تحلیل محمد شریعتمداری، وزیر سابق بازرگانی:
هدفمندسازی چگونه ممکن شد؟
روایت تاریخی از روند جراحی اقتصاد در گفتوگو با وزیر سابق بازرگانی
هدفمندسازی چگونه ممکن شد؟
محمد شریعتمداری وزیر اسبق بازرگانی و رییس کمیسیون اقتصادی شورای راهبردی روابط خارجی در گفتوگویی تفصیلی با ایسنا به تشریح تاریخچه ای از چگونگی بحث هدفمند کردن یارانهها در دولتهای گذشته و نیز تحلیلی بر اجرای این طرح در دولت فعلی پرداخته است. از نظر شریعتمداری در دوره حاضر به علت اجماع ملی که ایجاد شده است، بهترین زمان اجرای این طرح این بوده است که در دورههای قبل این اجماع وجود نداشته است وی البته بر شجاعت در اجرای طرح و برخی شرایط اقتصادی دیگر مانند تورم تک رقمی هم اشاره کرده است. مشروح گفتوگو در پی میآید:
- شروع اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها را چگونه دیدید؟ آیا زمان و شرایط برای اجرای این طرح مساعد بود؟
طرح هدفمندسازی یارانهها یکی از مسائل لازم و ضروری کشور بوده که در طی دورههای مختلف و در برنامه پنج ساله به آن پرداخته و توجه شده بود، اما اقتضائات و لوازم مورد نیاز برای انجام آن در ادوار گذشته در حد لزوم موجود نبود و به همین دلیل عمده مسوولان اجرایی آن زمان معتقد بودند، بهرغم ضرورت، هزینههای آن بیشتر از مزایایش باشد.
یعنی اجرای این طرح در دوران شما هم مطرح بوده است؟
بله، اما به دلایل کلی پیش گفته امکان اجرا نمییافت که در این دوره آقای احمدینژاد با عزم و اراده پیگیر شدند تا حتما این کار انجام شود.
قبل از پرداختن به اینکه روند اجرای طرح در حال حاضر چگونه است، بگویید علت اجرا نشدن این طرح در دورههای قبلی از نظر شما چه بوده است؟
این طرح یک اقدام اصلاحی مهم با آثار بسیار وسیع و جامعی است. موضوع هدفمند کردن یارانهها یک موضوع ۱۰۰ درصد اقتصادی نیست و یک بحث اجتماعی فرهنگی و در کنار آن تا حدودی هم سیاسی است و به همین دلیل هم ابعاد به هم پیوسته و متعددی دارد که اینها عملا همه با هم در حال اجرا است و یک کار صرفا اقتصادی نیست. به عبارتی تصمیم درباره اجرای این طرح تصمیمگیری در مورد اجرا شدن یا نشدن یک برنامه معمولی اقتصادی محسوب نمیشود. در یک دورهای، موضوع تک نرخی شدن ارز که با همه اهمیت، ابعاد آن شاید خیلی کوچکتر از این موضوع بود، اجرا شد که با برخوردن به یکسری اشکالات در طراحی و اجرا به یک بحران در اقتصاد منجر و در نتیجه این کار متوقف شد، اما در دوره بعدی با فراهم شدن اقتضائاتش همان کار به درستی انجام شد که کشور از آن محل نه تنها آسیبی ندید، بلکه منافع ملی فراوانی بهدست آورد.
این سخنان شما یعنی هزینههای اجرای این طرح در دورههای گذشته میتوانست بیشتر از فواید آن باشد؟
بله، مثلا در دورهای از توسعه سیاسی در دستور کار دولت قرار گرفت، به دلیل اقتضائات آن ایام بهرغم اینکه این موضوع به نظر من موضوعی ملی بود، اما همه گروههای سیاسی و البته در راس آنها گروههای سیاسی و مطبوعات مخالف دولت، تخریب درباره آن را خط قرمز نمیدانستند و قبول نکرده بودند که پرداختن به مساله هدفمند کردن یارانهها به عنوان یک هدف ملی باید مورد حمایت جدی همه قرار بگیرد.
