رودررو با اقتصاددانان
فاجعه چه تاثیری بر اقتصاد ژاپن خواهد داشت؟
منبع: اکونومیست
لارنس کتلیکوف: زمان بازاندیشی درباره تولید انرژی هستهای فرارسیده است
منبع: اکونومیست
لارنس کتلیکوف: زمان بازاندیشی درباره تولید انرژی هستهای فرارسیده است
آنچه درباره بحران هستهای ژاپن شنیده و دیده ایم به نمایشهای مونتی پیتون میماند که البته آنقدرها هم تراژیک و جدی نیست. چیزی از این قبیل:
«اوه انگار در یک رآکتور دیگر هم به مشکل خوردهایم. انفجار کوچکی، که البته پیشبینی شده بود و به مخزن سوخت هم هیچ آسیبی نزده است؛ آسیب که خب چند ترک جزئی فقط برداشته است. حالا شاید هم ترکها بزرگ باشند، اما نگران نباشید خطر رادیواکتیویته خیلی ناچیز است و با توجه به حجم اشعه ایکس خطر سرطان اصلا جدی نیست. فقط یک مطلب جزئی دیگر، جدار بیرونی رآکتور ۴ که ۲۵۰ تن سوخت مصرف شده را نگه میدارد آتش کوچکی گرفته البته آتش نشانی درحال خاموش کردن آن هست؛ هرچند که خب به این راحتیها هم نیست و ...»
و در نهایت نتیجه این میشود که رییس «توکیو الکتریک» به خاطر تمام وقایع پیش آمده یک عذرخواهی خشک و خالی میکند و میگوید متاسف است که باعث ایجاد چنین اغتشاشی شده.
وقتی ژاپنیها دوباره به این موضوع فکر کنند من انتظار دارم که تصمیم درست را بگیرند، یعنی تمامی ۵۵ رآکتور کنونی خود را تعطیل کنند و نقشه آن ۱۱ رآکتور تازهای که میخواستند بسازند را هم پاره کرده و دور بریزند. کشورهای دیگر هم امیدوارم که به همین نتیجه برسند. همانطور که اخیرا در بحث ام با یوجین استنلی هم اشاره کردم به خاطر نیمه فرسوده بودن اکثر رآکتورهای موجود شانس وقوع مخاطرات طبیعی و انسانی دوباره بر اثر چنین حادثهای در یکی از رآکتورها آنقدر بالا است که باید همه را به وحشت بیندازد.
بله متوجه هستم که سوختهای فسیلی هم خطرهای خاص خودشان را دارند، اما این خطرها هیچ گاه آنقدر شدید نیست که طی تنها یک روز زندگی تمامی مردم یک شهر را به خطر بیندازد.
هزینهای که ژاپن باید برای تغییر منابع انرژی خود بپردازد بیش از آنکه پولی باشد به غرور ملی ارتباط دارد. انرژی بازار جهانی دارد و از کار انداختن رآکتورها و روی آوردن به این بازارها توسط ژاپن آنقدرها بر قیمت سوخت آثار چشمگیر نخواهد داشت. البته اگر مابقی جهان هم در این راه از ژاپن تبعیت کنند شکی نیست که قیمت انرژی افزایش خواهد یافت، اما در این صورت انگیزه برای استفاده کارا از انرژیهای خورشیدی، بادی و آبی نیز بیشتر خواهد شد.
ریچارد کو : با این زلزله تولید ژاپن شاید 6درصد کاهش یافته باشد
ریچارد کو از زمانی که زمین لرزه ۹ ریشتری شمال ژاپن را زیرورو کرد چند هفتهای گذشته و هنوز هم ما هیچ گونه برآورد قابل اعتمادی از میزان هزینههای اقتصادی و انسانی این فاجعه طبیعی در دست نداریم.
حتی تا همین لحظه هم مناطق آسیب دیده از جمله توکیو با پسلرزههایی دست به گریباناند که برخیهاشان واقعا هم نیرومندند. حوادث پیشبینی شده و نشده هر روز زندگی هزارها انسان را متاثر میکنند. بیشتر مناطق آسیب دیده شمالی هنوز برق ندارند و دمای منطقه هم اغلب زیر صفر است. حتی در توکیو جایی که من کار میکنم، منشی ام تا به حال چندین بار نتوانسته سرکار حاضر شود چون قطارها یک مرتبه از کار میافتند. هرچند که آپارتمان خود من در برابر زلزله خوب مقاومت کرد، اما آنها که حوالی خلیج توکیو زندگی میکردند به شدت آسیب دیدند و به قول یکی از دوستانم که از یکی از همین ساختمانها فرار کرده بود «خانهها مثل بید میلرزیدند.» دیسنی لند توکیو هم به همین دلیل تعطیل شد.
