تورم را توضیح خواهیم داد و در نهایت ضمن بررسی شاخص‌های استقلال بانک مرکزی، درجه استقلال بانک مرکزی در ایران را مورد توجه خواهیم داد. در انتهای مقاله نیز جمع‌بندی از مطالب ارائه شده صورت خواهد گرفت.
چرا بانک مرکزی مستقل؟
هدف اصلی علم اقتصاد کلان دستیابی به رشد اقتصادی بالا همراه با ثبات در سطح اقتصاد کلان است. بررسی وضعیت ثبات اقتصاد کلان نیز با توجه به متغیرهای کلان اقتصادی هر کشور سنجیده می‌شود. یکی از اساسی‌ترین متغیرهای کلان اقتصادی، نرخ تورم است که با توجه به ارتباط مستقیم آن با عموم جامعه و تاثیرپذیری مستقیم مردم از آن، دارای اهمیت ویژه است.
یکی از دستاوردهای مهم و قابل توجه علم اقتصاد در سال‌های اخیر کنترل پدیده تورم در بیشتر کشورهای جهان بوده است. پدیده‌ای که وجود آن در جامعه با کاهش دادن قدرت خرید مردم و به‌خصوص اقشار کم‌درآمد، زمینه‌های گسترش فقر و بیکاری را فراهم می‌کند و از این‌رو علم اقتصاد با مهار نرخ تورم توانسته است گام بزرگی را در جهت کاهش فقر و بیکاری بر دارد. کنترل نرخ تورم پس از دهه ۹۰ و با آغاز فعالیت‌هایی در جهت استقلال بانک‌های مرکزی کشورهای مختلف جهان آغاز شد. در دهه ۸۰ کمتر کشوری وجود داشت که دارای بانک مرکزی مستقل باشد و در همین دهه نرخ‌های تورم سه و حتی چهار رقمی در کشورهای جهان مشاهده شده است. در دهه ۹۰ با آغاز روند استقلال بانک‌های مرکزی جهان، نرخ تورم متوسط کشورهای جهان نیز رو به کاهش گذاشت، به طوری که متوسط نرخ تورم کشورهای جهان از ۱۵۰ درصد در دهه ۱۹۹۰ به حدود ۵ درصد در دهه ۲۰۰۰ رسیده است. رابطه منفی بین درجه استقلال بانک مرکزی و نرخ تورم در مطالعات تجربی نیز به اثبات رسیده است و نتایج مطالعات نشان می‌دهد که در کشورهایی که بانک مرکزی از درجه استقلال بالاتری برخوردار است، نرخ‌های تورم پایین‌تری نیز تجربه شده است.
نمودار مقابل رابطه بین درجه استقلال بانک مرکزی و نرخ تورم را نشان می‌دهد، در این نمودار محور عمودی رتبه کشورها در استقلال بانک مرکزی را نشان می‌دهد که رتبه (12) بدترین درجه استقلال است. محور افقی نیز نشان از رتبه کشورها در تورم دارد که رتبه (12) نشان دهنده پایین‌ترین نرخ تورم است. بر این اساس رابطه منفی نرخ تورم و درجه استقلال بانک مرکزی وجود دارد.