یعنی اکنون اجرای این طرح خط قرمز شده است؟
اکنون این امر برای همه گروههای جامعه به عنوان یک ضرورت مطرح هست. یعنی شما در مطبوعات کاملا این توجه را میبینید. همه در جهت ضرورت اجرای طرح و حمایت از آن و ایجاد پشتوانههای فکری و اجتماعی لازم قدم برمیدارند. به یاد دارم ما یک وقتی یک تغییر کوچک در نرخ آرد را بر اساس مصوبات قانونی و شورای اقتصاد در وزارت بازرگانی اعمال کردیم که قدمی در جهت اصلاح یارانههای یکنواخت محسوب میشد. اما بعضی از روزنامهها با فونت ۸۰ نوشتند که قیمت آرد ۵۰ درصد رشد کرده که همان ضد تبلیغ رسانهای انتظارات تورمیشدیدی آفرید و ما به شدت پشیمان شدیم. این درحالی بود که قیمت آرد از حدود ۴۵ ریال به حدود ۷۰ ریال رسانده شده بود. اما اکنون این قیمت به ۲۹۰ تومان رسیده است، ولی چون بنا به اجرای این طرح ملی است، امروز ضد تبلیغی را مشاهده نمیکنیم. منظورم این است که شرایط آن موقع برای اینچنین کارهایی فراهم نبود اما امروز این شرایط فراهم شده و کسی با فونت ۸۰ در تخریب این اقدام تیتر نمیزند که البته صحیح هم همین است و منافع ملی ایجاب میکند که اینگونه باشد. چرا که با اطلاعرسانی سیاسی و تخریبی، مردم اولین متضرر این راه خواهند بود. زیرا
ایجاد یا تشدید انتظارات تورمیدر کنار اصلاحات اقتصادی که در ذات خود تبعات کوتاه مدتی هم بر قیمتها دارد، نقش پاشیدن بنزین بر آتش تقاضا را در جامعه ایفا میکند و در یک دور تسلسل فزاینده سطح عمومیقیمتها را افزایش میدهند.
پس اگر به دوران قبل برگردیم، شما با همین اقدامات حال حاضر این طرح را اجرا میکردید؟
اگر این اقتضائاتی که امروز هست فراهم بود، طبیعتا دنبال اجرای آن میرفتیم، اما این اقتضائات آن موقع فراهم نبود. مثلا در مورد تثبیت سطح یارانه آرد که خیلی محدودتر از طرح حذف یارانه از نان و پرداخت مستقیم آن به مصرفکننده بود. بارها مراجعه کردیم که در این مورد سران محترم سهقوه را همراه و پشتیبان این طرح ضروری سازیم که در هر سه بار مراجعه ما سران به صورت متفق که شرط اجرا بود آن را قبول و تجویز نکردند. هر بار یکی از بزرگان شرایط را برای اجرای چنین طرحهایی مقتضی نمیدید. بنابراین بحق اجرای طرح متوقف میشد.
هرچند اشاره کردید که هدفمندکردن یارانهها ابعاد متفاوتی دارد، اما یکی از اقتضائات اجرای این طرح مطلوب بودن شاخصهای اقتصادی است، فکر نمیکنید مثلا در شاخصهایی مانند بیکاری وضعیت آن زمان بهتر بود؟
همانطور که گفتم موضوع هدفمندکردن یارانهها موضوع جامعی است و آثار آن هم فقط اقتصادی نیست؛ اما یکی از شرایط اجرای طرح موردنظر (هدفمند کردن یارانهها) در اقتصاد هر کشوری، این است که شاخصهای اقتصادی از زمان اجرا مناسب باشند. در حال حاضر نرخ تورم تک رقمی است، بنابراین یکی از شاخصهای پیش نیاز ما در شرایط مطلوبتری نسبت به گذشته قرار دارد. در گذشته وقتی تورم ۱۵ درصدی و بالاتر داشتیم، پیشبینیها نشان میداد که اگر مثلا ما فقط از بخش سوخت، یارانهها را یکجا برداریم ممکن است یک میزان واحد درصد دیگر به مثلا ۱۵ درصد نرخ تورم آنزمان اضافه شود. بنابراین طبیعتا احتیاط بیشتری نسبت به امروز در آن زمان لازم بود. به عبارتی در بین شاخصها، شاخص خردهفروشی کالا و خدمات یا همان تورم شاید امروز وضعیت مطلوبتری نسبت به آن زمان دارد؛ اما این تنها یک فاکتور و یک شاخص است. یعنی عوامل فراوانی در فرآیند بررسی موضوع هدفمند کردن یارانهها دخیل است که یکی از آنها شاخصهای اقتصادی و تورم نیز یکی از آن شاخصها است. در مورد شاخص میزان درآمدهای سالانه دولت در دوره اجرای این طرح بهدلیل درآمد بسیار مطلوب نفتی باز بهنظرم، وضع فعلی
برای اجرای طرح بسیار مطلوبتر از گذشته است و دولت از پشتوانه محکمتری برای برخورد با هر پدیده احتمالی بحمدالله برخوردار است.