عدم اطمینان درباره تاسیسات هستهای آسیب دیده هم بر بار نگرانیهای مردم افزوده است. بازار شایعات روی اینترنت به شدت داغ است و نمیتوان درست گفت که چه چیز واقعیت است و چه چیز حدس و گمان. هر چند که تاسیسات آسیبدیده با توکیو ۲۰۰ کیلومتر فاصله دارند، خیلیها طوری صحبت میکنند که انگار همین خانه بغلی است. سرانجام همین دیروز بود که بالاخره سازمان بهداشت جهانی اعلام کرد که برای ساکنان توکیو هیچ جای نگرانی نیست.
در حوزه اقتصادی، کسب و کارهایی که داخل و خارج از ژاپن هستند هر کدام تازه دارند متوجه میشوند که تا چه اندازه به عرضهکنندگان شمال ژاپن وابسته بودهاند. کمبود لوازمی که در مناطق آسیب دیده ساخته میشدهاند تا همین حالا هم باعث تعطیلی چندین کارخانه در کشور شده است. تمام کارخانههایی که سیستم مدیریت موجودی شان آنی است تقریبا از زمان فاجعه آسیبپذیر شدهاند و هر بار یکی از لوازم تولید را نداشتهاند. واقعیتی که هرچند اغلب نادیده گرفته این است که ژاپن مدتها در برابر تایوان و کره و چین مازاد تجاری رو به فزونی داشته است (همینطور هم هنگ کنگ). وجود چنین وضعیتی با وجود قوی بودن ین به این معناست که تولیدکنندگان این کشورها چارهای نداشتهاند جز آنکه مواد و لوازم ضروری شان را از ژاپن بخرند. این یعنی که اختلال عرضه از ژاپن به تمام این کشورها در آسیا منتقل خواهد شد.
هر چند که هیچ آمار قابل اتکایی درباره زمین لرزه موجود نیست، ولی میتوانیم بگوییم که ۳۰ درصد توان تولید برق شرکت توکیو الکتریک از زلزله آسیب دیده است و سونامی و مشکلات بعدیاش هم تاسیسات انرژی هستهای را نابود کردهاند.
فاجعه چه تاثیری بر اقتصاد ژاپن خواهد داشت؟
توکیو الکتریک ۳۲ درصد عرضه کل برق ژاپن را در دست دارد. اگر توهوکو الکتریک که در شمال ژاپن فعالیت میکند و ۱۰ درصد تامین برق را در دست دارد نیز همینطور آسیب میدید کل کشور در حدود ۱۲ درصد ظرفیت الکتریسیتهاش را از دست میداد. از آنجا که نسبت مصرف برق به تولید ناخالص داخلی ۲ است، این بدان معنا بود که ژاپن در کل ۶ درصد حجم تولیدش را از دست داده است. هرچند تلاشهایی برای ترمیم عرضه الکتریسیته در حال انجام است، اما حتی ۶ درصد کاهش موقتی GDP نیز برای کشور ضربه بزرگی است.
از طرف دیگر مردم ژاپن در میانه این فاجعه بزرگ طبیعی تمدن زیادی از خود نشان داده و تقریبا هیچ موردی از سرقت و باجگیری مشاهده نمیشود. در روز زلزله که بزرگترین اختلال ترافیکی توکیو بوجود آمده بود و مسیر من تا خانه که معمولا 40 دقیقه طول میکشد 5 ساعت زمان برد هیچکس بوق نمیزد و همه برعکس خیلی هم مهربان و منظم بودند. اکثر ساختمانهای اصلی با وجود بیسابقه بودن زلزله به خوبی سرپا ماندند و این نشان داد که در ساخت آنها از چه تکنیکهای پیشرفتهای استفاده شده است. با وجود چنین روحیه بالا و مهارت فنی و اوراق قرضهای که دولت با کمترین هزینه قابل تصور میتواند تهیه کند، دلایل خوب زیادی هست که امیدوار باشیم ژاپن در آینده نزدیک بر چالشهای امروزیاش غلبه خواهد کرد.
