یکسال از فقدان پرویز مشکاتیان چه زود گذشت
جاده با خاطره قدمهای تو بیدار!
نگاه سوم - چه زود گذشت، یکسال نبود پرویز مشکاتیان.همین دیروز بود که با هم جلوی تالار وحدت به بدرقه پیکرش رفته بودیم، نه؟! باران و باد برگهای تقویم را یکییکی میبرند و ما میمانیم و خاطرههایمان از اساتید یگانه این سرزمین. پرویز مشکاتیان یکی از این درهای نایاب است که جایگزینی ندارد و بزرگداشتش شنبه شب درحالی در تالار وحدت برگزار شد که در این برنامه چهرههای شاخصی مانند محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، شفیعی کدکنی و سیمین بهبهانی حضور داشتند.
در ابتدای برنامه، محمد سریر(رییس خانه موسیقی) با اعلام اینکه سکوت پرویز مشکاتیان در اواخر عمر معنادار بوده است، صحبتهای خود را با این شعر آغاز کرد که ای دوست وقت خفتن و خاموشیات نبود.
وی افزود: نغمهها و آهنگهای پرویز مشکاتیان در لابهلای حافظه تاریخی ما مانده و خواهد ماند و شاید اگر اینگونه بگوییم بهتر است که مشکاتیان در زمان سکوتش بیشتر دیده میشد.
محمد سریر با اشاره به اینکه آهنگهای پرویز مشکاتیان جان تازهای به موسیقی ایران داده است، خاطرنشان کرد: این استاد یک تنظیمکننده، مدرس، آگاه نسبت به ادبیات ایران و جهان، نوازنده و آهنگساز بود که ساز زدن وی و آهنگهایش خمودگی در موسیقی ایران را در زمان خود از بین برد؛ چراکه مصداق این واقعیت را میتوانیم از آزمونهای موسیقی که درحال حاضر برگزار میشود و همه قطعات وی را برای زدن انتخاب میکنند، فهمید.
وی با اشاره به اینکه خانه موسیقی در جشن خود قرار است دو جایزه در زمینه آثار ضربی و سنتورنوازی به کسانی که در این مسابقه شرکت کردهاند بدهد، یادآور شد: اعتقاد داریم که مشکاتیان علاوه بر تکنیک یک جریان خاص در موسیقی ایران راه انداخت. خانه موسیقی هم مهرماه در این دو زمینهای که ذکر شد، آثار را معرفی خواهد کرد.
در ادامه محمدرضا درویشی (محقق و آهنگساز) گفت: یک سال از رفتن پرویز مشکاتیان میگذرد؛ اما نه تنها این رفتن را نتوانستیم باور کنیم، بلکه همیشه صدای ساز وی در گوشهایمان است.
وی افزود: به اعتبار ۳۶ سال دوستی با پرویز شاهد سلوک روحی و معنوی وی بودم و جدا از همخانه بودن، همسایه بودن و همکار بودن یک رابطه عاشقانه با هم داشتیم.
در ادامه این آهنگساز با اشاره به خوابی که چندی پیش دیده است، اینگونه سخن گفت که پرویز مشکاتیان نمرده است و زنده است.
درویشی با تاکید بر موضوع که پرویز یک موسیقیدان منحصربهفرد در موسیقی ایران است، درباره بخشهای مختلف زندگی وی اینگونه سخن گفت: دوره اول زندگی مشکاتیان تا سن ۱۸ سالگی در نیشابور گذشت و زیرنظر پدر و حسن مشکاتیان تجربه مختلف نواختن سازهایی مانند سنتور، دف، تنبک و ویالون را آموخت و در این برههسازی نبود که به دست پرویز برسد و بتواند از دست وی خلاصی یابد.
در این دوره پایهگذاری موسیقی در روح و جسم مشکاتیان انجام شد؛ اما این دوره ناقص ماند تا اینکه پرویز مشکاتیان در سال ۵۳ در کنکور دانشگاه تهران برای رشته موسیقی قبول شد. وی ادامه داد: با ورود پرویز به دانشگاه تهران و آشنایی وی با نورعلیخان برومند و داریوش صفوت، فصل جدیدی در زندگی مشکاتیان رخ داد. وی گفت: پرویز نخستین کسی بود که در ترم دوم دانشگاه به مرکز حفظ و اشاعه موسیقی دعوت شد که این منجر به دیدن آخرین نسل از راویان این موسیقی بود و همین امر باعث شد تا مردم و محافل موسیقی وی را به عنوان یک چهره بشناسند.
درویشی درباره بخش دوم زندگی مشکاتیان اینگونه سخن گفت: تشکیل گروه عارف یک سال قبل از انقلاب زیرنظر هوشنگ ابتهاج از دیگر کارهای شاخص مشکاتیان بود. همچنین وی در ۱۷ شهریور که کانون چاوش تشکیل شد، به فصل تازهای دیگر در زندگی هنری دست یافت که از آن میتوان تدریس زیاد، کنسرت زیاد، انتشار آثار و آشنایی با محمدرضا شجریان اشاره کرد.
به اعتقاد درویشی، آشنایی با شجریان ساز جدیدی در زندگی پرویز بود و از آن میتوان به اوج فعالیت این هنرمند اشاره کرد.
درویشی ادامه داد که ده سال آخر عمر پرویز مشکاتیان به سکوت و خانهنشینی گذشت. او از معدود نوازندههایی بود که شعر فارسی را خوب میدانست و از نوازندههایی بود که با ورود به دانشگاه تهران شروع به یادگیری ردیف موسیقی کرد؛ البته این به اینمعنا نیست که وی قبلا ردیف نمیدانسته است؛ اما زود هم یاد گرفت که باید ردیف را کنار بگذارد و فقط از آن استفاده کند.
وی ادامه داد: ما کمتر شاهد ردیفنوازی از مشکاتیان بودیم. همچنین وی ازجمله آهنگسازانی بوده است که آهنگهایش در سن ۲۰ سالگی از رادیو پخش شد.
درویشی با تاکید بر این موضوع که تمام ابعاد زندگی مشکاتیان خیلی زود روی داد و مرگش هم زودهنگام رخ داد، گفت: پرویز دین خود را نسبت به موسیقی و فرهنگ سرزمین مادریاش انجام داد. جامعه هم دین خود را انجام داده است؛ اما آیا نهادها و متولیان فرهنگی کار خود را به درستی انجام دادهاند که پاسخ من به این پرسش منفی است.
در ادامه آوا مشکاتیان (دختر پرویز مشکاتیان) به صحنه آمد و از جمع به خاطر حضور در مراسم بزرگداشت پدر تشکر کرد و سخنان خود را با شعری از احمد شاملو به پایان برد که جاده با خاطره قدمهای تو بیدار....
ارسال نظر