وضعیت شاخصهای اقتصادی دیگر برای شروع هدفمندسازی یارانهها مناسب بوده است؟
طبیعتا همه شاخصها نه و اصلا ممکن هم نیست که چنین شود، اما برخی از شاخصهای ضروری مورد نیاز مطلوب بوده و بعضی از شاخصهای دیگر را هم دولت دارد به سختی کار آن را پیگیری میکند که در شرایط مطلوبتری قرار گیرند. مثلا رشد اقتصادی به عنوان یک شاخص مهم در اقتصاد کشور است که شرایط حال حاضر اقتصاد را نشان میدهد یا رشد سرمایهگذاری ثابت ناخالص داخلی که تا حدودی شرایط آینده اقتصادی کشور را نشان میدهد. اینها شاخصهای مهمیدر اقتصاد است، اما ممکن است که امروز ما احساس کنیم این شاخصها ۱۰۰ درصد برای این کار بزرگ ملی آماده نیستند، مثلا اگر رشد اقتصادی ما دو رقمیبود طبیعتا بهتر بود، اما مگر میشود در هر زمان همه شرایط و همه شاخصهای اقتصادی مطلوب را برای انجام یک اصلاح اساسی اقتصادی که اصلاح نشدن آن بنیان اقتصادی کشور را در خطر جدی قرار داده و رفتارهای مصرفی ناصحیح را در جامعه نهادینه کرده و بیعدالتی را در جامعه گسترش داده است، انتظار داشت. اگر بهدنبال چنین روزی منتظر میماندیم، هیچگاه این اصلاح اساسی در اقتصاد کشور صورت نمیگرفت و این شهامت در اجرا انصافا ستودنی است.
از جمله شاخصهای مهم دیگری که به آن اشاره کردید، وضعیت سیاسی کشور بوده است. فکر میکنید شرایط این بخش برای شروع مطلوب بوده است؟
در این مورد ممکن است نظرات متفاوتی وجود داشته باشد. به یاد دارم وقتی با روسای جمهور یکی از کشورهای شمال ایران دیدار داشتم، او در مورد آسیبشناسی نحوه بروز مشکلات شوروی سابق میگفت اشکال عمده ما این بود که فکر میکردیم میتوانستیم پروستوریکا (اصلاحات اقتصادی) و گلاسنوست (اصلاحات سیاسی) را با هم اجرا کنیم. اما وقتی که با هم اجرا شد لطمات زیادی خوردیم. به عبارتی، آنها معتقد بودند که باید یکی یکی به دنبال حل مشکلات رفت. نمیشود همزمان هم فرهنگ و هم سیاست و هم اقتصاد را اصلاح کرد. اصلا توسعه سیاسی و پر و بال دادن به احزاب سیاسی همزمان با اجرای هدفمند کردن یارانهها ممکن است که شرایط مطلوبی را بهوجود نیاورد، اما در شرایطی که بالاخره اولویت اساسی کشور و دغدغه اصلی، توسعه سیاسی به مفهوم رایج آن نباشد که نیست، طبیعتا فضا برای اجرای هدفمند کردن یارانهها میتواند بهتر باشد. در شرایط توسعه سیاسی آن هم به معنای آزادی در رعایت نکردن خطوط قرمز منافع ملی کشور، طبیعتا اظهارنظرها بسیار وسیعتر و بیملاحظهتر گفته میشود و کنترل اظهارنظرها مشکلتر خواهد بود. هم اقتصاددانان و هم سیاستمداران با اهداف و اغراض شخصی و گروهی و
حتی بعضا از دیدگاه خودشان به صورت ملی به این موضوع میپردازند و طبیعتا کنترل خیلی مشکلتر میشود و آثار اظهارات سیاسی یا حتی اقتصادی مخالف و مخرب در فضای روانی جامعه و تاثیر جدی این فضا بر رفتار مصرفکنندگان و تولیدکنندگان را کیست که بتواند انکار کند؟ در شرایطی که اولویت اول ما توسعه سیاسی نباشد، طبیعتا ما راحتتر میتوانیم این چنین طرحهای اقتصادی را اجرا کنیم.
پس فکر میکنید شرایط سیاسی برای اجرای یک طرح اقتصادی نسبت به گذشته مساعدتر شده است؟
بله. من فکر میکنم در مجموع شرایط در این ایام برای اجرای طرح ملی هدفمندسازی یارانهها مطلوبتر از گذشته است، البته این را هم نباید نادیده گرفت که یکی از مهمترین موارد آن جرات اجرای طرح است که کسی نمیتواند آن را پنهان کند. بیانصافی است که آدم بگوید حتی در شرایط حاضر هرکس دیگری بود میتوانست این کار را انجام دهد. بالاخره این کار شهامت اجرا میخواهد که دولت وارد اجرای آن شده است. در حال حاضر اقتصاد کشور ما نیازمند این چنین اصلاح بزرگی بوده است و قطعا در طول تاریخ اقتصاد ایران و در زمان ما اینچنین اصلاح اقتصادی نظیر ندارد. موضوع دیگر این است که هرچه جلوتر میرفتیم، حجم و عدد سهم یارانه نسبت به بودجه کل کشور افزایش مییافت و برای دولتهای بعد اجرای این کار سختتر میشد. یعنی واقعا اصلاح ساختاری یک نوع حرکت
رو به جلویی است که طبیعتا اگر کاستیهایی هم در اجرای آن باشد، حتما مردم شریف ایران به این نکته توجه دارند که هرکسی جرات کرده این طرح را اجرا کند و حاضر شده این دیکته نخست را بنویسد، بالاخره ممکن است دو کلمه آن را هم اشتباه کند و همه موظف هستیم تا دولت مسوولیتپذیر را در اجرای این اقدام اساسی یاری کنیم.