آنچه از مطالعات تجربی و شواهد بر می‌آید تاثیر غیر‌قابل انکار استقلال بانک مرکزی در کنترل تورم است، اما سوالی که در اینجا به ‎وجود می‌آید چرایی وجود چنین رابطه‌ای است. یعنی چرا بانک مرکزی مستقل می‌تواند تورم را کنترل کند و چرا دولت به تنهایی اقبالی به کاهش نرخ تورم از خود نشان نمی‌دهد؟

رابطه دولت و تورم
وجود پدیده تورم در یک جامعه به معنای کاهش ارزش پول و کاهش قدرت خرید عموم جامعه است. در صورتی که سایر متغیرهای اقتصادی مانند نرخ بهره، نرخ ارز و نرخ دستمزد متناسب با تغییرات نرخ تورم تغییر نکند، قدرت خرید افراد جامعه کاهش می‌یابد و با کاهش یافتن قدرت خرید و افزایش هزینه‌های تولید، پیامدهای دیگری مانند فقر و بیکاری نیز بروز پیدا می‌کند. از همین رو است که دولت‌ها سعی دارند به مقابله جدی با پدیده تورم بپردازند. یعنی دولت‌ها نه تنها علاقه به افزایش نرخ تورم ندارند، بلکه علاقه‌مند به کاهش نرخ تورم نیز هستند، اما موضوعی که وجود دارد چگونگی مقابله دولت‌ها با پدیده تورم است. از منظر اقتصاد سیاسی، دولت نهادی است که به دنبال حداکثر کردن رای است و میزان رای مردم در تابع مطلوبیت سیاست‌گذار وارد می‌شود، از این همین رو دولت‌ها تلاش می‌کنند تا با اجرای سیاست‌های مورد نظر میزان رای خود را در دوره بعد حداکثر سازند. همین موضوع باعث می‌شود تا بازه تصمیمات اقتصادی دولت‌ها محدود به دوره فعالیت آنها یعنی یک دوره 4 ساله شود و در این دوره سیاست‌هایی را به اجرا گذارند که حداکثر رای را برای آنها به‌همراه داشته باشد. همین موضوع باعث می‌شود تا نحوه برخورد دولت‌ها با پدیده تورم و سایر متغیرهای اقتصادی نیز به صورت اجرای سیاست‌هایی باشد که متغیرهای اقتصادی را در کوتاه مدت دستخوش تغییرات می‌کند. یک
راه‌حل ساده برای مقابله با پیامدهای منفی اقتصادی مانند فقر و بیکاری افزایش حجم نقدینگی در جامعه است. سیاست انبساطی پولی می‌تواند در کوتاه مدت رونق اقتصادی ایجاد کرده و در نتیجه منجر به کاهش بیکاری و جلب رضایت مردمی شود که به واسطه تورم قدرت خرید خود را از دست داده‌اند؛ بنابراین دولت‌ها برای مقابله با پیامدهای تورم، به علت در نظر گرفتن مسائل سیاسی، سیاستی را در پیش می‌گیرند که مجددا منجر به تورم بیشتر می‌شود و چنین امری، نیاز به بانک مرکزی مستقل را آشکارتر می‌سازد. در این شرایط دولت برای مقابله با تورم به وجود آمده در اثر افزایش نقدینگی از راهکارهای غیر‌اقتصادی مانند کنترل دستوری قیمت‌ها و تعیین کف و سقف قیمت استفاده می‌کند تا نظر مردم در خصوص کنترل تورم را نیز جلب کند.
اما در اینجا این سوال به وجود می‌آید که یک بانک مرکزی مستقل دارای چه شرایطی است؟

استقلال بانک مرکزی به چه معناست؟
استقلال بانک مرکزی یک پدیده کیفی است که برای کمی کردن آن باید از متغیرهای جایگزین استفاده کرد. به‌همین منظور برای سنجش میزان استقلال بانک مرکزی شاخص‌های مختلفی تعریف شده است و بر اساس این شاخص‌ها می‌توان درجه استقلال بانک مرکزی را تعیین کرد. این شاخص‌ها به صورت شاخص‌های ترکیبی، مهم‌ترین عوامل تاثیرگذار در استقلال بانک مرکزی را مورد توجه قرار می‌دهند. یکی از مهم‌ترین عواملی که در استقلال بانک مرکزی دارای اهمیت است و در تمامی شاخص‌های تعیین استقلال نیز مورد توجه قرار گرفته است، شرایط حاکم بر رییس کل بانک مرکزی است.