اسکات سامنر: اگر رشد کاهش یابد بانکهای مرکزی باید آماده واکنش باشند
بیشتر فجایع طبیعی اثر مهمی بر چرخههای تجاری ندارند. هرچند هنوز خیلی زود است که بخواهیم درباره اثر کامل صدمات وارد شده به ژاپن حرف بزنیم، به همین خاطر من تمرکز حرفهایم را روی پیامدهای این بحران برای سایر نقاط جهان خواهم گذاشت.
خبرهایی که درباره جنگ لیبی و سونامی ژاپن منتشر میشود باعث کاهش بازدهی اوراق قرضه خزانهداری آمریکا و در عین حال قیمت داراییهایی چون سهام شده است (به طور کل داراییهای غیرنفتی.) به نظر من اکنون زمان آن است که درسهایی که در دهه 70 آموختیم را یک بار دیگر مرور کنیم. دیدگاه سنتی این است که آن زمان شوکهای متعدد عرضهای نقش مهمی در بالا بردن تورم و رساندن آن به عددهای دو رقمی داشت، هر چند که عوامل دیگری چون سیاست پولی نیز در این میان بیتاثیر نبودند، اما نگاه دقیق تر به مساله نشان میدهد که مشکل اصلی توسط رشد بسیار سریع GDP اسمی ایجاد شده بود، پدیدهای که در دورههای بحرانی 1974 و 1980 بیشک از نفس میافتاد. از این منظر سیاست پولی محرک اصلی رشد GDP اسمی بود که در نهایت منجر به تورم بالا و افزایش نرخ بهره اسمی نیز شد.
اکنون همه چیز متفاوت به نظر میرسد. به جای نرخهای ۲۰ درصدی، بازدهی ۵ ساله اوراق خزانهداری با رسیدن خبر فاجعه در ژاپن به زیر ۲ درصد رسیده است. به نظر من این نشانه سیاست پولی معیوبی است که هنوز خود را با محیطی که نرخ بهرهاش صفر است تطبیق نداده و آنقدر روی تورم متمرکز است که توجهی را به کل مخارج اسمی از دست داده است.
درباره آثار مخرب توام شدن شوک عرضه با سیاست پولی معیوب و چگونگی کاهش تقاضای کل به دو طریق میتوان رفتار کرد. اول، گسست زنجیره عرضه جهان میتواند نرخ بهره تعادل والراسی را پایین بیاورد. در شرایط نرمال سیاستگذاران پولی سعی خواهند کرد که نرخ هدف سیاست را پایین بیاورند، اما در این مورد از آنجا که نرخ سیاست باید نزدیک صفر باشد، نمیتوان بیش از این تغییرش داد. از دیدگاه پولی مساله افزایش تقاضای نقدینگی است که بعید است بتوان با افزایش تقاضای پول به آن پاسخ گفت.
یک سیاست جایگزین نیز این است که از طریق سیاستی نظیر انبساط مقداری۲ که فدرال رزرو ماه نوامبر اجرا کرد، به محرکهای مالی غیرمرسوم متوسل شد. این کار برای مقابله با تورم هستهای انجام شده بود که زیر ۱ درصد رسیده بود و کاهش بیشتر آن مطلوب نبود. هرچند وضعیت کنونی با اواخر تابستان ۲۰۱۰ یعنی زمانی که انبساط مقداری برای اولین بار مورد بحث قرار گرفت کاملا متفاوت است. رشد اقتصاد از آن زمان بهبود یافته و از آن مهمتر قیمت داراییها و کالاها هر دو افزایش یافته است. همین روند باعث میشود که انبساط مقداری گزینهای چندان مطلوبی نباشد و بانک انگلستان و بانک اتحادیه اروپا نیز در واقع اکنون به دنبال افزایش نرخ بهره هستند.
نظر من این است که فدرال رزرو باید GDP اسمی را هدف بگیرد و نه تورم. مادامی که تورم را هدف بگیرند بعید است در حالی که دو شوک معکوس عرضه انتظارات تورمی را بالا برده شاهد هرگونه انبساط مقداری تازه باشیم. متاسفانه با توجه به منفعل بودن سیاست پولی تقریبا حتمی است که این دو شوک عرضه نرخ رشد تقاضای کل را پایین خواهد آورد و به این ترتیب GDP اسمی یا آمار فروش پایین میآید. در حال حاضر بازارها نشانهای از کاهش عمده رشد ندارند، اما وضعیت را باید به دقت زیر نظر داشت.
ارسال نظر