برخی از کارشناسان میگویند ممکن است طرح با موانع روبهرو شده یا شکست بخورد...
نه. انشاءالله که هیچگاه با شکست مواجه نمیشود. عزم ملی پشت سر این کار است و اصلا نباید تصور کرد که این طرح با شکست مواجه میشود. این را باید محکم گفت و باور کرد که ما ملت ایران در اجرای این طرح اساسی و ضروری موفق و پیروز خواهیم شد. ایسنا هم موظف است از روی این عبارت روزی 10 بار بنویسد!
چگونه و چرا اینگونه با قاطعیت میگویید؟
اصلا شروع شکست از همین جا است که فکر شود ممکن است این طرح شکست بخورد. بررسیهای اولیه و امکانسنجیها انجام شده است و شرایط و فضای آماده و همراهی کارشناسی، اجتماعی و سیاسی کشور برای اجرای این طرح را نباید فراموش کرد. شهامت و پای کار بودن دولت برای اجرای آن را نباید فراموش کرد. البته ممکن است بعضی موارد به دلیل آماده نبودن بعضی از زیرساختهای اطلاعاتی در کشور یا نظایر آن با اشکالاتی مواجه شود، اما در آن شرایط هم، همه باید به سمت آن مشکل برویم و مشکل را حل کنیم. هر جایی که کوچکترین جرقهای ایجاد شد فوری آن را اطفا میکنیم. نیروهای واکنش سریع همهجانبه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور را بهکار بگیریم.
آیا فکر کردن به مشکلات و موانع احتمالی طرح، مجریان را مهیای اتفاقهای غیرمنتظره نمیکند؟
این نگرانی شما با تاکید بر مطالعه دقیق همه احتمالات پیش از آغاز اجرای طرح برطرف میشود که در حد بضاعت کارشناسی کشور که بضاعت کمی هم نیست، این مطالعه دقیق و عمیق شده است اما دیگر در صحنه عمل، نگران بودن دردی را درمان نمیکند جز آنکه مردم و مجریان را در راه مهمی که در پیش گرفتهاند، متزلزل سازد که این کار حتما گناه است. ببینید مجریان طرح توجه دارند که فاز به فاز، طرح جلو برود. شما دیدید که مقدمات این طرح هم خیلی طولانی بود، پس همه این احتمالات در آن دیده شده است، اما حالا در موقع اجرا، دیگر برگشت به این موضوع که اگر شکست خوردیم چه کار کنیم، اصلا نباید مطرح شود. اینها در آن طرح پیشبینی شده است که مثلا اگر احیانا در هر حوزهای حتی کوچک از این طرح چند فازه با کمترین مشکل مواجه شدیم با آن مشکل چگونه برخورد کنیم. تا زمانی که اقتصاد خودش را با قیمتهای جدید وفق دهد، حتما مشکلاتی اندک را خواهیم داشت، مگر جراحی بدون مشکل میشود. اما اینها به معنی اشکال اساسی نیست. کما اینکه حتی بسیاری از پیشبینیهای منفی احتمالی خود طراحان هم بحمدالله تاکنون بروز نکرده است.
اما این مهم است که آیا این هزینهها به انجام این کار میارزد؟
اگر منتظر فراهم شدن همه شرایط شویم، ضررهایی که میبینیم ممکن است آنقدر وسیع باشد که آنوقت پشیمان شویم که چرا این قدر انتظار کشیدیم. اینکه 100 درصد همه شرایط برای اجرای این چنین اصلاح مهمیمحقق شود امر غیرمعقولی است. به نظر من فقط انتزاعی به آن میشود فکر کرد. به طور نسبی اگر یک دولت وقتی میخواهد مجری این کار شود هنگامیکه به این جمعبندی رسید شرایط برای اجرای کار در حد معقول آماده است باید فورا این کار را شروع کند. تاخیر در این تصمیم حتما لطمه میزند. قرار نیست صبر کنیم تا همه چیز 100 درصد بر وفق مراد شود و شرایط داخلی و خارجی، منطقهای، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و شاخصهای مختلف 100 درصد آماده شود و همه با هم، همنظر شوند. این انتظار قبل از ظهور، انتظار عبثی است.
به هر حال فکر میکنید با در نظر گرفتن همه این شاخصهای مدنظر شما، شروع طرح مناسب بوده است؟
به نظر من خیلی خوب بوده است.