نحوه انتصاب و عزل رییس کل بانک مرکزی در تعیین درجه استقلال بانک مرکزی موثر است، به این صورت که هرچه نحوه تعیین رییس کل و عزل آن وابسته به دولت باشد، درجه استقلال بانک مرکزی پایین‌تر است. به‌عنوان مثال در شاخص کوکرمن، در صورتی که رییس بانک مرکزی توسط هیات دولت انتخاب شود، نمره 25/0 از 1 و در صورتی که توسط وزیر اقتصاد تعیین شود نمره 0 به این بخش از شاخص اختصاص می‌یابد. در این شاخص در صورتی که رییس کل توسط هیات‌مدیره بانک تعیین شود، نمره (1) که بالاترین درجه استقلال بانک مرکزی است داده می‌شود. شرایط در عزل رییس کل نیز به همین صورت است. همچنین مدت دوره ریاست کلی بانک مرکزی نیز در تعیین درجه استقلال بانک مرکزی تعیین‌کننده است، به طوری که اگر این مدت زمان بالای (8) سال باشد نمره (1) و در صورتی که زیر چهار سال باشد نمره (0) اختصاص می‌یابد.
میزان استقلال بانک مرکزی در اجرای سیاست‌های پولی نیز دارای اهمیت بوده و در تعیین درجه استقلال بانک مرکزی موثر است. به طوری که اگر بانک مرکزی به تنهایی مسوولیت اتخاذ سیاست‌های پولی را دارا باشد، نشان‌دهنده بالاترین درجه استقلال بانک مرکزی است. موارد دیگری مانند محدودیت‌ استقراض دولت از بانک مرکزی و اهداف بانک مرکزی و استقلال در اهداف نیز در تعیین درجه استقلال بانک مرکزی موثر هستند.

بانک مرکزی ایران تا چه حد مستقل است؟
تعیین درجه استقلال بانک مرکزی ایران بر اساس شاخص‌های مرسوم، به ما این هشدار را می‌دهد که بانک مرکزی کشورمان به لحاظ درجه استقلال رتبه پایینی را به‌دست می‌آورد. در کشورمان انتصاب رییس کل بانک مرکزی به صورت مستقیم توسط شخص رییس جمهور صورت گرفته و عزل وی نیز به همین صورت است. همچنین دوره فعالیت رییس کل بانک مرکزی با توجه به نحوه عزل وی، بیشتر وابسته به تحولات سیاسی است. به طوری که در سال‌های اخیر کرسی ریاست بانک مرکزی در بازه‌های زمانی کوتاه افراد مختلفی را به خود دیده است.
اتخاذ و اجرای سیاست پولی، رابطه مستقیمی با تغییر و تحولات منابع بانک مرکزی یا پایه پولی دارد. در کشور ما به علت کسب درآمدهای ارزی از محل صادرات نفت خام که دولت متولی اصلی آن است، منابع بودجه عمومی دولت از طریق فروش ارزهای نفتی به‌دست می‌آید و از این طریق، بخش خالص دارایی‌های خارجی بانک مرکزی بسیار متاثر از سیاست‌های دولت است. دولت زمانی که به منابع ریالی احتیاج داشته باشد ارز خود را به بانک مرکزی فروخته و ریال دریافت می‌دارد که از این طریق خالص دارایی‌های خارجی بانک مرکزی افزایش یافته و منجر به افزایش نقدینگی می‌شود. این فرآیند به معنای اجرای سیاست پولی انبساطی است که از سوی دولت به بانک مرکزی تحمیل می‌شود؛ بنابراین درجه استقلال بانک مرکزی به لحاظ استقلال در اجرای سیاست‌های پولی در ایران نیز با تردید جدی مواجه است.
نتیجه‌گیری
مروری بر چرایی استقلال بانک مرکزی و پیامد‌های آن ما را به این نتیجه می‌رساند که علاقه‌مندی دولت به اجرای سیاست‌هایی که منجر به افزایش نرخ تورم می‌شود، لزوم استقلال بانک مرکزی را بیش از پیش مشخص می‌کند و در نتیجه می‌توان عنوان داشت که راه حل رفع مشکل پدیده تورم تنها از کانال استقلال بانک مرکزی می‌گذرد. بررسی شاخص‌های استقلال بانک مرکزی در ایران پایین بودن میزان استقلال بانک مرکزی را می‌رساند که تورم‌های دو رقمی در کشورمان نیز موید همین ادعا است. از این روست که حرکت در جهت استقلال بانک مرکزی یکی از ضرورت‌های اقتصاد کشور است.

پاورقی
1- Zahra.kaviani@gmail.com
۲- Loungani and Sheets