در مورد نان که قرار بوده به صورت تدریجی قیمتها آزاد شوند، اما در این بخش به صورت یکجا قیمتها تغییر کرد. این چنین اقدامات را چگونه شما ارزیابی میکنید؟
اینها همه سیاستهای درستی است که طراحی شده و دارد اجرا میشود. این که اجرای هدفمند کردن یارانهها اجرای یکباره یا قدم به قدم باشد، هر دو نظریههایی هستند که باید بالاخره تصمیم به اجرای یکی از آنها گرفت، اما وقتی تصمیم گرفته شد، باید از آن 100 درصد حفاظت کرد؛ چرا که طبیعتا وقتی برنامهریزی برای حمله به یک بیماری اقتصادی مزمن انجام میشود اگر از پیش اطلاعرسانی غیرعاقلانهای شود که مثلا چه شیوهای را برای انهدام بیماری میخواهید انجام دهید، این اقدام غلط ممکن است باعث شود که با خطراتی مواجه شوید. این است که بهنظر من یکی از بهترین سیاستهای دولت در این دوره برای اجرای هدفمند کردن یارانهها این چنین اقداماتی بوده که از نحوه اجرای طرح و زمان اقدام تا زمان اجرا بسیار خوب حفاظت کرده و موقع اجرا فورا عمل کرده است. اشکال ندارد عدهای فکر کنند که قرار است موضوعی مثل اصلاح یارانه نان مرحله به مرحله انجام شود، اما یک دفعه اجرا کنیم. این روش بسیار خردمندانه است.
آیا این نوع عمل کردن مشکلاتی را ایجاد نمیکند؟
وقتی ما بررسی میکنیم و تصمیم میگیریم مثلا اجرای یکباره برداشتن یارانه نان مدنظر باشد، اما آن را اعلام نمیکنیم و حتی شک ایجاد میکنیم که ممکن است مرحله به مرحله شود یا نه، آن وقت کسانی که ذینفع بهناحق شرایط حاضر هستند و میخواهند با اجرای آن مخالفت کنند تجهیز نیستند و غافلگیر میشوند و تا برای تخریب این کار نقشه بکشند، ما طرح را اجرا کردهایم. همان طور که گفتم این روش صحیح است.
شما با اقدامات ناگهانی و ضربتی موافقید؟
من میگویم اجرای با رعایت حفاظت. این روش، روش درستی است. اطلاعرسانی در مورد موضوعی خوب است و موقعی خوب است که این اطلاعرسانی منافع عامه مردم را در برداشته باشد و اصل موضوع را مخدوش نکند. اقدام ضربتی و با قدرت پس از یک برنامهریزی دقیق و درست و متقن و با پیشبینی همه سناریوهای احتمالی برای تحلیل بازخوردهای مناسب برای تحلیل به موقع آثار اجرای طرح و طراحی مکانیسم چارهجوییهای متنوع و اعمال سریع و بهموقع پادزهرها. این روش درستی است که بحمدالله در حال اجرا است.
آینده طرح را چگونه میبینید؟
آینده طرح را در چند بخش کوتاهمدت، میانمدت و دراز مدت میتوان دید. در کوتاهمدت، در مورد مسائلی که ممکن است بخشهایی را با مشکلاتی مواجه کند، دولت بررسیهایی کرده و تیمهایی را برای بررسی این کار گذاشته و دارد هوشمندانه به محض اینکه مشکلاتی اتفاق میافتد آن موضوع را حل میکند. مسائل طبیعی که ظاهرا دغدغه اصلی شما در این بخش است.
در مورد میان مدت هم یک کم که جلو برویم معلوم میشود که مردم بخشی از پولهایی را که بابت جبران حذف یارانه برخی کالاها دریافت کردهاند، باید برای جبران قیمت جدید همان کالاها پرداخت کنند، مثلا برای هزینه قبض گاز و برق باید بدهند و در میانمدت و به صورت طبیعی باید در جهت کنترل مصرف حرکت کنند. بنابراین در میان مدت آموزش مردم، تبلیغ صحیح موضوع، آنهم به دفعات زیاد امری است ضروری و مردم شریف ما باید بدانند که قرار نیست حتما ما با این کار برای همه اقشار جامعه یک درآمد فوقالعاده نسبت به قبل ایجاد کنیم. یک برداشت غلطی ممکن است اتفاق بیفتد که تصور شود اجرای هدفمند کردن یارانهها موجب بهبود وضع درآمد یا کاهش هزینههای ماهانه همه اقشار جامعه با هرنوع رفتار مصرفی میشود. در این مورد باید بگویم حتما این نیست و تردید ندارم که در اقشار بالا که درآمد خوبی هم دارند، طرح هدفمند کردن یارانهها موجب افزایش هزینههای آنها در کوتاهمدت و میانمدت خواهد شد. البته در بلندمدت آنها هم نفع میبرند. چون در درازمدت همه آنها رفتار مصرفی خود را اصلاح میکنند و هزینههای آنها را کاهش میدهند و هم هدفمند کردن یارانهها باعث تجهیز بهینه
منابع و تامین منابع مورد نیاز برای فعالیتهای مولد و دارای بازده خوب میشود و این قشر که کارآفرینانی هستند که معمولا از تولید بیشتر و رقابتیشدن تولید کشور سود میبرند، آنگاه بیشتر منتفع خواهند شد. اما در کوتاهمدت و میانمدت حتما یک محدودیتی را باید در میزان مصرف قابل ملاحظهشان اعمال کنند یا هزینههای افزایش یافته آن را بپردازند. اما برای اقشار متوسط جامعه شرایط کمی سختتر از سایر بخشها است و آموزش و توضیح دائمی و هر چه بیشتر برای آن اقشار که درآمد؛ فوقالعادهای ندارند اما متاسفانه رفتار مصرفی آنها نیازمند اصلاح است، ضرورت تام دارد. چون هم درآمدهای آنها خیلی قابل توجه نیست و هم تاثیر میزان مصرف روی زندگی آنها به دلیل افزایش قیمت برخی از کالاها و خدمات یارانهای جدیتر است.
حجم عمده کشور ما هم همین طبقه متوسط وصل به طبقه ضعیف جامعه هستند که گفتید شرایط برای آنها سختتر خواهد شد؟
خیر، عرض کردهام شرایط برای طبقه متوسط بالا که درآمد شان بد نیست، اما مصرف آنها نیز در کالاها و خدمات یارانهدار فعلی که از نظم لازم برخوردار نیست، سختتر است. اما برای طبقه متوسط پایین دست و طبقه ضعیف وضع از همه طبقات بهتر است. چون آنها اصلا بسیاری از کالاهایی که ما در مورد آن صحبت میکنیم و به آنها یارانه داده میشد، اصلا در سبد هزینه خانوار خود ندارند یا در حدی بسیار اندک از آن برخوردارند. یعنی بهطور طبیعی رفتار مصرفی آنها اندک و عادلانه هست و با الگوی جدید مصرفی تطابق زیادی دارد. آنها به همان میزان مصرف صرفهجویی شده عادت دارند، اما از قضا، همین طبقه ضعیف برخی از نیازهای خود را که نمیتوانستند بهدلیل محدودیت درآمد تامین کنند، اکنون میتوانند با یارانه نقدی دریافتی تا حدی تامین کنند.
شریعتمداری: شرایط فعلی بهترین زمان اجرای قانون یارانهها بود
یکی دیگر از اقدامات دولت همزمان با اجرای هدفمندسازی یارانهها این بوده که برای کنترل سطح عمومیقیمتها نظارت بر بازار را در پیش گرفته است. فکر نمیکنید این کنترل منجر به افزایش حضور و بزرگتر شدن سهم آن شود؟
البته در این مورد ابتدا باید اشاره کنم که در مورد این جمله معروف که «دخالت دولت در اقتصاد کار مذمومی است» اکنون خود غربیها که واضعان این ادبیات بودهاند، مثلا در مذاکرات گروه بیست به شدت تجدیدنظر کردهاند و این روزها حرفهای جدیدی در این مورد زده میشود که البته شاید به شکل تبلیغاتی به آن نپردازند، اما دارند عمل میکنند. مثلا چند بانک را در آمریکا دولتی کردهاند و نظارت و کنترلهای دولت را در بخشهای مختلف بازار پول و سرمایه قوی و گسترده کردهاند. به هر ترتیب میخواهم بگویم مداخله دولت در حین آزادسازی قیمتها و هدفمندکردن یارانهها اگر نباشد حتما به زیان اقتصاد و مردم خواهد بود. یعنی از آنجایی که هنوز این بچه نوپا است اگر کسی به آن تعدی کند دولت به عنوان دست قوی مردم باید جلوی آن را بگیرد و حضورهادی، ناظر و در صورت ضرورت مداخلهگر دولت در طول اجرای این طرح اساسی امری ضروری و لازم است و به هیچ وجه منافاتی با سیاستهای کلی اصل 44 هم ندارد.
تا چه زمانی این حمایت و نظارت باید باشد؟
این زمانبندی در طرح دولت وجود دارد که من هم نمیدانم که البته نباید هم بدانم. ولی فکر میکنم تا زمانی که قیمتهای جدید آثار مستقیم و غیرمستقیم خود را بر سطح عمومی قیمتها بر جای گذارد و تاثیر آن در قدرت خرید مردم بهطور واقعی معلوم شود. دولت باید با همه ابزارهای سیاستیاش در صحنههای مختلف پولی، مالی و تجاری به صورت آمادهباش در خدمت اجرای این طرح باشد که از مدتها پیش طبق مشاهدات ما چنین بوده است.
اگر دائمیباشد، فکر نمیکنید باعث دولتی شدن فضای اقتصادی کشور شود؟
نه، چون این اقدامات برنامه روشن و زمانبندی شدهای دارد و معین است تا کجا باید پیش برود، بنابراین اینگونه نمیشود. وقتی بچه بزرگ شد دیگر خودش راه میرود. منظور من از مداخله در بازار، نظارت و کنترل قیمتها است آنهم در کوتاه مدت و یکساله، نه اینکه دولت به جای تجار و اصناف وارد بازار شود که البته اگر ضروری شود با هماهنگی دولت خود مردم این کار را خواهند کرد. همانطور که این روزها میبینید همه این کارها توسط خود مردم و اصناف انجام میشود. اما دست دولت قوی است و به قول بوکسورها چپ دولت پر است و هر جا لازم باشد، وارد خواهد شد.
در همین مورد اکنون وضعیت به گونهای شده که با وجود افزایش قیمتهای سوخت، اما برخی از شرکتها با توجه به نظارت و کنترل دولت بر قیمتها اعلام کردهاند که قیمت محصولاتشان کاهش یافته یا مثل شرایط گذشته است. فکر میکنید بعد از این مرحله، که نظارت و کنترل دولت برداشته شد، باز هم روند اینگونه خواهد بود؟
اکنون یک همکاری خوبی بین شبکه صنعتی، صنفی کشور و تولیدکنندگان و دولت در جریان است که این را من تفضل الهی میدانم. یعنی واقعا شاید در شرایط طبیعی این اتفاق نیفتد، اما اکنون بحمدالله شرایط خیلی خوبی برقرار است. یعنی خود تولیدکنندهها چون نهایتا از این طرح منتفع میشوند و آمادگی خوبی هم نسبت به این موضوع پیدا کردهاند دارند همکاری میکنند. مثلا میگویند با بالا بردن بهرهوری و توجه در مصرف نهادههای اولیه تولید میتوانیم صرفهجویی کنیم که این کار دارد انجام میشود و از این منظر میتوان برخی از قیمتها را در یک همکاری مشترک دولت و تولیدکنندگان متعهد و ملی کشور تثبیت کرد و حتی کاهش داد. اگر این همکاری ادامه یابد کار ارزشمندی است، چون هم کنترل تورم به روشی منطقی صورت میپذیرد و هم به روند رشد قیمتهای غیرطبیعی و کاذب دهنه زدهایم که البته از طریق واردات بهموقع نیازهای اساسی جامعه نیز بهنوعی همین چتر حمایتی مردم در مقابل تکانههای احتمالی ناشی از برداشتن یارانه برخی از کالا و خدمات مقدور است و دولت به آن امر نیز اهتمام دارد. اما بهتر آن است که در یک همکاری مشترک این اقدام اصلاحی خوب با اقدام اصلاحی دیگری یعنی
بالا بردن بهرهوری همراه شود و این آرزوی ما است.
اما اگر این حمایتها برداشته شود باز هم این واحدها که وابسته به حمایت و کنترل دولت شدهاند، رویه خود را تغییر نخواهند داد؟
پرداخت یارانه تولیدی به برخی از واحدهای تولیدی که اکنون هم مشکلاتی دارند باید زماندار و هدفدار باشد و همه تولیدکنندگان ما باید بدانند که این حمایت دائمینیست. بنابراین باید خودشان را برای اینکه تولیدشان را رقابتی و تجهیز کنند و به وسیله افزایش دانش تولید و سطح تکنولوژی و فناوری، نیروی متخصص و ماهر و مصرف بهینه مواد اولیه، بهرهوری را مدنظر داشته باشند وگرنه در بلندمدت و بهطور طبیعی یکی از آثار هدفمندی یارانهها و رویش فعالیتهای تولید دارای مزیتهای نسبی و رقابتی است و طبیعتا اضمحلال فعالیتهای متصل به رانت یارانه کور و بیهدف.
آقای دکتر! اگر هدفمندسازی یارانهها قانون نشده بود باز هم اینگونه از این طرح حمایت میکردید؟
من همیشه معتقد به هدفمندسازی یارانهها بودهام و شاید اندکی در ایجاد شرایط مناسب برای مطالعه دقیق این امر را در گذشته فراهم کرده باشم. آقای دکتر حسینی که اینک وزیر اقتصاد کشور هستند مدتی از همکاران من در وزارت بازرگانی بودهاند و میدانید که هم در معاونت برنامهریزی در دوره خودشان و هم در موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی کشور چندین جلد کتاب و جزوه در مورد هدفمند کردن یارانهها با اطلاعات آن زمان، از زمان آقای نهاوندیان و پس از ایشان آقای دکتر دژپسند، تهیه شده که با تلاش علمی همین صاحبنظران و همکاران علمی آنها بوده است. اکنون این امکان فراهم شده تا این شخصیتهای اقتصادی که مدتی در سطوح عالی کارشناسی تلاشهایی در این زمینه داشتند و بعد در مدیریت میانی و عالی دولت فعالیت کردند، به رشد و شکوفایی برسند و این طرح را با حمایت رییسجمهوری و همکاران همه دولت و قوا اجرا کنند. یکی از مزیتهای امروز کشور این است که دوستانی که این طرح را اجرا میکنند کاملا نسبت به این موضوع بصیر هستند. کسانی مانند آقای دکتر حسینی و آقای دکتر فرزین با هدفمند کردن یارانهها امروز آشنا نشدهاند. آنها سالها است که در این امر مطالعه
و رصد کردهاند.
این گفته شما آدم را یاد این میاندازد که گویا هدفمند کردن یارانهها ادامه طرح تعدیل اقتصادی است که این مدیران هم از آن دوران در اقتصاد کشور حضور داشتند؟
طرح تعدیل ساختاری موضوع دیگری است. من همیشه اعتقاد دارم و از سال 75 به بعد هم بارها در رسانهها گفتهام که برنامه اقتصادی مطلوب در هر کشور و جغرافیا تعریف خودش را دارد و هرکشور متناسب با هنجارهای خودش میتواند برنامه اقتصادی اختصاصی داشته باشد. ما نه معتقدیم که هیچ یک از اصول برنامه تعدیل ساختاری که در کشورهای دیگر اجرا شده موفقیتهایی نداشته است و نه برعکس این برنامه را در همه کشورها موفق میبینیم. ما اصلا هیچ تعصبی روی این یا آن سیاست نداریم که البته داشتن برنامه اقتصادی متکی به هنجارهای بومی به معنای علمینبودن یا بیتوجهی به دستاوردهای بشر هم نیست. ما براساس ایدئولوژی اسلامیمعتقدیم باید کار را به دست مردم داد و تلاش کنیم تا جایی که مقدور است کارهایی که مردم میتوانند انجام دهند دولت به آنها نپردازد. اینها با هم مغایرت ندارد. ما وقتی در این حرکت جلو میرویم، نمیتوانیم بگوییم سیاست برداشتن یارانهها، الزاما نسخهای بر پایه طرح تعدیل ساختاری است و چون همه آنچه که در طرح تعدیل ساختاری گفته شده غلط است، پس ما نباید هدفمند کردن یارانهها را اجرا کنیم. این برداشت درستی نیست.
هدفمند نبودن یارانهها یعنی بیهدف منابع و سرمایههای کشور را توزیع و ضایع کردن. کاری است که با عقل مغایرت دارد و تشخیص آن نیازی به مومن بودن به برنامه تعدیل ساختاری یا تثبیت اقتصادی ندارد. هرچند که ممکن است در برخی از موارد برنامههای اقتصادی ما با برخی از توصیههای بعضی از مکاتب اقتصادی همخوانی داشته باشد.
یعنی این طرح با طرح تعدیل اقتصادی اشتراکهایی دارد؟
بله، کاملا اینگونه است اما حالا حساب کنید در اقتصاد سوسیالیستی که نظیر این نسخه وجود ندارد. اما ما با آن هم مخالفیم. به هر حال در مکاتب گوناگون مواردی وجود دارد که ما با آنها مخالف یا موافق هستیم. ما دنبال اقتصادی هستیم که با شرع و اسلام مطابقت داشته باشد. البته با جرات میتوانیم بگوییم نگاه اسلام به اقتصاد به سیاستهای اقتصاد آزاد نزدیکتر است. اصلا اسلام دین آزادی است. وقتی این چنین چیزی است ما که نمیتوانیم آن را پنهان کنیم از ترس اینکه مبادا متهم شویم به اینکه طرفدار سیاستهای تعدیل ساختاری هستیم. براساس آنچه ما از اسلام فهمیدهایم و بزرگان اسلام گفته و نوشتهاند اینگونه بوده است. اگر خواستید این چارچوب را بهتر بشناسید، به دوجلد کتاب توسعه اقتصادی بر پایه قرآن و حدیث از انتشارات موسسه علمیو فرهنگی دارالحدیث مراجعه کنید.
اما گویا اوایل سالهای انقلاب این گونه نبوده است و بیشتر از اقتصاد آزاد، بر خودکفایی و تولید داخلی تکیه داشتیم؟
نه. اصلا اینگونه نیست. اینکه ما یک تضادی را بین حرکت به سمت اقتصاد آزاد با عدالت اجتماعی ببنیم این غلط است. وقتی شما فرصتهای برابری برای مردم فراهم کردید که با هم رقابت سالم کنند حق به حقدار میرسد، حالا اگر کسانی بودند که به دلایل ذاتی در رقابت حاضر نشدهاند؛ چون ضعیف هستند ما مکلف هستیم به عنوان حکومت اسلامیبه آنها کمک کنیم. ما میگوییم فرصتهای برابر برای مردم برای اینکه محیط کاملا رقابتی اداره شود و اگر اینگونه شد حق به حقدار میرسد. عدالت یعنی هر چیز را در جای خودش قرار دادن که وقتی شرایط برای حضور مردم در همه عرصهها برابر باشد اینگونه میشود. ما در جمهوری اسلامی ایران در آن راه حرکت میکنیم و امید داریم به مطلوبمان برسیم. البته اگر اقتصاد آزاد را به معنای اقتصاد یله و رها و بیضابطه و بیمبنا تعریف و تفسیر کنیم، حتما اسلام با آنهم مغایر است. اسلام چارچوب دارد و حرام و حلال، واجب و مکروه و مستحب دارد.
عکس: ایسنا
ارسال نظر